باشگاه شاهنامه پژوهان dan repost
«زبان فارسی برخلاف زبانهای انگلیسی و فرانسه یا حتی عربی و ترکی به زور شمشیر جایی نرفته، آنهایی که این زبان را برگزیدند به دل خودشان چنین کردند. فارسیزبانان هرگز در بنگال و بالکان حضور نداشتند، اگر داشتند این حضور فرهنگی بود نه سیاسی.
در پارهای جمهوریهایی که در گذشته در تصرف روسیه بودند زبان اول روسی است، بعد از آن زبان ملی خودشان. دلیل آن کاملاً روشن است. اگر حیدر دوغلات کاشغری در کاشغر تاریخش را به فارسی نوشته به واسطه آن نبود که فارسیزبانان کاشغر را تسخیر کرده بودند، بلکه غلبه فرهنگی داشتند. میبینم که زبان فارسی زبان عشق و دل است نه زبان شمشیر.
اینکه کسانی امروزه میکوشند تا در میان سخن واژههای فرنگی بیاورند، البته یکی به این دلیل است که ملتهایی مثل انگلیس و فرانسوی خواه ناخواه غلبه فرهنگی دارند. دیگر اینکه زبانی مثل زبان انگلیسی دیگر زبان زور نیست، یک جور زبان میانجی است و به اصطلاح لینگوافرانکا است، چنان که روزگاری زبان فارسی یا اردو چنین نقشی داشتند. ابن بطوطه میگوید وقتی به دربار سریلانکا رفت نه پادشاه سریلانکا عربی میدانست و نه او زبان سریلانکایی، اما هر دو فارسی میدانستند و با این زبان با یکدیگر سخن گفتند.
دیگر آنکه آنهایی میکوشند بیبهانه واژههای اروپایی در میان سخن بیاورند مردمان هویت باخته و بیریشه و در واقع ترس خورده و مرعوب هستند وگرنه ما چیزی کم از دیگران نداریم. واژههای فارسی را در میان کلمات انگلیسی نیز میتوان پیدا کرد، چنان که واژههای عربی هم در این زبان کم نیستند؛ یعنی هرکه زبان فارسی یاد گرفت به خاطر جاذبه این زبان بوده و به خاطر پیامی که در آثار بزرگان گویندگان این زبان وجود داشت.»
@Parsi_anjoman
@shahnamehpajohan
انوشه، حسن؛ «ماندیم و درجا زدیم، زبان فارسی محدود ماند»؛ گفتگو با حمیدرضا محمدی؛ روزنامه ایران؛ ۱۶ آبان ۱۳۹۴.
در پارهای جمهوریهایی که در گذشته در تصرف روسیه بودند زبان اول روسی است، بعد از آن زبان ملی خودشان. دلیل آن کاملاً روشن است. اگر حیدر دوغلات کاشغری در کاشغر تاریخش را به فارسی نوشته به واسطه آن نبود که فارسیزبانان کاشغر را تسخیر کرده بودند، بلکه غلبه فرهنگی داشتند. میبینم که زبان فارسی زبان عشق و دل است نه زبان شمشیر.
اینکه کسانی امروزه میکوشند تا در میان سخن واژههای فرنگی بیاورند، البته یکی به این دلیل است که ملتهایی مثل انگلیس و فرانسوی خواه ناخواه غلبه فرهنگی دارند. دیگر اینکه زبانی مثل زبان انگلیسی دیگر زبان زور نیست، یک جور زبان میانجی است و به اصطلاح لینگوافرانکا است، چنان که روزگاری زبان فارسی یا اردو چنین نقشی داشتند. ابن بطوطه میگوید وقتی به دربار سریلانکا رفت نه پادشاه سریلانکا عربی میدانست و نه او زبان سریلانکایی، اما هر دو فارسی میدانستند و با این زبان با یکدیگر سخن گفتند.
دیگر آنکه آنهایی میکوشند بیبهانه واژههای اروپایی در میان سخن بیاورند مردمان هویت باخته و بیریشه و در واقع ترس خورده و مرعوب هستند وگرنه ما چیزی کم از دیگران نداریم. واژههای فارسی را در میان کلمات انگلیسی نیز میتوان پیدا کرد، چنان که واژههای عربی هم در این زبان کم نیستند؛ یعنی هرکه زبان فارسی یاد گرفت به خاطر جاذبه این زبان بوده و به خاطر پیامی که در آثار بزرگان گویندگان این زبان وجود داشت.»
@Parsi_anjoman
@shahnamehpajohan
انوشه، حسن؛ «ماندیم و درجا زدیم، زبان فارسی محدود ماند»؛ گفتگو با حمیدرضا محمدی؛ روزنامه ایران؛ ۱۶ آبان ۱۳۹۴.