کاش بتوانم نگاه کنم؛ ببینم تورا که در همانند زیباییت را جایی ندیدم، از دیدنت سیر شوم، نترسم، دست و پای خودم را گم نکنم و از درون خاکستر نشوم..
زمانی که میبینمت نمیفهمم ولی لحظه ای که تو دیگر نباشی میبینم که دارم از داغی خاکستر ها میسوزم
زمانی که میبینمت نمیفهمم ولی لحظه ای که تو دیگر نباشی میبینم که دارم از داغی خاکستر ها میسوزم