چشمانت حقوقِ برباد رفته‌ی من‌اند
بی ‌زبان‌، بی ‌هویت!
بَشر؛
پناهنده ‌ای بی ‌خواب
خواب دیدمت پیش از دیدار
بعدِ از دست دادنِ او
چشمانت تنها حقیقت این جهان‌اند
مثل شعری عاشقانه
مصرع ‌های نگاهت، قافیه دارد؟
آخ نگاهت...
چشمانت سازمانی بی ‌ملیت است
که هر قومی در آن حق گفتگو دارد با زبانی گُنگ
خواب ‌هایم لکنت داشت وقتی که صدایش می ‌کردم
می ‌دانی من صدایش می ‌کردم!
صدایم لکنت داشت
زبانم لکنت داشت
لهجه ‌ام لکنت داشت
سال‌ ها من...
زبانم، زبان مادری نبود
تبعید تلفظی بود در دهانم، تلخ...
خبر ها چیزی جُز تو نبودند
ملیت روزنامه ‌ای بود خیس در سطل آشغال
چشمانت حقوقِ برباد رفته‌ی من‌اند
آخرین مقصدِ رسیدن
آخرین مقصدِ ماندن
ماندن...
چشمانت...


هاتف امامی
@academic_zolf