Postlar filtri


مجموعه‌ی سریال‌های منتشر شده یا در حال انتشار رادیو ایرانمهر را می‌توانید با هشتگ‌های خاص آن به راحتی دنبال کنید:

#سریال_جنگل_ابر : داستان بلندی درباره‌ی مردی که در هتل زندگی می‌کند و دختری که رویاهای آدم های را با نخ و پارچه می‌دوزد.

#شیرکی : اجرای متفاوتی از داستان لافکادیو . اثر شل سیلور استاین

#تنـهایی : داستان دختری که در جهان دروغین خودساخته اش زندگی می‌کرد.

#سریالـسیاوش : روایتی از زندگی سیاوش در شاهنامه (این کار هنوز به پایان نرسیده است)

#حافظ_خوانی_خصوصی : این برش‌های داستانی از رمان بلندی ست که در زن و مردی به همراه گروهی از شخصیت های واقعی و داستانی از طریق شعر‌های حافظ با یکدیگر سخن می‌گویند و معنای خصوصی آن را برای خود جستجو می کنند.

#بدون_هم‌آغوشی : ماجرای سفری با دوچرخه به اعماق طبیعت و زن و مردی که واقعیت پنهان یکدیگر را دوباره کشف می‌کنند. (در حال پخش)

این فهرست به مرور و اضافه شدن سریال‌های تازه کامل می شود.
▪️
▶️ @hafezkk
▶️ @hafezkk
این‌جا رادیو ایرانمهر، صدای داستان، شعر و زندگی...
#سریال‌ها

@afarineshdastan




💢 می‌شنوی؟

🖊 برای سال‌مرگ فئودور داستایفسکی

✅ «تصورش را بکن! من در وضعی دوزخی گرفتار شده‌ام. مجبور شده‌ام از کارم استعفا کنم. برایت سوگند می‌خورم که حقیقتا دیگر ادامه کار برایم مقدور نبود و نمی‌توانستم به خدمت در قشون مشغول باشم. هنگامی که آدم، گرانبهاترین وقت‌ها و فرصت‌های خودش را در کارهایی تا این حد پوچ و احمقانه می‌گذراند، تردیدی بر جای نمی‌ماند که زندگی‌اش را تباه می‌کند و هرگز به جایی نمی‌رسد.»

✅ داستایفسکی پس از تمام‌کردن نخستین رمانش در نامه‌ای به برادر بزرگ‌ترش «میخاییل»، مشوق و حامی‌اش، این سطرها را می‌نویسد. در همین زمان است که یک روز غروب، پس از غلبه بر تردیدهای وسواسی‌اش، شروع می‌کند به خواندن دست‌نوشته «مردم فقیر» برای دوست و هم‌خانه‌اش «گریگورویچ» که ادیب بود و خلاف داستایفسکی، آدمی سرزنده و برونگرا و دارای روابط دوستانه با عده‌ای منتقد و روزنامه‌نگار مشهور.

✅ داستایفسکی تکه‌هایی از رمان را می‌خواند و دوست ادیبش چنان یکه می‌خورد که دست‌نوشته را از او می‌گیرد و در نخستین فرصت به «نکراسوف» منتقد مشهور، می‌رساند. نکراسوف با خواندن رمان از شدت اندوه حاصل از برخورد با پایان سرگذشت قهرمان این رمان به گریه می‌افتد. نیمه‌شب است که همراه با گریگورویچ سراغ داستایفسکی می‌روند. برخلاف تصورشان می‌بینند داستایفسکی بیدار است و کنار پنجره، در برابر آسمان روشن و چشم‌انداز غمناک و وهم‌انگیز شهر خفته و بام‌های برف‌پوش، نشسته است...

📝 لینک متن کامل یادداشت فرزین شیرزادی در روزنامه همشهری:

https://b2n.ir/987458

📌كانال ادبى هنرى كافه داستان
@CafeDastanMag

@afarineshdastan






معرفی تازه‌ترین اثر محمد اسماعیل حاجی‌علیان
استفاده از نماد عدد هفت در رمان بیداری

«بیداری» جدیدترین اثر محمد اسماعیل حاجی‌علیان و از کتاب‌های جدید انتشارات به‌نشر است که داستان زندگی و فعالیت‌های یک سفیر ایرانی را تا سال‌خوردگی‌اش در 420 صفحه روایت می‌کند.بخش‌های زیادی از این رُمان خیالی است و دیگر قسمت‌های آن برگرفته از واقعیت هستند. رمان در هفت فصل نوشته شده ومجموعه‌ای از اتفاقات  دهه 40 ایران و دوران دانشجویی یوسف را روایت می‌کند؛ رمانی که می‌توان شخصیت‌های تاریخی این دوران مهم را تا انقلاب اسلامی در آن دید.

جشن امضا و معرفی و نقد رمان «بیداری» توسط دفتر تخصصی ادبیات مرکز آفرینش‌های ادبی قلمستان با حضور حسن میرعابدینی و سیاوش گلشیری برگزار شد. در آغاز این نشست ادبی، محمداسماعیل حاجی‌علیان، بخشی از فصل پنجم کتاب «بیداری» را خواند و پس از آن حسن میرعابدینی، پژوهشگر داستان و منتقد و سیاوش گلشیری، نویسنده و منتقد پشت میز نقد قرار گرفتند.

استفاده از نماد «هفت» در این رمان

«اولین ویژگی کارهای این نویسنده، تاریخ‌نگری است. او به طرح وقایع تاریخی معاصر در داستان‌های خود علاقه‌مند است؛ دورانِ پس از کودتای ۲۸ مرداد یا دهه ۴۰ و ۵۰ تا مطلع انقلاب و پس از آن. حاجی علیان برای اینکه بتواند نگاه دیگرگونه‌ای به تاریخ داشته باشد و تعبیر خود را از آن ارائه دهد، از فرم‌های روایی نو بهره می‌برد. در «بیداری» اسطوره‌ها، روایات موازی، شکست زمان و حتی رگه‌ای از رئالیسم جادویی حضور دارد. مستندنگاری نیز ویژگی سوم آثار حاجی‌علیان است. ارائه تک‌نگاری‌های اجتماعی از مناطق مختلف ایران، از ترکمن‌صحرا، سنگسر، سمنان و در این رمان یزد، شهرها و روستاهای اطراف آن در آثار حاجی‌علیان مشهود است. البته در رمان «بیداری» او با مرور وقایع تاریخی یک قرن گذشته ایران از فرم روایی و اسطوره‌ها و روایت‌های موازی بهره گرفته است. رمان «بیداری» در هفت فصل به شخصیت «یوسف» می‌پردازد که دیپلمات جمهوری اسلامی ایران است که در حبشه کار می کند و بعد از شنیدن خبر فوت پدرش (یحیی) به زادگاهش برمی‌گردد. این سفر عینی برگشت به زادگاه با سفر ذهنی که با برگشت به خاطرات همراه است،در طی هفت فصل با حرکت ذهنی و چگونگی شکل‌گیری شخصیت اصلی دنبال می‌شود. تک‌نگاری اجتماعی و مستندگرایی از ویژگی‌های برجسته کارهای محمداسماعیل حاجی علیان است. او با تأکید بر استفاده از فولکلور و ادبیات عامه در این رمان سعی کرده مراسم فرهنگی و مذهبی را با دقت بنویسد و به همین دلیل کتاب می‌تواند موردتوجه پژوهشگران مسائل فرهنگی قرار بگیرد. شخصیت اصلی این رمان از دوران کودکی تا زمان حال دنبال می شود و چگونگی تغییر و تحول یوسف را در برخورد با ماجراها و حوادث  می بینیم. در رمان «بیداری» علاوه بر انتخاب تعمدانه «نام‌ها» بارها از نماد 7 استفاده شده است که طنین اسطوره‌ای دارد. بارها در رمان از یوسف با عزیز مصر یاد می‌شود که بر تأکید نویسنده بر استفاده از اسطوره‌های مذهبی دلالت دارد. رمان در هفت فصل نوشته شده است. در طول رمان باز هم با عدد هفت روبه‌رو می شویم:هفت شمع، هفت مردی که پشت سر یوسف نماز می‌خوانند یا مدت اقامت یوسف در روستا که هفت روز است. اشاره به عدد هفت نشان‌دهنده مشغله ذهنی نویسنده و گرایش به‌نوعی اسطوره‌پردازی است. نام هر فصل کتاب نیز مصراعی از شعر معروف سپانلوست؛ «نام تمام مردگان یحیی است»؛ سپانلو این شعر را هنگام شهادت تمام کودکان یک کوچه شهر تهران در اثر بمباران در جنگ سرود و اشاره دارد به اینکه تمام کودکان زنده‌اند و نام یحیی برگرفته از «حی» به معنای زنده و پایدار است.» این‌‌ها صحبت‌هایی‌ست که حسن میرعابدینی در ابتدای نقد کتاب «بیداری» گفته است.

الهام شهیدان/ خبرنگار

http://esfahanzibaonline.ir/news/1398/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87%E2%80%8C%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84-%D8%AD%D8%A7%D8%AC%DB%8C%E2%80%8C%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%86

@sarvazheh

@afarineshdastan


▫شهر مناره‌ها

پراگ صدمناره
با انگشتان جمله قدیسان
با انگشتان سوگند دروغ
با انگشتان آتش و تگرگ
با انگشتان یک موسیقیدان
با انگشتان سکرآور زنان لمیده بر پشت
با انگشتانی که لمس میکنند ستاره‌ها را
بر معرق شب

▫شعری از ویژلاو نزوال
▫برگردان به پارسی هوشیار انصاری‌فر
▫نقاشی: پراگ | اثری از لوسیا چوچولاکووا

🌀| @astrakancafe

@afarineshdastan


فراخوان هفتمین مجموعه داستان گروهی چوک. @mehdirezayi کانال کانون فرهنگی چوک t.me/chookasosiation
سایت کانون فرهنگی چوک www.chouk.ir
سایت آموزشی خانه داستان چوک www.khanehdastan.ir

@afarineshdastan


📖رمان «هستی» به نویسندگی فرهاد حسن‌زاده، از کتاب‌های انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ هفتم رسید.
🔷کتاب «هستی» داستان دختر دوازده ‌ساله‌ای به نام هستی که ساکن آبادان است. او روحیه عجیبی دارد. کارهای او به‌هیچ‌وجه به دختران شبیه نیست. او دوست دارد با پسرها فوتبال بازی کند و با دایی جمشید به موتورسواری برود و راندن موتور را از او یاد بگیرد.
🔷رمان «هستی» که برای اولین بار در سال ۱۳۸۹ در انتشارات کانون پرورش فکری به چاپ رسید، در چاپ هفتم با قیمت ۳۰هزار تومان در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت.
🔷این رمان تاکنون به زبان‌های انگلیسی، ترکی استانبولی و عربی نیز منتشر شده است.
https://www.kanoonnews.ir/news/295723/
✍️ با رسانه خبری کانون همراه باشیم: @kanoonparvareshpr

@afarineshdastan


⭕️امروز یک‌شنبه 20 بهمن در روزنامه آرمان ملی (گروه ادبیات و کتاب) می‌خوانید:


📘گفت‌وگوی سمیرا سهرابی با علی‌اصغر شیرزادی:
نویسنده‌ها باید ادبیات کهن ایرانی را بارها بخوانند

📖بیوگرافی: علی‌اصغر شیرزادی (1323-شیراز) با مجموعه‌داستان «غریبه و اقاقیا» که در سال 1366 منتشر شد توانست نام خود را در ادبیات داستانی فارسی تثبیت کند. داستان «غریبه و اقاقیا» بعدها توسط محمدعلی سپانلو در کتاب «در جست‌وجوی واقعیت» قرار گرفت و سپانلو درباره‌اش نوشت: «علی‌اصغر شیرزادی در میان رده تازه قصه‌نویسان ما، بیش از همه بهرام صادقی را به یاد می‌آورد...» همین امر را حسن میرعابدینی هم در کتاب «صدسال داستان نویسی ایران» اشاره می‌کند. داستان کوتاه «غریبه و اقاقیا» سپس به مجموعه سه‌جلدی «داستان کوتاه در ایران» راه یافت و دکتر حسین پاینده آن را داستانی پست‌مدرن معرفی کرد. این کتاب برای شیرزادی جایزه بیست سال ادبیات داستانی را به ارمغان آورد. پیش از این مجموعه‌داستان، شیرزادی مجموعه‌داستان «نشسته در غبار» را منتشر کرده بود و پس از آن چهار اثر دیگر: مجموعه‌داستان‌های «غریبه و اقاقیا» و‌ «یک سکه در دو جیب»، و رمان‌های «طبل و آتش» و «هلال پنهان»...

📇برشی از گفت‌وگو: اوایل دهه هفتاد زنده‌یاد هوشنگ گلشیری یک کارگاه فعال و پویای داستان‌نویسی راه انداخته بود و همواره با احساس همدلی و مسئولیت و با پشتوانه دانش و شوق کم‌نظیرش داستان‌های نویسندگان نوقلم را به سنجیدگی نقد و بررسی خلاق می‌کرد. گلشیری به بعضی نویسندگان جوان و حتی میانسال که با نوعی شیفتگی از آثار او تقلید می‌کردند، به شدت واکنش منفی و راهگشا نشان می‌داد. در آن دوره به نویسندگان خوش‌قریحه جوان با تاکید سفارش می‌کرد که «خود»شان باشند و پس از تاثیرپذیری طبیعی و ناگزیر از برخی نویسندگان شاخص و قدر اول و تثبیت‌شده، هرچه زودتر «خود» را پیدا کنند و به شخصیت خلاق و یگانه خود برسند. از این گذشته، همواره می‌گفت که هر نویسنده‌ای که بخواهد کارش را جدی و پیگیر دنبال کند، بنا به ضرورتی مبرم و بدون هیچ غفلتی باید آثار گران¬سنگ ادبیات کهن ایرانی را بارها بخواند و از این طریق ریشه‌های خود را پیدا کند. تا آنجا که در خاطرم مانده از آن جمع پانزده، شانزده نفره، دو سه نفر به گونه¬ای خودبنیاد بسیاری از ریزه‌کاری‌های تکنیکی و کاربرد ماهرانه عنصرهای داستان را فراگرفتند و در سال‌های بعد، چند مجموعه‌داستان و رمان ارزشمند به قلم آنها منتشر شد... بگذریم، چند سال است که نمی‌دانم کجا و چه کسانی کارگاه داستان راه انداخته‌اند. البته جسته‌گریخته، شنیده‌ام که چندین خانم و آقا «کلاس داستان‌نویسی» دایر کرده‌اند. تا آنجا که من می¬شناسمشان و می‌دانم، هیچ یک از این «استاد»ها به شخصه نمی‌تواند یک داستان کوتاه متوسط -حتی در سطح قصه‌های یکبار مصرف مجله‌های عوام‌پسند- بنویسد...

📕نگاه: نیلوفر اجری: خشونت درعین لطافت (نگاهی به جهان داستانی علی‌اصغر شیرزادی)
📖علی‌اصغر شیرزادی از داستان‌نویس‌های خوب معاصر است که به‌تازگی دو کتابش تجدید چاپ شده: «هلال پنهان» و «یک سکه در دو جیب». درباره این دو کتاب آن‌چه پرواضح است، اینکه نه برای مخاطب عام بلکه صرفا برای مخاطب خاص نگاشته شده است. گویا که نویسنده در کتابت داستان‌های خود به‌جای دغدغه‌ همه‌فهمی به دغدغه‌های خود چه در ساختار و چه در محتوا بیشتر پایبند بوده و همین ویژگی است که به آثار او تشخص داده است. در هردو کتاب می‌توان عناصر داستان مدرن و پست‌مدرن را دید. منتها این سبک آنچنان با زبان خاص و جفرافیای بومی نویسنده تلفیق و هماهنگ شده که به انحصار او درآمده. این منحصربودن را در زبان روایت هم می‌توان بررسی کرد. آنچه بعضی به‌ اشتباه از آن به‌عنوان «زبان شاعرانه» یاد می‌کنند، درواقع واژگان خاص شیرزادی است که با هنرمندی تمام در ساخت توصیف و صحنه‌ها از آن بهره می‌گیرد. و با همین ترکیب واژگان است که جهان داستانی خود را با وجود خشونت بیرونی عوامل آن، در عین لطافت می‌سازد...


http://s7.picofile.com/file/8387598426/11_1.jpg

📚متن کامل گفت‌وگو و یادداشت‌ را در لینک‌های زیر بخوانید:
پی‌دی‌اف:
http://www.armanmeli.ir/fa/pdf/main/3235/11
تکست:
http://www.armanmeli.ir/fa

@afarineshdastan


امروز در #حلقه_داستان_سرو_تهران برگزار می شود:

دیدار و گفت وگو با #پرویز_مسجدی

رونمايی از هفدهمین شماره ی #مجله_سیاه_مشق (پرونده ی پرویز مسجدی)

با سخنرانی #فرخنده_آقایی ، #محمد_رضوانیان و #دکتر_سهراب_خلیلی

یکشنبه، ۲۰ بهمن ۹۸،ساعت ۱۸

نشانی: پاسداران، بوستان دوم، پلاک ۹، #شهر_کتاب_ پاسداران

حضور برای عموم علاقه مندان آزاد و رایگان است.

@afarineshdastan


سهیلا صمدی dan repost
‏عکس از سهیلا صمدی


گزارش نشست نقد و بررسی مجموعه داستان" چندپیامک کوتاه" نوشته طلا نژادحسن در تاریخ ۱۷ بهمن ۹۸ از ساعت ۱۶ تا ۱۸/۳۰ با حضور نویسنده و منتقدین: فاطمه قدرتی و مهدی معرف و اجرای سیروس نفیسی به همراه شاعران و نویسندگان محترم، حسن اصغری، قباد آذرآیین، هادی هیالی، نسرین قربانی، جمیله جلیل زاده، ستارجلیل زاده، قبادحیدر، فریبا کریمی و دوستان همیشه همراه گروه پنجشنبه های نقد در موسسه فانوس ادب البرز برگزار شد.
🔰فاطمه قدرتی:
یازده داستان مجموعه را از دو منظر "روایت" به عنوان مهم ترین مواد خام ادبیات داستانی و "کار کرد موتیف" در داستان به عنوان مکمل های روایی و پیام های ضمنی تکرار شونده برای القاء مضامین و قابل فهم شدن موضوع، مورد بررسی قرار می دهم.
داستانهای مجموعه از این حیث به دو دسته تقسیم می شوند. دسته اول که داستانهای کمتری را در برمی گیرد به جهت برخورداری از هسته مرکزی روایت، یعنی قصه قوی و بعدتر از حیث داشتن فرمت اجرایی درست در پیرامتن ها و تشخص بخشی به مکان و همچنین به کار بردن موتیف های بسیار سازنده در مضمون و فضای زندگی انسانهای مدرن، داستانهای قوی را رقم زده اند، مانند (دوباره زلزله، این آسانسور لعنتی، تهران حوالی خ انقلاب، جشن با شکوه)
ولی گروه دوم داستانهایی هستند که در حاشیه ی تصویر سازی، لحن شاعرانه، ابهام مخل در گفتمان روایی داستان و کم برخورداری از هسته ی مرکزی روایت یعنی قصه ی خوب، چیدمان مجموعه را دچار ضعف کرده اند.
با این وجود در همان دسته ی دوم هم قدرت بازنمایی رخدادها و توانمندی نویسنده در ساخت روابط مدرن شهری، من پریشی آدمهای مبتلا به روابط سطحی و در محاصره ی دیوارهای بلند تنهایی، به کارگیری فضاهایی وهم آلود با رویدادها و شخصیت هایی که گاه در تعارض و تناقض هم قرار می گیرند، توانسته است لااقل در کم ترین تلاش خود، خوانش لذت بخشی برای مخاطبش در مجموعه رقم بزند.
به شخصه یکی دیگر از ویژگی های نویسنده را قدرت بازتولید روایت های داستانی در ذهن مخاطب پس از اتمام روایت داستان می بینم. به شکلی که پس از تکمیل روایت، داستان های جدیدتری در ذهن مخاطب شروع به رشد و باز تولید می کنند و روایت های جدیدتری را رقم می زنند که به بیرون از متن راه پیدا می کند و این جاذبه مضاعفی را برای من به عنوان خواننده به وجود می آورد. هم در برخی داستانهای این مجموعه و هم در برخی آثار پیشین نویسنده مانند رمان هزار و سیصد و نمی دانم چند ... این ویژگی را جزء شاخصه ای مهم در کار نویسنده می بینم.
🔰مهدی معرف:
مجموعه داستان چند پیامک کوتاه نوشته طلا نژاد حسن مجموعه ای است با داستان هایی در گذشته مانده. داستان هایی که سایه ای از گذشته، آدم هایش را آزار می دهد. همچون آذرخشی که بدرخشد و کوتاه، نوری بتاباند و دلهره و رعدی برای آدم های داستان ها شود. گذشته گرچه به ظاهر ناواضح و مرموز است؛ اما متاثر و پیش برنده است و زمان حال با تمام جزئیات اش وضوحی ندارد. آدم ها سرگردان و مستأصل اند و به دنبال مامنی به همان گذشته آسیب زننده رجوع می کنند.‌ زبان داستانی طلا نژاد حسن، شکل گرفته و شخصیت ها جا افتاده و زیست کرده اند. اما در مواردی نثر خودش را بین روایت و خواننده می گذارد و فاصله ای می اندازد که جهان داستان از آن می گریزد. نقطه دید راوی در برخی داستان ها اگر در جای دیگری می نشست، روایت تنفس آرام تری داشت و آن حجم و فضای دراماتیکی که پرداخت شده، بهتر خود را پیش می کشید. داستان هایی که نگاهی رو به جنوب دارند و یا از جنگ و دوران انقلاب می گویند، مثل داستان «جشن باشکوه» و داستان «تهران حوالی میدان انقلاب»، داستان های قدرتمند تری هستند و توانایی نگاه و زبان نویسنده را بیشتر می رسانند.
این نشست در ساعت ۱۸/۳۰ با پذیرایی مختصر پایان یافت.

@afarineshdastan


📢امروز هشتم فوریه تولد ژول ورن، پدر داستان‌نویسی علمی‌تخیلی است. بسیاری از موضوعات علمیِ داستان‌های او به واقعیت تبدیل شده و امروزه ژانر علمی‌تخیلی یکی از گونه‌های مهم ادبیات داستانی تلقی می‌شود. به این مناسبت مجله همشهری جوان پرونده مفصلی را در این باره ترتیب داده که مطالعه‌اش برای طرفداران ادبیات گمانه‌زن خالی از لطف نخواهد بود.

✍️مقالات این پرونده فرهنگ و هنر:
🔹نحوه پرداخت ژول ورن به شخصیت پردازی دانشمندان(به قلم محمد نجابتی پژوهشگر و مترجم آثار ژول ورن)
🔹پانزده نكته‌ی کمتر شنیده شده در مورد ژول ورن(به قلم امیرمهدی عاطفی‌نیا مدیر کانون خیال و مترجم)
🔹بررسی چیستی ژانر علمی‌تخیلی(به قلم سعید سیمرغ پژوه شگر و مترجم آثار آسیموف)
🔹نگاهی به وضعیت ادبیات علمی‌تخیلی و نیاز به یک ژول ورن تازه(به قلم نوید فرخی، مروج علم و پژوهشگر علمی‌تخیلی)

@Talarfiction

@afarineshdastan


🔅هشت رهنمود نیل گیمن برای نوشتن داستان کوتاه


نیل گیمن، نویسنده موفق بریتانیایی داستان‌های فانتزی و علمی-تخیلی، مهم‌ترین نکته‌هایش را در باب نوشتن یک داستان کوتاه خوب با ما در میان می‌گذارد.

۱-  هر داستان کوتاه نیاز به یک ایده اصلی قوی دارد

به طور کلی، هر داستان کوتاه، درباره‌ی فقط یک چیز است و یک اتفاق بزرگ باید در آن بیفتد. البته به این معنا نیست که شما نمی‌توانید رخدادهای بیشتری داشته باشید. فقط به این معناست که داستان کوتاه حول یک ایده اصلی می‌چرخد. معمولا داستان کوتاه برای من، یک چیز کوچک است که هرچه می‌کنم از ذهنم بیرون نمی‌رود.

۲- داستان باید شما را با خود به یک سفر ببرد

نوشتن داستان کوتاه را که تمام می‌کنید، نباید همان آدمی باشید که در ابتدا بودید. این اصل برای شخصیت‌های داستان نیز صدق می‌کند. در داستان شوالیه، دو قهرمان اصلی وجود دارد، خانم ویتاکر و سر گالاهاد، شوالیه عضو میزگرد شاه آرتور. هر دو راهی سفر می شوند. و وجود دیگری در زندگیشان، آنها را کمی تغییر می‌دهد.

۳- وقتی شروع به نوشتن می‌کنید، از نداشتن تمام جواب‌ها نگران نشوید، آنها را پیدا خواهید کرد

نکته دوست داشتنی درباره نوشتن داستان کوتاه این است که شما حتما نباید تمام جواب‌ها را  از اول داشته باشید. لازم نیست بدانید داستان به کجا می‌رسد. چون در نهایت، بعد سه یا شاید پنج روز، یا ده روز بعد، بالاخره به نقطه پایان می‌رسید.

۴-  اولین جمله‌ای که می‌نویسید لزوما نباید اولین جمله داستانتان باشد

شما به یک جمله آغازین خوب نیاز دارید ولی همیشه باید در نظر داشته باشید که در هر نوع  متنی، چه داستان کوتاه باشد چه داستان بلند، با مرور زمان که می‌نویسید و متن را کامل می‌کنید، جمله آغازین حتما نباید همان جمله‌ای باشد که در ابتدا نوشتید بلکه می‌تواند تغییر کند. لذت هر گونه نگارش در این است که خلاقانه منفجر شوید. ناگهان همه‌چیز روی کاغذ می‌ریزد... دقیقا مطمئن نیستید چه اتفاقی دارد میفتد یا به کدام سمت می‌رود ولی با قطعیت به نوشتن ادامه می‌دهید چون به مرور زمان  همه آنها بر شما آشکار خواهد شد.

۵- پیش‌نویس دوم برای این است که همه‌چیز عمدی به نظر برسد

وقتی به آخر داستان رسیدید، و حال دیگر از تمام وقایع با خبر هستید، کار شما این است که طوری آن را نشان دهید انگار که از همان ابتدا همه‌چیز را می‌دانستید. پیش‌نویس دوم به شما به عنوان یک خالق، این قدرت  را می‌دهد که متن را جوری مرتب کنید که معلوم نباشد به مرور زمان آن را ساخته‌اید. به نقاط قوت داستان توجه می‌کنید و آن را بهبود می‌بخشید. و چیزهایی که داستانتان را تضعیف یا از داستان اصلی منحرف می‌کند، حذف می‌کنید. فراتر از آن، شما می‌توانید نام شخصیت‌ها را تغییر دهید، می‌توانید آغاز را تغییر دهید، قسمت پایانی را عوض کنید، ولی با مرور زمان که این کار را به پایان می رسانید، این تغییرات باید اجتناب‌ناپذیر به نظر بیایند.

۶- طوری بنویسید که انگار برای هر کلمه روی کاغذ باید پول بدهید

از همان اول تصمیم گرفتم وقتی که داستان کوتاه می‌نویسم، طوری بنویسم که انگار برای هر کلمه‌ای که می‌نویسم باید پول بدهم. در ذهنم اینطور بود که اگر هر کلمه برایم خرج بردارد، سعی می‌کنم هر کلمه را حساب شده استفاده کنم؛ هر کلمه کارایی خودش را داشته باشد. این کار داستان کوتاه را نفوذناپذیر می‌کند. در آوردن هر کلمه، هر جمله، هر پاراگراف، هر صفحه خیلی سخت می‌شود. در حالی‌که صادقانه، در یک رمان، قطعا باید بتوانید چندصفحه را  جایی از رده خارج  و در جای دیگر وارد کنید بی آنکه خدشه‌ای به داستان وارد شود.

۷- هر بار که یک داستان کوتاه را می‌خوانید، باید یک چیز جدید در چنته داشته باشد

دوست نیل، نویسنده مرحوم جین ولف، توصیف‌اش از متن خوب این بود که یک کتاب‌خوان باسواد بتواند از خواندن آن لذت ببرد و در خوانش‌های بعدی، لذت‌ خواندن برایش افزایش یابد. گیمن هم با این نظر موافق است: «شما لزوما به دوباره خواندن یک داستان کوتاه فکر نمی‌کنید. ولی به نظر من یک داستان کوتاه واقعا خوب نباید همه چیز را در اولین خوانش به شما نشان بدهد. قطعا باید رضایت‌بخش و سرگرم‌کننده باشد، و باید شما را با خود به یک سفر ببرد، ولی بار دوم باید شما را به دنیای کمی متفاوت‌تر ببرد.»

۸- نوشتن داستان کوتاه ، بهترین روش تمرین برای نوشتن رمان است

داستان کوتاه موقعیت بسیار خوبی برای نویسندگان جوان است تا تجربه کسب کنند. در گام اول نمی‌شود در ماراتن شرکت کرد، و نوشتن رمان اساسا یک ماراتن محسوب می‌شود. داستان‌های کوتاه می‌توانند تمرین‌ دویدن روزانه باشند. به آنها از دو زاویه نگاه کنید: یک، روش یادگیری برای نوشتن و مجال اشتباه کردن، و دیگری آنکه به قدر کافی به شما می‌آموزد تا رمان خود را بنویسید. هر اشتباهی که ممکن است در نوشتن رمان پیش بیاید، در داستان کوتاه ممکن است
@farhadhas

@afarineshdastan


فهرست مقالات
سال هفتم/ شماره بیست و هفتم/ پاییز 1398
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع شناسی ابومسلم خراسانی
محمّد باقری
همکاری اقتصادی ایران و استرالیا در سال 1353 شمسی با تکیه بر اسناد
علی زارع
تاریخ و فرهنگ ایران در دو نگاه: "نگاه از درون" و"نگاه از بیرون"
زاگرس زند
میشل فوکو در اندیشه معاصر عرب؛ با تاکید بر محمد ارکون، ادوارد سعید و ...
مخلوف شاکر، مترجم: مجید منهاجی
نبرد نهاوند واپسین مقاومت حکومت ساسانی در برابر تازیان مسلمان
زیبا شیرالی، مسعود ولی عرب


بررسی تحلیلی نقش حکومت بنی مزید در حمایت از شیعیان و گسترش تشیع
محسن مرسلپور، نصرت خدک

@afarineshdastan


📚يادداشتی بر «آدم‌های چهارباغ» نوشته علی خدايی؛

📌آدم‌های معمولی كه در هزارتوی مدرنيته فراموش شده‌اند

👇🏻👇🏻👇🏻
http://www.ibna.ir/fa/doc/note/286700

منبع : ایبنا

@afarineshdastan


‍ ‍ ‍ [Forwarded from اتچ بات]
‍ فصلنامه پاژ نشریه علمی مؤسسه فرهنگی خردسرای فردوسی منتشر شد:

#فصلنامه_پاژ
دورة جدید ـ سال هشتم ـ شمارة سوم ـ پاییز 1398 ، شمارة پیاپی 35
این فصلنامه با مجوّز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شماره ثبت: 8090 / 90 منتشر می شود

صاحب امتیاز: مؤسسّة فرهنگی خردسرای فردوسی
مدیر مسئول و سردبیر: محمدجعفر یاحقی
مدیر علمی: دکتر حمید طبسی
دبیر ویژه این شماره:
دکتر جواد رسولی

تحریریه:
دکتر کیمیا تاج نیا، دکتر محمود حسن آبادی،
دکتر حمید طبسی، دکتر علیرضا قیامتی،
رجبعلی لباف خانیکی، جواد محقّق نیشابوری،
دکتر محمّدجعفر یاحقّی
ویراستارا: لیلا بخت آور
تنظیم و صفحه آرا: مرضیه دلیری اصل
طراح جلد: فرید یاحقی
تلفن و دورنگار: 35019274- 051
صفحة خانگی: www.fch-ngo.com


✳️ سرمقاله: از خدا می‎طلبم صحبت روشن‎رایی/ دکتر محمّدجعفر یاحقی

#فهرست_مقالات:


✳️ کارنامة روشن، نگاهی به زندگی آموزشی و پژوهشی پروفسور روشن رحمانی/ دکتر جواد رسولی

✳️ روابط بین‌المللی فلکلورشناسان تاجیک در دورة استقلال تاجیکستان / پروفسور روشن رحمانی

✳️ از مردم گیاه تا شاهنامه با روشن رحمانی/ دکتر جواد رسولی

✳️ اشاره ای به آوایِ درد شاعران بومی سُرا / دکتر محمّدرضا راشدمحصّل

✳️ بررسي اهمّيت و فواید فولکلور(فرهنگ عامّه)/ دکتر عاطی عبیات؛ دکتر جعفر عموری؛ صادق هاشمی امجد

✳️ بررسی باور عامیانة پیوند زشتی با ویرانگری در ادب حماسی بر اساس کهن‌الگوی یونگ/ دکتر سعید امامی؛ دکتر قاسم صحرایی

✳️ بررسی کهن الگوی پیر فرزانه در منظومة «کوراوغلی» بر اساس روان‌شناسی تحلیل یونگ/ دکتر عاتکه رسمی

✳️ سه پرندة شوم (جغد، زاغ و کرکس) در ربع مسکون، در باور عامّه/ دکتر علی نجفی؛ دکتر آسیه ذبیح نیا عمران

✳️ مقایسة منقبة‌الجواهر با مناقب‌العارفین/ دکتر محمّد جعفری (قنواتی)

✳️ چشمِ شور یا چشمِ سور؟(جُستاري دربارة پيشينه و ريشة لغت يك باور عاميانه)/ دکتر علی اصغر فیروزنیا

✳️ زمین شوره، سنبل بر نیارد(پی‌جویی مضمونی مشترک در اَدب پارسی)/ حسین مسرّت

✳️ عمو نوروز و حاجی فیروز/ دکتر کیوان پهلوان

✳️ بررسی ویژگی‌های جهان زیرین و سفر به آن در چهار افسانۀ یزدی/ زهرا دهقان دهنوی

✳️ روشن رحمانی، پیوندگر فولکلورهای حوزة ایران فرهنگی/ دکتر علی اشرف مجتهد شبستری

✳️ روشن رحمانی در خیابان بهار/ حسین آتش پرور

✳️ مروارید مردم شناسی تاجیکی/ مهدی جامی

✳️ چراغ روشن/ بهمن حمیدی

✳️ روشن رحمانی راهنمایی دانا، دوستی یکدل و استادی پُرمایه/ دکتر عباس قنبری عُدیوی

✳️ ناروشنی/ دکتر مجید اسدی

✳️ جویندة باغیرت/ دکتر مصطفی باباخانی

✳️ قصّه ها بازتاب تفکّر جامعه‌اند (مصاحبه با پروفسور روشن رحمانی و پروفسور اولریش مارزولف)/ مهناز مقدسی

✳️ عکس ها

(پذیرش سفارش و ارسال برای شهرستانها ): 05135019274
در صورت تمایل عضو كانال #خردسرای_فردوسی شوید و دیگر دوستان هم به این کانال فرهنگی دعوت کنید.

@kheradsarayeferdowsi


@afarineshdastan


@afarineshdastan


۱۹ بهمن سالروز درگذشت سیاوش کسرایی

( زاده ۵ اسفند ۱۳۰۵ اصفهان -- درگذشته ۱۹ بهمن ۱۳۷۴ وین) شاعر و نقاش

او از اعضای کانون نویسندگان و از فعالان سیاسی چپگرای تاریخ معاصر ایران بود.
کسرائی دانش‌آموخته دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و از بنیانگذاران انجمن ادبی شمع سوخته بود و سالیان دراز در حزب توده ایران فعالیت داشت.
او سُراینده منظومهٔ «آرش کمانگیر»، نخستین منظومه حماسی نیمایی است. وی یکی از شاگردان نیمایوشیج بود که به سبک شعر او وفادار ماند. از جمله مجموعه شعرهای به‌جای مانده از سیاوش کسرائی می‌توان به مجموعه شعر آوا، مهره سرخ، در هوای مرغ آمین، هدیه برای خاک، تراشه‌های تبر، خانگی، با دماوند خاموش و خون سیاوش اشاره کرد.
روابط اجتماعی گسترده، مصاحبت و همیاری از خصوصیات زندگی کسرائی بود. در بین چهره‌ های ادبی، هوشنگ ابتهاج، احمدرضا احمدی، محمود اعتماد زاده (م. ا. به آذین) ایرج افشار، فروغ فرخزاد، مرتضی کیوان، شاهرخ مسکوب، فریدون مشیری، نادر نادرپور، نیمایوشیج و ابراهیم یونسی از نزدیکان او بودند.
از اوائل دهه ۱۳۴۰ تا اوائل دهه ۱۳۶۰ تقریبا هر روز، در دفتر و در منزل او محیطی باز برای دورهم ‌آیی فراهم بود‌.
کسرائی در زمستان سال ۱۳۶۱ به همراه خانواده‌اش از طریق زاهدان از ایران خارج شد. ابتدا در کابل و سپس در مسکو و پس از فروپاشی شوروی به وین مهاجرت کرد.
وی پس از خروج از ایران و در طول اقامتش در افغانستان، در رادیو زحمتکشان که از شهر کابل پخش می‌شد، مشغول به فعالیت شد.
او از «نسل چهارم» و از آخرین نسل مهاجران ایرانی به شوروی بود که از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۵ در آنجا زندگی کرد اما از زندگی در شوروی رنج می کشید که تجربه درونی و رنج روحی خود را در سروده «دلم هوای آفتاب می‌کند» را وصف کرده است.
سیاوش کسرایی در ۶۹ سالگی درگذشت و در «بخش هنرمندان» گورستان مرکزی وین به خاک سپرده شد.
@mala_pire


@afarineshdastan
نگاهی گذرا به زندگی و آثار #ژول_ورن به بهانه زادروزش:

ژول ورن در ۸ فوریه ۱۸۲۸ در یک خانواده مرفه در منطقه بندری شهر نانت فرانسه متولد شد.

به خواست پدرش تحصیلاتش را در رشته حقوق به پایان برد، اما ذوق نمایشنامه‌نویسی و رمان‌نویسی او را بر آن داشت که کم‌کم به سوی ادبیات کشیده شود.
در ابتدا در این کار موفق نبود و از دیدگاه مالی هم در مضیقه قرار گرفته بود، اما پس از آن به سرعت پیشرفت کرد.

پنج‌گانه مشهور او که دربرگیرنده کتاب‌های سفر به مرکز زمین، بیست هزار فرسنگ زیر دریا و دور دنیا در هشتاد روز است، شهرتی جهان‌گیر به وی داد.

او در مقام دومین نویسنده‌ای است که کتاب‌هایشان از سال ۱۹۷۹ تاکنون، بیشترین بازگردانی را به زبان‌های گوناگون جهان داشته‌اند. پیش و پس از او به‌ترتیب #آگاتا_کریستی و #ویلیام_شکسپیر، نویسنده‌های انگلیسی جا دارند.

در آغاز آثار ژول ورن تنها در میان کودکان طرفداران و علاقه‌مندانی داشت تا آن که منتقد و نویسنده‌ای به نام مارسل موره (۱۹۶۹–۱۸۸۷) چندین کتاب و رساله درباره ژول ورن نوشت و او را چنان‌که بود به دنیا معرفی کرد.
مارسل موره در دو کتاب: «ژول ورن بسیار شگفت‌انگیز» (۱۹۶۰) و «اکتشافات ژول ورن» (۱۹۶۳) ژول ورن را به دنیا شناساند و از آن به بعد دوستداران ادب با نظر جدی تری به ژول ورن می‌نگرند.

ژول ورن که هفتاد و هفت سال (۱۹۰۵–۱۸۲۹) زندگی کرد، نزدیک به هشتاد داستان بلند و کوتاه و رساله پژوهشی و مقاله نوشته‌است. مانند تاریخ مصر و فرانسه و مستعمره‌هایش (۱۸۶۸) تاریخ رهنوردیهای بزرگ و رهنوردیهای بزرگ (۱۸۷۸) کریستف کلمب (۱۸۸۳) و افزون بر آن پانزده نمایشنامه نوشته که در آن دوره بر روی صحنه رفته‌است.

ژول ورن سرانجام در ۲۴ مارس ۱۹۰۵ بر اثر بیماری دیابت، در شهر امیان درگذشت.‌

@GhalamBook1

@afarineshdastan

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

365

obunachilar
Kanal statistikasi