#پارت_صد_دوازده
#تلخی_سرنوشت
_توازکجا میدونی
_بالاخره دیگه
_بگو علی
_بالاخره دورادور مواظبمتم
_پس بگو،تو امارمنو به اون میدادی
_کی؟من
_فکرمیکردم میشد بهت اعتماد کرد
_انقدر نامردم که بخوام خبرتو بهش بگم،
_پس ازکجا میدونستی برگشته
_بچه های تولیدی گفتن برگشته ده
ارام اشاره کرد که زودتر بگم
_میای دنبالم
_دنبالت؟برای چی
_۴سال پیش گفتی میتونی منو ببری یه جایی که اراد نتونه پیدا کنه منو
_اوا؟حاله که برگشته براچی میخوای بری
_با یه بچه برگشته
_بچه؟
_اره
_بچه خودشه؟
_میگه نه،ولی بهش میگم برو ازمایش بده نمیره
نفسو باحرص بیرون داد
_حالا چند روز صبرکن شاید بره
_نمیره،میدونم
_اگه مطمعنی من میام دنبالت
_مطمعنم علی
_اوا،بازم میگم زود قضاوت نکن
_مطمعنم تو راجب اون بچه میدونی
_نه،ولی میدونم اگه اون بچه اراد بود، بهت میگفت
_تومیگی چیکارکنم
بعد از چندثانیه گفت
تک خنده ای کرد گفت
_حالا نوبت توعه که اذیتش کنی
_پس میای دنبالم
_اره اخرشب میام،به همین شماره زنگمیکنم
.......
#تلخی_سرنوشت
_توازکجا میدونی
_بالاخره دیگه
_بگو علی
_بالاخره دورادور مواظبمتم
_پس بگو،تو امارمنو به اون میدادی
_کی؟من
_فکرمیکردم میشد بهت اعتماد کرد
_انقدر نامردم که بخوام خبرتو بهش بگم،
_پس ازکجا میدونستی برگشته
_بچه های تولیدی گفتن برگشته ده
ارام اشاره کرد که زودتر بگم
_میای دنبالم
_دنبالت؟برای چی
_۴سال پیش گفتی میتونی منو ببری یه جایی که اراد نتونه پیدا کنه منو
_اوا؟حاله که برگشته براچی میخوای بری
_با یه بچه برگشته
_بچه؟
_اره
_بچه خودشه؟
_میگه نه،ولی بهش میگم برو ازمایش بده نمیره
نفسو باحرص بیرون داد
_حالا چند روز صبرکن شاید بره
_نمیره،میدونم
_اگه مطمعنی من میام دنبالت
_مطمعنم علی
_اوا،بازم میگم زود قضاوت نکن
_مطمعنم تو راجب اون بچه میدونی
_نه،ولی میدونم اگه اون بچه اراد بود، بهت میگفت
_تومیگی چیکارکنم
بعد از چندثانیه گفت
تک خنده ای کرد گفت
_حالا نوبت توعه که اذیتش کنی
_پس میای دنبالم
_اره اخرشب میام،به همین شماره زنگمیکنم
.......