من نمیخوام از سرجام بلند شم و بدرقهت کنم ..
چون نمیخوام جلوی چشمهای تو زانوهام بلرزن و اشکی شم؛ نمیخوام ببینی که وقتی داری میری، حضورت دردایی که قایم کرده بود ازم رو میذاره تو جیب نبودنت و منو باهاش تنها میذاره ..
من نمیخوام بهت بگم که نبودنت نامهربونه، نمیخوام بگم که نبودنت غصههای داشته و نداشتهمو میاره جلو چشمم ..
من میدونم اگه از جام بلند شم، همهی اینا نگهت میداره ولی بلند نمیشم ..
چون من نمیخوام برای خوب بودن من بمونی و خودت خوب نباشی، چون من بلدم غصههامو بغل بگیرم اگه تو حالت خوب باشه .. :)
چون نمیخوام جلوی چشمهای تو زانوهام بلرزن و اشکی شم؛ نمیخوام ببینی که وقتی داری میری، حضورت دردایی که قایم کرده بود ازم رو میذاره تو جیب نبودنت و منو باهاش تنها میذاره ..
من نمیخوام بهت بگم که نبودنت نامهربونه، نمیخوام بگم که نبودنت غصههای داشته و نداشتهمو میاره جلو چشمم ..
من میدونم اگه از جام بلند شم، همهی اینا نگهت میداره ولی بلند نمیشم ..
چون من نمیخوام برای خوب بودن من بمونی و خودت خوب نباشی، چون من بلدم غصههامو بغل بگیرم اگه تو حالت خوب باشه .. :)