`𝘊𝘢𝘧𝘦 𝘓𝘪𝘵𝘦𝘳𝘢𝘵𝘶𝘳𝘦 𝘙𝘰𝘶𝘯𝘥𝘵𝘢𝘣𝘭𝘦 dan repost
به سمت غرور افکارم قدم میزنم
انجا که با خودم کلنجار میروم
به همان نقطه که در عین روشنی کاملا تاریک بود
نصفی پس میزد و نصفی پیش میکشید
میدانی راه خلاص چه بود؟
ایست!
اما من انقدر رد شدم که دیگر برای ایست کمی دیر است
حال چاره چیست؟
قدم زدن با غرور...
انجا که با خودم کلنجار میروم
به همان نقطه که در عین روشنی کاملا تاریک بود
نصفی پس میزد و نصفی پیش میکشید
میدانی راه خلاص چه بود؟
ایست!
اما من انقدر رد شدم که دیگر برای ایست کمی دیر است
حال چاره چیست؟
قدم زدن با غرور...