𝙎𝙤𝙪𝙡 𝙗𝙪𝙩𝙩𝙚𝙧𝙛𝙡𝙮


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


𝙁𝙞𝙣𝙖𝙡𝙡𝙮, 𝙤𝙣𝙚 𝙙𝙖𝙮 𝙩𝙝𝙚 𝙗𝙪𝙩𝙩𝙚𝙧𝙛𝙡𝙮 𝙬𝙞𝙡𝙡 𝙛𝙞𝙡𝙡 𝙞𝙩𝙨 𝙘𝙤𝙘𝙤𝙤𝙣
𝙀𝙎𝙏𝙅'𝘼
𝙎𝙩𝙖𝙧𝙩' 2022/08/25
𝙐𝙣𝙠𝙣𝙤𝙬𝙣'
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1736823326

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri




برای آنکه نیست اما همیشه در قلبم وجودش جاریست
_


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


Everything! dan repost
وقتی بهار اهنگ میفرسته>>>>


اون زمان نیست که آدم هارو عوض میکنه، اون درده .


به هر طرف که نگاه میکنم
یکی حالش بده و بروزش میده ، یکی حالش بده و یک جور قایمش میکنه
در واقع اهمیتی نداره که این حال پنهان بشه یا نه! مهم اینجاست که ، به هر سمت و هر کس نگاه کنی.. فقط غم های به ظاهر انسان میبینی .


疲れた" dan repost
این پیام رو فور کنید تا پستی ازتون فور کنم و بذارم برای مدتی بمونه.


-ستاره؟
+هوم؟
چیزی گفتی؟!
-برام سوال شده، چرا ستاره؟
+آها؛ آسمون شب رو دیدی؟
«اولین ستاره شبی که ظاهر میشه، متعجب تا آخرین ساعات ظهورش تو ابتدایی ترین ساعات صبح، دقیقا تا همون لحظه که خورشید با طلوعش زیباییش رو محو میکنه میدرخشه!»
-معنی خاصی هم داره؟
+شاید جالب باشه اما، این ستاره بوی درد میده.
-چطور ممکنه ستاره‌ی در حال درخشش بوی درد بگیره؟
+زودتر و تنهاتر از هر یک از اجرام دیگه طلوعش توی آسمون تیره‌ رنگ شب اتفاق می‌افته؛ تنها برای درخشش تا آخرین لحظه تا جنون تلاش می‌کنه!
-آخر چه اتفاقی می‌افته؟
+آرامش منتظر درخشش دوبارش میشه!
-چی؟
کسی منتظرشه؟
+درسته، صدای تپیدن قلبش از میلیون ها کیلومتر به گوش اون میرسه، لبخند محوی میزنه و زندگیش رو ادامه میده، منتظر هزارمین طلوع شبانه‌ی ستاره‌ش میشه و پرستش هم رو به ارمغان میارن..
چه زیبا و دوست داشتنی، ستاره و آرامش پرستیده میشن!
-بهم رسیدن؟
+اونا همیشه دارن همو، نیمه‌ی روح هم‌ان، نیمه‌ی وجودی از هم، تکمیل کننده هم!

-اثر: نیمه‌ی دیگر ما


فکر می‌کنی به قدرت رسیدی؛ پادزهره درد به درونت نفوذ کرده و به تنهایی ترست رو به خشم تبدیل کردی؛ باید ازت ترسید، تو؛ تویه سابق نیستی، تو هیچ وقت پیروز نشدی!
-


خواستم زنده بمانم و فکر کردن به تو، تنها سلاحم بود، تنها کمانم، تنها سنگم...


ما فرشته‌هایی از جنس سیاهی بودیم. عاشق شدیم، بوسیدیم و در آخر محکوم به گناه شدیم.


فلک همیشه به کام یکی نمیگردد،
که آسیای طبیعت به نوبتست ای دوست.


سوزش در راهروی اشکان کوره مانندش، قطرات بی‌پروا پی‌در‌پی؛ بی‌ریا؛ لمس شده توسط دردِ تو، عشق بی‌جانِ سوزاندهٔ شده؛ همگی در کنج اتاقک تیره‌ی خاک گرفته!


بی تو بودن درد دارد ...
دنیا خالی می‌شود ، انگار که در جهان کوچک قلب من کسی نیست؛






عشق زیبا بود، تا زمانی که شکستگی دردناکی را حس کردم.


تمامی کلمات تو درهم کشیده می‌شنود و جملات را شامل شده!
تمام دنیای من به کلمات تو بند است، کلماتی که بارها گفته شده و در خیالات من برایم مهم نیست..
هر چند حرف هایت را بی‌اثر می‌بینم اما تاثیر دارد
چه انصافیست در من؟
دنیایم با تو نابود خواهد شد
دیرینه‌ی عمر من.




آنجا که کلمات کم می آورند
موسیقی به سخن می آید

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

437

obunachilar
Kanal statistikasi