ماریانا، امروز سرم را به شیشهی ماشین درحال حرکت تیکه دادم، چشمهایم را بستم و فکر کردم این شانهی توست که از خندههایت تکان تکان میخورد. تو هم فقدان شانههای من را در شیءای یافتهای؟
ماریانا، اشیاء چه خوشبختاند.
حاتمه رحیمی
ماریانا، امروز سرم را به شیشهی ماشین درحال حرکت تیکه دادم، چشمهایم را بستم و فکر کردم این شانهی توست که از خندههایت تکان تکان میخورد. تو هم فقدان شانههای من را در شیءای یافتهای؟
ماریانا، اشیاء چه خوشبختاند.
حاتمه رحیمی