احیای《فیلسوف گرسنه》: ماکیاولی و چپ نو
آنچه فلسفه و جامعهشناسی چپ در معنای متعارف آنرا از دیرباز تا کنون به قسمی اخلاقیات-گرایی آلوده کرده و میکند، برجستگی مفهوم《سرکوب》در صورتبندیِ هستی اجتماعی است.
با تولد روانکاوی و ورود تحلیل روانکاوانه به سنت فلسفی چپ، این مفهوم بیش از پیش برجسته شد تا همچنان چپ را در یک دوگانهی سرکوبگر_سرکوبشده محدود کند و سیلانهای اجتماعی را به قسمی نفی و حرکت دیالکتیکی فروکاست دهد.
آنچه امروز میتواند چپ را به وارونگی وضعیت بکشاند، خوانش ماکیاولیستی_اسپینوزایی از سیاست است کما این که توسط افرادی چون آبنسور، دلوز، گتاری و... مورد توجه قرار گرفت.
جنبهی انتقادی فلسفهی محض، بیش و پیش از هر چشمانداز انتقادی میتواند به مقولهی《تولید حقیقت》و نه《حقیقت تولید》بپردازد آنچنان که مدعیان وارونگی وضعیت باید مدعیان تولید حقیقتی وارونه باشند و وضعیت متن_حاشیه را به قسمی متن_متن در تقابلی بدنمند تبدیل کنند طوری که حقیقت، محصول هر آن چیزی است که به مثابهی《زبالهی واقعیت》از صحنهی حقیقت در اقتصاد سرمایهداری؛ یعنی "مبادله" بیرون مانده است چه تفاوت/دیفرانسیل باشد چه زاغهنشین.
زاغهنشین، سرکوب نمیشود بلکه متن/حقیقت خود را تولید میکند همانگونه که مارکس میگفت حقیقت از دل سگدانی ها بیرون میآید.
لحظهای که سیلانِ اجتماعی همچون رودی خروشان، طغیان کند و زبالههای بیرون مانده را وارد جریان اجتماع کند آن کسی که تولیدکنندهی حقیقت خواهد بود زاغهنشینها هستند، لحظهای که نه 《یافتن حقیقتِ تولید》بلکه《تولید حقیقت》است که وضعیت را وارونه میکند، لحظهی ظهور《فیلسوفِ گرسنه》.
#امیرحسین_رشنودی
#احیای_فیلسوف_گرسنه
#چپ
#ماکیاولی
Taamoq | تَعَمُّق
آنچه فلسفه و جامعهشناسی چپ در معنای متعارف آنرا از دیرباز تا کنون به قسمی اخلاقیات-گرایی آلوده کرده و میکند، برجستگی مفهوم《سرکوب》در صورتبندیِ هستی اجتماعی است.
با تولد روانکاوی و ورود تحلیل روانکاوانه به سنت فلسفی چپ، این مفهوم بیش از پیش برجسته شد تا همچنان چپ را در یک دوگانهی سرکوبگر_سرکوبشده محدود کند و سیلانهای اجتماعی را به قسمی نفی و حرکت دیالکتیکی فروکاست دهد.
آنچه امروز میتواند چپ را به وارونگی وضعیت بکشاند، خوانش ماکیاولیستی_اسپینوزایی از سیاست است کما این که توسط افرادی چون آبنسور، دلوز، گتاری و... مورد توجه قرار گرفت.
جنبهی انتقادی فلسفهی محض، بیش و پیش از هر چشمانداز انتقادی میتواند به مقولهی《تولید حقیقت》و نه《حقیقت تولید》بپردازد آنچنان که مدعیان وارونگی وضعیت باید مدعیان تولید حقیقتی وارونه باشند و وضعیت متن_حاشیه را به قسمی متن_متن در تقابلی بدنمند تبدیل کنند طوری که حقیقت، محصول هر آن چیزی است که به مثابهی《زبالهی واقعیت》از صحنهی حقیقت در اقتصاد سرمایهداری؛ یعنی "مبادله" بیرون مانده است چه تفاوت/دیفرانسیل باشد چه زاغهنشین.
زاغهنشین، سرکوب نمیشود بلکه متن/حقیقت خود را تولید میکند همانگونه که مارکس میگفت حقیقت از دل سگدانی ها بیرون میآید.
لحظهای که سیلانِ اجتماعی همچون رودی خروشان، طغیان کند و زبالههای بیرون مانده را وارد جریان اجتماع کند آن کسی که تولیدکنندهی حقیقت خواهد بود زاغهنشینها هستند، لحظهای که نه 《یافتن حقیقتِ تولید》بلکه《تولید حقیقت》است که وضعیت را وارونه میکند، لحظهی ظهور《فیلسوفِ گرسنه》.
#امیرحسین_رشنودی
#احیای_فیلسوف_گرسنه
#چپ
#ماکیاولی
Taamoq | تَعَمُّق