چرا فلسفهی اگزیستانسیالیسم ما در دل بعضی از کسان ایجاد هراس میکند؛ زیرا غالباً اینان فقط یک وسیله برای تحمل شوربختی خود دارند و آن اینکه با خود بگویند: "روزگار با من سازگار نبود. من بیش از اینکه بودم ارزش داشتم. اگر من محبتی بزرگ یا عشقی بزرگ به کسی نداشتهام، علت آن بوده که مردی یا زنی را که شایستهی محبت و عشق باشد، ندیدهام. اگر من کتاب خوبی ننوشتهام بدان سبب بوده که فراغت و فرصتی برای این کار نداشتهام.
اگر من فرزندی نداشتهام که زندگیم را وقف او کنم، بدان علت بوده که همسری نیافتهام، تا بتوانم با او زندگی کنم. بنابراین انبوهی از استعدادها، ذوقها، امکانهای به کار نیفتاده و ماندنی در وجود من هست که ارزش زندگی من بسته به آنهاست نه به کارهای جزئی که در زندگی انجام دادهام."
از نظر اگزیستانسیالیسم، در واقع عشقی جز آنچه به مرحلهی تحقق در میآید، وجود ندارد. امکان عشق، چیزی جز آنچه از عشق تجلی میکند نیست. نبوغی جز آنچه در آثار هنری منعکس است وجود ندارد. نبوغ پروست عبارت است از مجموعهی آثار پروست. نبوغ راسین، مجموعهی تراژدیهای اوست. خارج از اینها هیچ نیست. چرا برای راسین امکان نگارش تراژدی دیگری قائل شویم؟ در حالی که به طور قطع مطمئنیم که او چنین اثری یه وجود نیاورده است.
فقط واقعیت به حساب میآید؛ رویاها، انتظارها و امیدها تنها از این نظر مورد توجهاند که ممکن است آدمی را به عنوان رویای ناکامیاب، انتظار بیهوده، و امید ناموفق تعریف کنند. به عبارت دیگر، رویا و انتظار و امید، معرفی کنندهی آدمی از نظر منفی است و نه از نظر مثبت.
#اگزیستانسیالیسم_اصالت_بشر
#سارتر
@Homo_Sapiens7
اگر من فرزندی نداشتهام که زندگیم را وقف او کنم، بدان علت بوده که همسری نیافتهام، تا بتوانم با او زندگی کنم. بنابراین انبوهی از استعدادها، ذوقها، امکانهای به کار نیفتاده و ماندنی در وجود من هست که ارزش زندگی من بسته به آنهاست نه به کارهای جزئی که در زندگی انجام دادهام."
از نظر اگزیستانسیالیسم، در واقع عشقی جز آنچه به مرحلهی تحقق در میآید، وجود ندارد. امکان عشق، چیزی جز آنچه از عشق تجلی میکند نیست. نبوغی جز آنچه در آثار هنری منعکس است وجود ندارد. نبوغ پروست عبارت است از مجموعهی آثار پروست. نبوغ راسین، مجموعهی تراژدیهای اوست. خارج از اینها هیچ نیست. چرا برای راسین امکان نگارش تراژدی دیگری قائل شویم؟ در حالی که به طور قطع مطمئنیم که او چنین اثری یه وجود نیاورده است.
فقط واقعیت به حساب میآید؛ رویاها، انتظارها و امیدها تنها از این نظر مورد توجهاند که ممکن است آدمی را به عنوان رویای ناکامیاب، انتظار بیهوده، و امید ناموفق تعریف کنند. به عبارت دیگر، رویا و انتظار و امید، معرفی کنندهی آدمی از نظر منفی است و نه از نظر مثبت.
#اگزیستانسیالیسم_اصالت_بشر
#سارتر
@Homo_Sapiens7