میدونی من و تو شبیه چی بودیم؟
تو شازده کوچولو بودی!
پر کشیدی سیارکت و تنها گذاشتی تا گل زرت و نجات بدی.
سیاره زندگی من بود و گل رز تو مرکز زندگیم شده بود احساساتم. منم به مرور خار افکارم احساسم و تو بند خودش کشید، چیزی ازم نموند تا وقتی برگشتی!
برگشتی و هر چی گشتی هیچی پیدا نکردی.
هر چقدر کنجکاو تر میشدی بیشتر دست و پات به خاطره ی خار ها گیر میکرد و میبرید.
کم کم متوجه شدی که گلت نه تنها سرخی قبل و نداره تازه هیچی جز ساقه ی خشک مرده ازش نمونده.
ساقه ای که با لمس پودر میشه!
قلبی که با عشق هم روشن نمیشه..
تو شازده کوچولو بودی!
پر کشیدی سیارکت و تنها گذاشتی تا گل زرت و نجات بدی.
سیاره زندگی من بود و گل رز تو مرکز زندگیم شده بود احساساتم. منم به مرور خار افکارم احساسم و تو بند خودش کشید، چیزی ازم نموند تا وقتی برگشتی!
برگشتی و هر چی گشتی هیچی پیدا نکردی.
هر چقدر کنجکاو تر میشدی بیشتر دست و پات به خاطره ی خار ها گیر میکرد و میبرید.
کم کم متوجه شدی که گلت نه تنها سرخی قبل و نداره تازه هیچی جز ساقه ی خشک مرده ازش نمونده.
ساقه ای که با لمس پودر میشه!
قلبی که با عشق هم روشن نمیشه..