غورباقه فروش شعبه لندن.


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-994317-1H0Dz3d
کص زیاد نگید؛باتشکر.

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


پروکسی های وصل. dan repost
"ما گر ز سر بریده می ترسیدیم
بی اسلحه با شما نمی جنگیدیم"






Arianfar dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish




Men of mayhem dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


سبزِ قصه | dan repost
صبح سختی بود. از سر و صدای مهمون‌ها در رفتم و توی سرما و بارون کلاه سویشرت بدبخت رو روی کله‌م پهن کردم تا سرما به کله‌ی کچلم نفوذ نکنه. رفتم به خرابه‌ای که با غزل روی دیوارهاش شعر‌ و آهنگ نوشته بودیم و زیرش تاریخ زده بودیم شهریور هزار و سی‌صد و نود و هشت. چرا نود و هشت انقدر دوره؟ ده دقیقه‌ای همونجا خشک شدم. صدای خنده‌هامون رو شنیدم، دیدم که داریم با هم عکس می‌گیریم‌ و غزل کوه‌باش‌و‌دل‌نبند رو پلی می‌کنه.‌ چهرازی توی گوش‌هامون می‌گه و‌ می‌گه. خشک می‌شم بین همه‌ی خاطراتی که نوجوونی‌م رو زیبا و تباه کرده. همه‌شون رو دوست دارم، حتی اگه عین بغض توی گلوم سنگینی کنن. ساندویچی رو خریدم که غزل همیشه از همون‌ سوپری می‌خرید. مدرسه و حیاط خالی بود. ساندویچ رو خوردم و درد تموم جونم رو گرفت. نیمکتی که غزل روش نشست و باهامون خدافظی کرد، خیس بارون بود. از مدرسه دربست سوار شدم تا سرکار پیش مامان. کنار شاگردهاش نشستم و دیو‌دیگ‌به‌سر دیدم. نمی‌شد برم خونه. از صدای مهمون‌هایی که حالشون خوب نیست بیزارم. مهمونی‌های چندروزه بیمارم می‌کنن. دلم برای غزل تنگ شده و به مامان می‌گم حتی توی بلادکفر هم تنها نمی‌مونه و این خوبه. دلم نمی‌خواد غربت بچشه. دلم نمی‌خواد از خونه فراری باشم.
#ناقصیده


سبزِ قصه | dan repost
یعنی تولد امسالم قراره بابابزرگ نباشه؟ #ناقصیده نباشه؟ تیکه‌ی قلبم کنده شده باشه؟


سبزِ قصه | dan repost
و آغاز چیزایی که سخته. مثل دلتنگی. از جانب جفتمون. همه‌مون. اما خب، قشنگ می‌شه براش. خیلی قشنگ‌تر.
#ناقصیده


سبزِ قصه | dan repost
افسردگیِ پس از غزل توی مدرسه همچنان ادامه داره و زنگ‌تفریح‌ها کاش می‌شد زیر میز قایم شم فقط.
#ناقصیده


سبزِ قصه | dan repost
با هم رشد کردیم
با هم موهامونو کوتاه کردیم
با هم سعی کردیم شبیه همه نباشیم
با هم روی دیوارای اندیشه اسپری پاچوندیم
با هم عکسای عجیب گرفتیم
با هم به بابا داشتن و نداشتن خندیدیم
با هم از تنهایی ترسیدیم و گریه کردیم
با هم دستامونو اندازه گرفتیم
با هم به سودی و زری افتخار کردیم
با هم هزار بار قهر کردیم و دعوا
با هم جلوی مسجد شیرینی خوردیم
با هم توی سرما رفتیم کتابخونه
با هم واکسن زدیم که اگه رفتیم دانشگاه ثبت نام‌مون بکنن
با هم ریدیم به خیلی‌ها و خیلی چیزها
با هم رفتیم انقلاب، سینما، نمایشگاه، باشگاه حتی
با هم قهوه‌های تلخ‌تر از روزگار وطن خوردیم
با هم معده‌هامون به فنا رفت
با هم قرار گذاشتیم فعلاً مرده نشیم
با هم میز و نیمکت مدرسه رو از بین بردیم با نقاشی و نوشته‌ و شعر
با هم وسط راه از هم‌ تنها شدیم
با هم دیدیم عه دیگه شبیه هم نیستیم
با هم دیدیم عه خب عیب نداره بازم هم‌دیگه رو دوست داریم
با هم توی جوب نشستیم
با هم دوستامونو پیچوندیم که قدم بزنیم
با هم عاشق و فارغ شدیم
با هم کلِ، تمومِ، همه‌یِ، تهِ این نوجوونی رو در آوردیم.
#ناقصیده


سبزِ قصه | dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
یک دقیقه از این شش سال.
#ناقصیده


سبزِ قصه | dan repost
دیدن #ناقصیده توی مدرسه>>>>


سبزِ قصه | dan repost
برای غزل تا همیشه
#ناقصیده


سبزِ قصه | dan repost
دلتنگی رو دیگه نمی‌توانم.
#ناقصیده


۱۴ ۱۵ ۱۶ تا گیشدولوم گیشدوم dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
دو دقیقه تراپی خالص از کسپر شدن بسیجیا و مزدورا...
ببینید و عشق کنید.
#مهسا_امینی


عین الدوله dan repost
اون پتوی که پیچده شده دور حسین رونقی در واقع همه‌ی ما مردم ایرانیم.


سودازدگي dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
عزیزم زن زندگی آزادی





20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

19

obunachilar
Kanal statistikasi