امروز باید مدارکمو اسکن میکردم ایمیل میفرستادم ، چون کع نمیتونستم اسکن کنم ، رفتم کافی نت ، تا ایمیل رو بفرستع ، توی کافی نت ، پسره ی کافی نت و یع دختره بود ، دختره یک و نیم متر اون طرف تر متمایل بع پسره نشستع بود ، و اروم اروم گریع میکرد ، چشماش قرمز بود ، هعی فین فین میکرد البتع بی صدا ، یع پالتوی پلنگی پوشیده بود کع خالاش سیاه با زمینع ی قهوه ای بود ، عینک دودیش هم پلنگی بود کع روی میز گذاشتع بود ، ابروهاشم پهن ناز بود ، پسره بهش گفت چی شده کع گریع میکنی ؟
بعد کار من و سع نفر دیگع رو راه انداخت ، دختره هعی فین فین میکرد با دستمال کاغذی بینی اش رو پاک میکرد ، من سر تا پا گوش شده بودم ،بگع چرا گریع میکنع ، اخرش هم نگفت بع زمین خیره شده بود ، توی خودش و دنیای خودش بود غم انگیز بود ، ناراحت شدم . کافی نت رو سکوت گرفتع بود ، ساکت ساکت . :(((
بعد کار من و سع نفر دیگع رو راه انداخت ، دختره هعی فین فین میکرد با دستمال کاغذی بینی اش رو پاک میکرد ، من سر تا پا گوش شده بودم ،بگع چرا گریع میکنع ، اخرش هم نگفت بع زمین خیره شده بود ، توی خودش و دنیای خودش بود غم انگیز بود ، ناراحت شدم . کافی نت رو سکوت گرفتع بود ، ساکت ساکت . :(((