پرلنپنپن، آهنگی از باربارا و به قلم خود اوست که در سال 1972 و در زمان جنگ ویتنام نوشته شد و تداعیگر جنگ و کشتهشدن کودکان است.
برای چه کسی، چقدر، کی و چرا، علیه چه کسی، چگونه، در برابر چه چیزی؟
کافیست این همه خشونت!
اهل کجایید؟کجا می روید؟ چه کسی هستید؟ که را میپرستید؟
لطفا! ساکت شوید!
برای چه کسی، چگونه، کی و چرا، کاملا لازم است
در برابر کسی یا چیزی بود؟
من حامی غروب خورشید، بر فراز تپههای دورافتادهام
حامی جنگلهای ژرف
چرا که کودکی که میگرید، فارغ از اینکه کجاست، کودکیست که میگرید
چرا که کودکی که در پایان گلولههایتان میمیرد کودکیست که میمیرد
چقدر کریه است ناگزیر بودن به انتخاب میان دو بیگناه
چقدر کریه است که خندههای کودکی را دشمن خود بدارید.
برای چه کسی، چگونه، کی و چقدر، علیه چه کسی، چگونه و چقدر
برایش بر باد میدهید طعم زندگی را
طعم آب، طعم نان و طعم پرلنپنپن در میدان باتینول
اما برای هیچ، اما تقریباً برای هیچ، برای با شما بودن و این خوب است
و برای یک رز نیم شکفته
و برای یک نفس و برای یک دم رها
و برای باغی که لرزان است
هیچ نداشته باشید ، اما با شور،
از سرگشتگی هیچ به یکدیگر نگویید،
هیچ ندانید از سر مستی
دارا از نداری، هیچ نداشته باشید مگر حقیقت خودتان، مالک تمام ثروتها باشید
از شعر سخنی نگویید، از شعر سخنی نگویید، هنگام لگدمال کردن گلهای وحشی
و بنگرید بازی روشنایی را در ته حیاطی با دیوارهای خاکستری، جایی که سحر هرگز فرصتی ندارد.
در برابر چه کسی، یا علیه چه چیزی، برای چه کسی، چگونه، کی و چرا
برای باز یافتن طعم زندگی
طعم آب، طعم نان و طعم پرلنپنپن در میدان باتینول
و علیه هیچ و علیه هیچ کس، علیه هیچ کس و علیه هیچ، اما در حمایت از یک رز نیمه شکفته
برای آکاردئونی که آه می کشد و برای یک دم رها و برای باغی که لرزان است
و زندگی کنید عاشقانه زندگی کنید و مبارزه نکنید مگر با شعلههای محبت
دارا از نداری، هیچ نداشته باشید مگر حقیقتتان، مالک تمام ثروتها باشید
دیگر از شعر سخنی نگویید، دیگر از شعر سخنی نگویید اما بگذارید گلهای وحشی زنده بمانند
و روشنایی را به بازی بگیرید در ته حیاطی با دیوارهای خاکستری
که در آن سحر سرانجام فرصت خود را پیدا خواهد کرد
#باربارا
#هنگامه_هویدا
——————-
🔵
فیس بوک 🎬
یوتیوب 📷
اینستاگرام———————
#کودک #کودک_کشی
@hengamehhoveydaپارسیا🔴