کدام بحران؟!
مرداد سال 1367 ایران قطعنامه 598 شورای امنیت را پذیرفت و چند روز بعد هم عراق، که از پذیرش ایران غافلگیر شده بود.
مطابق یکی از بندهای مهم این قطعنامه تبادل اسرا باید به سرعت آغاز میشد.
کمی بیشتر از 40 هزار اسیر ایرانی در عراق زندانی بودند و بیش از 60 هزار اسیر عراقی در ایران، یعنی بیش از یکصد هزار نفر.
طول کشیدن یک هفته طبیعی بود، یک ماه به زحمت قابل تحمل بود، دو ماه بسیار خسته کننده شد، سه ماه دیوانه کننده، حالا یک سال و چند ماه شده بود!
سیاسیون عراق میگفتند ایران کارشکنی میکند.
سیاسیون ایران میگفتند عراق کارشکنی میکند.
حقیقتش چیز دیگری بود. سرنوشت و زندگی انسانها همیشه در اولویت آخر تصمیم گیریهای سیاسیون است. ادامه حضور ما در اردوگاههای کُشنده، از دید خودمان یک بحران بود. مذاکره کنندگان و سیاسیون به مسائل مهمتری، از دید خودشان فکر میکردند.
چه اهمیتی داشت در همان ماهها حسین پیراینده شهید شد. مرتضی شهید شد و خیلی دیگر از اسرا!
و آن طرف پدر و مادر پیری که منتظر بودند پسرشان را بعد از ده سال ببینند و عمرشان نرسید...
از دید مقامات، بحرانی نبود که بخواهد حل شود!
شاید اگر دیوانگی صدام در حمله به کویت و تهدید آمریکا برای حمله به عراق نبود، هنوز اسرا آنجا بودند و مذاکره کنندگان هنوز دنبال گرفتن امتیاز از هم!
اتفاقات سال 1388 از دید بسیاری از بزرگان بحران نبود. بعضی تسویه حسابهای انباشته شده بود. ما به اشتباه فکر میکردیم بحران پیش آمده و اعتماد مردم نسبت به حاکمیت دارد از دست میرود!
نگاه ما با نگاه آنها فرق میکرد.
تحریمهای شدید سالهای 90 و 91 و تورم روزانه همه کالاها و استیصال مردم در آن روزها بحران نبود. اینکه پدیدههایی ظهور کردند که کف سرقتهایشان هزار میلیارد بود، بحران نبود، ما فکر میکردیم بحران است!
اینکه سالهای متمادی دروغ حرف اول را در کشور میزد و همه مردم میدانستند، بحران نبود!
اینکه طلاق و بیکاری و کاهش ارزش پول ملی و ناامیدی به آینده وجود دارد بحران نیست. اینکه افراد دلسوز حذف شده و جایی در تصمیمگیریها ندارند.
هیچ کدام بحران نیست! شکاف طبقاتی و جدا شدن مردم از حاکمیت یک توهم است... کدام بحران؟!
امروز تحلیل استاد دانشمندم دکتر اجتهادی* را در کانالش میخواندم. دیدم چقدر خوب شرایط امروز ما را توصیف کرده. کوتاه و گویا؛
"راه حلی برای کدام بحران؟"
چقدر درست میگوید.
اصلا چه کسی گفته ما در شرایط بحرانی هستیم؟
کدام کارگروه ویژه برای مقابله با بحران تشکیل شده؟
از نظر آنها مردم فشاری را تحمل نمیکنند!
همه هم راضی هستند و خوشحال!
و همه چیز مطابق میل شان پیش میرود!
از قبل گفته بودند به برجام نباید دل خوش کرد.
حالا هم که همه دیدند...
کدام بحران؟!
* آقای دکتر رضا اجتهادی استاد دانشگاه صنعتی شریف هستند و رییس انجمن فیزیک ایران. کانالی دارند ساده و پر مغز. بر خلاف من که طولانی مینویسم، ایشان کوتاه و بسیار پر محتوا مینویسند.
حیفم میآید فرهیختگان و دانشمندان ما هم به این نتیجه رسیدهاند که نظام نه بحران را باور کرده و نه دست نیازی برای گذر از بحران جاری به طرف اندیشمندان دراز کرده.
شاید در این شرایط به آنها بد نمیگذرد!
چقدر درست میگوید دکتر اجتهادی عزیز.
تحلیل ایشان را در کانال شان بخوانید؛
@ghomeishi3
t.me/RezaEjtehadi
مرداد سال 1367 ایران قطعنامه 598 شورای امنیت را پذیرفت و چند روز بعد هم عراق، که از پذیرش ایران غافلگیر شده بود.
مطابق یکی از بندهای مهم این قطعنامه تبادل اسرا باید به سرعت آغاز میشد.
کمی بیشتر از 40 هزار اسیر ایرانی در عراق زندانی بودند و بیش از 60 هزار اسیر عراقی در ایران، یعنی بیش از یکصد هزار نفر.
طول کشیدن یک هفته طبیعی بود، یک ماه به زحمت قابل تحمل بود، دو ماه بسیار خسته کننده شد، سه ماه دیوانه کننده، حالا یک سال و چند ماه شده بود!
سیاسیون عراق میگفتند ایران کارشکنی میکند.
سیاسیون ایران میگفتند عراق کارشکنی میکند.
حقیقتش چیز دیگری بود. سرنوشت و زندگی انسانها همیشه در اولویت آخر تصمیم گیریهای سیاسیون است. ادامه حضور ما در اردوگاههای کُشنده، از دید خودمان یک بحران بود. مذاکره کنندگان و سیاسیون به مسائل مهمتری، از دید خودشان فکر میکردند.
چه اهمیتی داشت در همان ماهها حسین پیراینده شهید شد. مرتضی شهید شد و خیلی دیگر از اسرا!
و آن طرف پدر و مادر پیری که منتظر بودند پسرشان را بعد از ده سال ببینند و عمرشان نرسید...
از دید مقامات، بحرانی نبود که بخواهد حل شود!
شاید اگر دیوانگی صدام در حمله به کویت و تهدید آمریکا برای حمله به عراق نبود، هنوز اسرا آنجا بودند و مذاکره کنندگان هنوز دنبال گرفتن امتیاز از هم!
اتفاقات سال 1388 از دید بسیاری از بزرگان بحران نبود. بعضی تسویه حسابهای انباشته شده بود. ما به اشتباه فکر میکردیم بحران پیش آمده و اعتماد مردم نسبت به حاکمیت دارد از دست میرود!
نگاه ما با نگاه آنها فرق میکرد.
تحریمهای شدید سالهای 90 و 91 و تورم روزانه همه کالاها و استیصال مردم در آن روزها بحران نبود. اینکه پدیدههایی ظهور کردند که کف سرقتهایشان هزار میلیارد بود، بحران نبود، ما فکر میکردیم بحران است!
اینکه سالهای متمادی دروغ حرف اول را در کشور میزد و همه مردم میدانستند، بحران نبود!
اینکه طلاق و بیکاری و کاهش ارزش پول ملی و ناامیدی به آینده وجود دارد بحران نیست. اینکه افراد دلسوز حذف شده و جایی در تصمیمگیریها ندارند.
هیچ کدام بحران نیست! شکاف طبقاتی و جدا شدن مردم از حاکمیت یک توهم است... کدام بحران؟!
امروز تحلیل استاد دانشمندم دکتر اجتهادی* را در کانالش میخواندم. دیدم چقدر خوب شرایط امروز ما را توصیف کرده. کوتاه و گویا؛
"راه حلی برای کدام بحران؟"
چقدر درست میگوید.
اصلا چه کسی گفته ما در شرایط بحرانی هستیم؟
کدام کارگروه ویژه برای مقابله با بحران تشکیل شده؟
از نظر آنها مردم فشاری را تحمل نمیکنند!
همه هم راضی هستند و خوشحال!
و همه چیز مطابق میل شان پیش میرود!
از قبل گفته بودند به برجام نباید دل خوش کرد.
حالا هم که همه دیدند...
کدام بحران؟!
* آقای دکتر رضا اجتهادی استاد دانشگاه صنعتی شریف هستند و رییس انجمن فیزیک ایران. کانالی دارند ساده و پر مغز. بر خلاف من که طولانی مینویسم، ایشان کوتاه و بسیار پر محتوا مینویسند.
حیفم میآید فرهیختگان و دانشمندان ما هم به این نتیجه رسیدهاند که نظام نه بحران را باور کرده و نه دست نیازی برای گذر از بحران جاری به طرف اندیشمندان دراز کرده.
شاید در این شرایط به آنها بد نمیگذرد!
چقدر درست میگوید دکتر اجتهادی عزیز.
تحلیل ایشان را در کانال شان بخوانید؛
@ghomeishi3
t.me/RezaEjtehadi