پرنده ای دانه ای برد
به سنگی داد
سنگ تقاضای باران کرد
باران آمد و بر سنگ بوسه زد
بعد از بوسه ی باران گلی شکفت
از آن طرف عاشقی آمد در راه برای جشن
گلی را از ساقه کند و
به دست معشوقه اش داد
معشوقه اش گل را به موهایش زد
طولی نکشید
که به موهایش بادی زد و
شهر بوی عشق گرفت!
@book_tips 🌸🌸
به سنگی داد
سنگ تقاضای باران کرد
باران آمد و بر سنگ بوسه زد
بعد از بوسه ی باران گلی شکفت
از آن طرف عاشقی آمد در راه برای جشن
گلی را از ساقه کند و
به دست معشوقه اش داد
معشوقه اش گل را به موهایش زد
طولی نکشید
که به موهایش بادی زد و
شهر بوی عشق گرفت!
@book_tips 🌸🌸