خانم بانکدار


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


مادر یک دختر ۸ ساله و کارمندبانکم. ۳۹ سالمه. پدرومادرم تو روستا زندگی میکنن و منم اخرهفته ها میرم پیششون. محمد همسرم که عاشقانه دوستش داشتم شش ساله که فوت کرده.
https://t.me/khanombankdar/3 خراسانیم🌺🌹

https://t.me/Harfmanrobot?start=56291981367

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


مدیر کلمون منتقل شده و رفته. من پرسیدم معلومه کی قراره جاش بیاد؟
#آقای_همکار_تپل جواب داد(خیلی جدی): من قرار بود برم جاش ولی گفتن یک سوادتون کمه. دو شکمتون خیلی گنده است. 😂😂😂


چند روزیه #آقای_همکار_قدبلند خوش اخلاق شده. کار میکنه کمک میکنه غر نمیزنه. امروز بهش گفتم آقا سید خسته نباشی دمت گرم خیلی خوب بودی چند روزه. 😁
گفت دیگه چکار کنم دارم میرم. گفتم پس داری سعی میکنی خاطره خوبی از خودت تو ذهنمون به جا بذاری؟ حالا تا کی هستی؟ که گفت احتمالا تا هفته دیگه بیشتر اینجا نیستم.
خداکنه حالا کسی که به جاش میاد خوب باشه. 🙏




•ڪنجی‌برای‌ࢪ‌ستآ• dan repost
من رستآم
و توی کرمان زندگی میکنم
رشتمم انسانیه ولی ای کاش گرافیک میبود
ولی مخالفت خانوادم باعث شد انسانی رو انتخاب کنم
و امیدوارم بتونم یه معلم خوب بشم:)
فرزند اولم و میشه گفت زندگی خوبی دارم
اما این خوب بودن دلیل بر عالی بودنش نمیشه
چون یه زندگی عالی یعنی زندگی ای که خودت بسازیشو حتی با بدی هاشم میتونی کنار بیای!
با اینکه دور و برم شلوغه اما به طور واقعی کسیو ندارم و فقط خودمم و خودم و حسابی تنهام!و همیشه حسرت یه دوست واقعی روی دلم موند(البته مجازی شو زیاد دارم منظورم فیزیکیه!!
بنفش سفت و سخت ریشه زده توی وجودم و عاشقشم
تار های گیتار من و از این عالم خاکی حسابی دور میکنه و میبره یه جای خوب!
از آرامش موجای دریا بخوام بگم برای من بی حد و اندازس...
عاشق خرید کردنم هستم و حالمو جا میاره!
نمیدونم نقطه ضعفه یا ویژگی خوب ولی طاقت نبخشیدن انسانهارو ندارم
و سعیم اینه که همیشه یه آدم خوب باشم:))💜


https://t.me/azaaar26/2515
نه دیگه عزیزان. اینجوریم نیست. 😂😍 پس ما چکار میکنیم که یه ساله با این وضعیت کار میکنیم.
پریروز ماسکمو دراوردم چایی خوردم. یه خانمه رو کرد بهم گفت وااااای کاش در نمی آوردی چایی بخوری. خیلی وحشتناکه.
خنده ام گرفته بود. خب چکار کنیم؟ نمیشه هر روز روزه بگیریم که.
خلاصه نترسین اونقدهام بانک کثیف نیست ولی خب با ماسک و شیلد بیایین بهتره.


حرفتو ناشناس بزن dan repost
سلام
من کانال نویس نیستم. ولی خیلی وقته خواننده مطالبتم. یه جورایی زندگی مون شبیه هم هست. منم با پسر مجردم زندگی می کنم. چهار تای اولی ازدواج کردن.به خاطر پسرم شهر دیگه ای زندگی می کنم و احتمالا یکی دو ماه دیگه برگردیم شهر خودمون.‌پنجاه و نه سالمه. مستمری تامین اجتماعی می گیرم.


Khanoomِ mim 👫 dan repost
من فاطمم
۲۱ سالمه. بیرجندیم .عقدم .محمد همسرمه .
همکلاسی بودیم و هستیم .
از ترم ۲ دانشگاه کم کم حرف زدنامون شروع شد و تقریبا دوسالی میشه از عاشقیمون میگذره
۱۷ بهمن ۹۸ قبل کرونا عقد کردیم البته بعد پشت سر گذاشتن یه عالمه مشکل سر راهمون
حسابداری میخونیم
من ترم آخرم ولی محمد یه ترم دیگه داره چون حالا یا کمتر درس برداشته یا به خاطر سرکار بودنش پاس نشده
محمد توی باشگاه ورزشی کار میکنه
یه بوفه ی کوچیک داره
خداروشکر
احتمالا عید بریم سر خونه زندگیمون بدون عروسی به خاطر این کرونای لعنتی
علایقم:ورزش .تازگیا بافتنیم دوس دارم و دارم یه شالگردن میبافم
درگیری فعلیم تهیه ی ادامه ی جهیزیه ایه که مونده و امتحانای دانشگا 🤦‍♀
#خانوم بانکدار


⁦ʕ´•ᴥ•`ʔ⁩ dan repost
https://t.me/khanombankdar/1818
ملیحه ام بهم مل مل یا ملی میگن
دوازدهم آذرعروسی گرفتیم
یه خونه نقلی ولی پراز حس خوب داریم دوتایی
رشته ام طراحی دوخت هست و ترم اولم
از صبح تا شب تنهام تو خونه
عاشق گل وگیاهم ولی متاسفانه زود خراب میشن و نمیتونم نگهداری کنم ☹️
چایی ،پرتقال ،خرید پارچه ،بیرون رفتن و نگاه کردن به مغازه ها و آدم ها رو دوست دارم و بهم انرژی میده
۱۹سالمه و یه خواهر و برادر هم دارم که خیلی دوستشون دارم
و هیچ چیزی برام مهم تر از خانواده‌ام نیست
خراسانی هستم 🌱


باااانو dan repost
من مریمم 30سالمه،همسر مسعود 36ساله و مامان حلما ی 5ساله(البته 16دی تولد 5سالگیشه☺️)
اهل یه شهری نزدیک مشهد، اما ساکن مشهد، اینجا فقط یه خواهر شوهر دارم، یه برادر شوهر.... یه دوستی هم دارم به اسم اکرم که خواهر زن داداشمم هست که بعضی وقتا میاد اینجا و ازش نوشتم،
من دو تا داداش دارم 3تا خواهر که همه ازدواج کردن و منم کوچیکه هستم.
خونه دارم و جدیدا به لطف آذین عزیز قلاب بافی هم میکنم😍
فک کنم تقریبا همه رو نوشتم بازم سوالی بود در خدمتم❤️❤️
#خانم بانکدار


استقبال میکنیم!


حرفتو ناشناس بزن dan repost
حتی اونایی ک تو چنلشون نیستینم میتونن این واستون بنویسن🤩🤭


بچه ها رئیس روسامون نیستن منم اومدم اینجا😂
کارمند از زیر کار دررو!
ولی جدی حالم جوریه که احتیاج دارم حداقل دو روز سه روز نیام سرکار و بمونم خونه ام.
خب حالا اینا هیچی. من یه پیشنهاد یا یه خواهش یا هرچی که اسمشو بذارین دارم. من کانال خیلیهاتونو دارم. خیلیهارو که کامل میشناسم هیچی. اما خیلیهارو میخونم اما زیاد در جریان نیستم. نمیشه خواهش کنم شماهایی که کانال دارین یه پست بنویسین و توش خودتونو معرفی کنین؟ یعنی همون چیزهایی که درباره اش تو کانال نوشتین نه چیز دیگه ای. مثلا اگه اسمتونو گفتین، اسم همسراتون ، بچه ها شهرتون، شغلتون ،سنتون ، علایقتون، درگیریهای ذهنی فعلیتون. یعنی منظورم یه تعریف اجمالی از خودتون تو کاناله. فقطم اطلاعاتی که قبلا دادین و راحتین که درباره اش بنویسین. میخوام بهتر بشناسمتون. مثلا وقتی کانال روزنوشتهای یک بانو رو میخونم میدونم این عفته پسرش پاشاست همسرش علیه. خیلی هم رو دوس دارن. عفت پیج اینستاگرام کاری همسرشو اداره میکنه خیاطه و اینجور چیزها.
دلم میخواد اینجور جزییات رو درباره همتون بدونم.😍😍😍😍😍 که وقتی میخونمتون بدونم چی به چیه.
حالا اگه دوست دارین و قبول زحمت میکنین بنویسین این پستو و حتما لینکشو واسم بفرستین. خیلی من رو خوشحال میکنین. البته خیلیهاتونو کامل میشناسم. اونایی که میشناسم که هیچی. بوس به همتون.


سرصبح پونزده میلیون تومن علی الحساب پول نقد ببینید، ان شاالله تا شب همینقدر پول بیاد به حسابتون😍😍😍😁


سه چهارسال پیش، روز قبل عید فطر تو شعبه رئیسمون که خیلی هم باهاش رودرواسی داشتم گفت آخ جون پس فردا صبحونه میخوریم تو شعبه. منم خواستم خودشیرینی کنم روز عید فطر گفتم یه چیزی واسه صبحونه فرداش ببرم بانک. ولی برام مهمون اومد و تا اخر شب خیلی خیلی کار کردم و خسته شدم. به ابجیم گفتم و اونم یه نون خوشمزه گذاشت تو فر واسم و با بقیه مهمونا رفت. گفت نیم ساعت دیگه خاموش کن. فردا ببر شعبه یه پنیرم بخر دیگه عالیه.
منم که از خستکی چشام باز نمیشد ساعت از دوازده گذشته بود، فررو گذاشتم رو تایمر و خودم رفتم خوابیدم. صبحم خواب موندم و بدو بدو سریع فقط رفتم نونه رو از تو فر دراوردم و گذاشتم تو یه سفره و یه پنیرم سرراهم خریدم و رفتم بانک.
آهان نگفتم که خودمم جوگیر شده بودم روز بعد عید فطرو روزه گرفتم. با ژست کدبانویانه وارد شعبه شدم سفره رو گذاشتم رو میزی که همیشه صبحانه میخوردیم و به رئیس تعارف زدم و کلیم کیف میکردم که با همچین نون خوشگلی به هوسش رسوندمش.
بعد همشم به همه تعارف میکردم برین بخورین. بفرمایید ولی خودم روزه بودم دیگه نرفتم. دیدم میرن و برمیگردن. هیچی هم نمیگن. شک کردم‌ رفتم نگاه کردم دیدم چشمتون روز بد نبینه نونه وسطش خمیرِ خمیره. نگو دیشب که مثلا گذاشتم رو تایمر که نیم ساعت بعد خاموش بشه، کلا خاموشش کردم‌ فقط روش پخته بوده یه ذره. صبحم خوابالود و عجله ای اومدم نفهمیدم.
اون لحظه از خجالت و شرمندگی جلوی اون رئیس میخواستم زمین دهن باز کنه من برم تو.
این بی شک خاطره ایه که دلم میخواد نه فقط از ذهن خودم که از ذهن همه ی اونا پاک بشه. مخصوصا اون رئیس که هروقت جایی میبینمش بلافاصله یادم میاد اون خاطره و دوباره از خجالت میمیرم. 😂😂😂
#چالش_شهداد


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


مدتیه حالم خیلی بده. به ظاهر مثل همیشه ام. کار میکنم، زندگی میکنم، با یگانه بازی میکنم. اما از درون غمگینم....
دارم فرو می پاشم....
فکر میکنم اینقدر ادای قوی بودن و خوش و خرم بودن و با اعتماد به نفس بودن درآوردم که خودمم باورم شده هیچیم نیست. همش نادیده گرفتم این افسردگی و تنهایی و سکوتو....
فکر کنم داره کم کم قدرتش بر من پیروز میشه....
شاید مغلوبش بشم....
داره توانم برای مادرِ تنها و قوی بودن تموم میشه...
دارم تموم میشم.....


دراز کشیدم زیر نورها😔
#راحیل






یه همکار بالا داریم ازین تازه استخدامها!
وقتی میاد پایین از کنار هر باجه ای رد میشه میگه سلام خوبین؟ خوبستین؟
سلام خوبین؟ خوبستین؟
خیلی بانمکه! هفت هشت بار صدای گفتن این جمله هارو پشت سرهم تصور کنین!😁

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

335

obunachilar
Kanal statistikasi