The dream home💫

با چون خودی در افکن اگر پنجه می کنی
ما خود شکسته ایم چه باشد شکستِ ما

#شعر_شب 🍃

چرا میگذره ولی درست نمیشه؟

کاش بودی میشستیم دوتایی دوباره لئون میدیدیم :(

می فرماید که:
#زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه در ساخته ای یعنی چه؟

#دلواپسی_دم‌غروب

امروز فقط یه سانس تونستم پیش بچه ها باشم ولی انقدر بهم عشق دادن که واقعا عاااخ قلبم😍🥺🥲💔

المیترا گفت: با ما از مهر سخن بگو!
پس او سر برداشت و مردمان را نگریست و با صدای بلند گفت:
هنگامی که مهر شمارا فرا می خواند، از پی اش بروید؛اگر چه راهش دشوار و نا هموار است.
و چون بالهایش شما را در بر میگیرند وا بدهید، اگرچه شمشیری در میان پر هایش نهفته باشد و شما را زخم برساند
و چون با شما سخن می گوید او را باور کنید، اگر چه صدایش رویای شما را بر هم زند.
زیرا که مهر در همان دمی که تاج بر سر شما می گذارد شما را مصلوب میکند.
همچنان که می پروراند هرس می کند.
همچنان که از قامت شما بالا می رود و نازک ترین شاخه هایتان را که در آفتاب می لرزد نوازش می کند به ریش هایتان کهدر خاک چنگ انداخته اند فرو می آید و آن ها را تکان میدهد‌
شمارا مانند بافه های جو در بغل میگیرد
شمارا می کوبد تا برهنه کند
شما را می ساید تا سفید کند
شما را می وزد تا نرم شوید؛
و آنگاه شما را به آتش مقدس خود می سپارد
همه ی این کار ها را مهر با شما می کند تا راز های دل خود را بدانید و با این دانش به پاره ای از دل زندگی مبدل شوید.
اما اگر از روی ترس فقط در پی آرامِ مهر و لذتِ مهر باشید، پس آنگاه بهتر آن است که تنِ برهنه ی خود را بپوشانید و از زمین خرمن کوبیِ مهر دور شوید و به آن جهان بی فصلی بروید که در آن می خندید، اما نه خنده ی تمام را، و می گریید، اما نه تمامِ اشک را.

#پیامبر‌و‌دیوانه
•جبران خلیل جبران 🍃

صبحتون بخیر راستی😊🍃

تا الان نشده بود از ترافیک توبان همت انقدر استقبال کنم :)))

درون ما ز تو یک دم نمی شود خالی
کنون که شهر گرفتی روا مدار خراب

#شعر_شب 🍃

چه سود اگر آدمی تمام هستی را بِبَرد و روحش را ببازد؟
/ سوالِ شب /

خب
معلوم شد به کی رفتم 😂✋

داداشم از سر کار اومده و داره به خاطر اینکه پاستیلی که قایم کرده بودو پیدا کردیم و خوردیمش با من و زن داداشم دعوا میکنه و به خاطر منفجر شدنمون از خنده هر لحظه داره عصبانی تر میشه😂😂😂

ای رفته بر باد که از یادم نمی روی
کسی تو را از من نخواهد گرفت
چرا که من به تو آغشته ام
چنان که پاییز به نارنجی و زمستان به برف و عشق به #رنج و #مدارا
من بخشی از تاریخ تو هستم
ای زیبای ستمگر . . .

#حمیدسلیمی

خیال در همه عالم برفت و باز آمد
که از حضور تو خوش تر ندید جایی را

#شعر_شب 🍃

اصلاح میکنم عزیزان
انسان به "بغل" زنده ست!