🔸 ادامه گزارش مقاله «قیصر بارداس و زلزله کنستانتینوپل: نقلهای مختلف واقعه در منابع عربی و بیزانسی»
[بخش ۲ از ۲]
نکته بسیار جالب توجه در منابع بیزانسی آن است که در دوره فرمانروایی بارداس زلزلهای گزارش شده است که مورخین اجماعاً آن را به عنوان یک آیت شوم و «نشانه زوال بارداس» توصیف نمودهاند. به رغم تحقیقات گستردهای که در غرب در خصوص بارداس انجام شده، بیزانسشناسان تاکنون در توجیه رابطه رازآلود میان بارداس و زلزله کنستانتینوپل (پایتخت بیزانس) ناکام بودهاند. لیکن روایت حضرت نرجس (س) و شرح عروسی نافرجام ایشان که با وقوع زلزله به پایان رسید، و سرافکندگی و حزن قیصر را به دنبال داشت، دلیل ارتباط مرموز بین بارداس و زلزله در منابع بیزانسی را آشکار میکند. از سوی دیگر، مورخین بیزانس نقل کردهاند که بعد از زلزله مقامات مذهبی از جمله بزرگترین مقام مذهبی بیزانس، پاتریارک فوتیوس و فرد دیگری موسوم به لئوی ریاضیدان مراتب ناراحتی خود از این واقعه را عنوان کرده و آن را به عنوان نشانهای شوم وصف نمودند. این امر دقیقا به مانند جزئیات روایت بشر بن سلیمان است که در آن اسقف اعظم زلزله را نشان زوال آیین مسیحیت دانست.
از سوی دیگر، منابع بیزانسی گزارش نمودهاند که پس از زلزله، پاتریارک فوتیوس، در انظار مردم حاضر شد و این گونه اظهار نمود که وقوع زلزله به دلیل ارتکاب گناهان نبوده بلکه ناشی از حرکت آبهای زیرزمینی بوده است. این موضوع نیز تاکنون سردرگمی بیزانسشناسان را در پی داشته است، چرا که در تمامی تاریخ هزارساله بیزانس، در مقاطع قبل و بعد از قیصر بارداس، تمامی مقامات کلیسا زلزلهها و عموما بلایای طبیعی را عقوبت الهی در برابر گناهان خلائق عنوان کردهاند و اینکه فوتیوس سعی کرده تا ارتباط میان زلزله و گناهان را بگسلد، امری است که محققین معاصر در توضیح و تبیین آن توفیقی نداشتهاند. در تحقیق حاضر، ضمن تکیه بر مطالعه تطبیقی روایت حضرت نرجس با اقوال بیزانسی، توجیهی راه گشا در خصوص خطابه مبهم و مرموز پاتریارک فوتیوس که بعد از زلزله ایراد شد، بیان شده است. از آنجا که بر هم خوردن عروسی نوه قیصر به سبب زلزله (یعنی پدیدهای که در باور مسیحیان بیزانس نشانه عقوبت الهی تلقی میشده) مایه سرافکندگی قیصر بود، فوتیوس ناچار شد که اولین و آخرین مقام مذهبی بیزانس باشد که زلزله را ناشی از گناهان خلائق نداند، چرا که در اینصورت انگشت اتهام در درجه اول متوجه شخص بارداس میشد که مجلس عروسی نوهاش به سبب زلزله ناتمام مانده بود.
در ادامه مقاله جزئیات بیشتری از روایت بشر بن سلیمان با تواریخ بیزانسی مقایسه شده، و مطابقتهای بیشتری نیز آشکار گردید. جزئیات این مباحث در مقاله بیان شده و در ادامه این نوشتار به شرحی بسیار اجمالی بسنده میشود. برای مثال، بخشی از روایت بشر که به ذکر رؤیای حضرت نرجس و مشاهده پیامبر اسلام (ص) و شمعون، جانشین حضرت عیسی (ع) در عالم خواب اختصاص دارد، مابازائی در اسناد بیزانسی دارد که به بیان یکی از داوران نشریه Al-Masāq شاهدی بسیار جالب توجه است. توضیح این که، منابع بیزانسی نیز چیزی شبیه به داستان رویای حضرت نرجس را نقل کردند که در آن شمعون (St. Peter) به عنوان شخصیتی اصلی ظاهر میشود و جزئیاتی مشابه با خواب دیدن حضرت نرجس نیز در این نقلها بیان شده، الا اینکه برخلاف داستان حضرت نرجس، شخصیتی که در تواریخ بیزانس رویای خود را واگویه میکند، قیصر بارداس است.
جزئیات دیگری که در روایت حضرت نرجس بیان شده، از قبیل اینکه قیصر زنی عرب را گماشت تا به نوه خود (یعنی حضرت نرجس) زبان عربی را تعلیم دهد، نیز شواهد موید قدرتمندی در تواریخ بیزانس دارد که در مقاله بیان شده است. همچنین نقل بشر حاکی از وقوع دو زلزله در یک شب در کاخ قیصر است؛ یکی از منابع بیزانسی نیز از زلزلههای متعدد در یک شب در دوران بارداس نام برده است که این تشابه نیز بسیار شایان توجه است.
نتیجه آنکه دومین گام در صحت سنجی مفاد روایت حضرت نرجس خاتون (س) (که به بررسی زلزله قصر قیصر اختصاص داشت) حکایت از آن دارد که نه تنها این نقل عربی در هماهنگی کامل با منابع بیزانسی قرار داشته و از اصالت تاریخی برخوردار است، بلکه در برخی موارد این پتانسیل را دارد که بر زوایای تاریک تاریخ بیزانس نیز نور بتاباند. چنانکه روایت حضرت نرجس (س) ارتباط مرموز بین بارداس و زلزله کنستانتینوپل، و نیز خطابه عجیب و نامأنوس پاتریارک فوتیوس بعد از زلزله را به شکل مطلوبی تببین میکند، و این امری است که با تکیه صرف بر منابع بیزانسی هرگز میسر نخواهد بود.
@mTatbiqy
[بخش ۲ از ۲]
نکته بسیار جالب توجه در منابع بیزانسی آن است که در دوره فرمانروایی بارداس زلزلهای گزارش شده است که مورخین اجماعاً آن را به عنوان یک آیت شوم و «نشانه زوال بارداس» توصیف نمودهاند. به رغم تحقیقات گستردهای که در غرب در خصوص بارداس انجام شده، بیزانسشناسان تاکنون در توجیه رابطه رازآلود میان بارداس و زلزله کنستانتینوپل (پایتخت بیزانس) ناکام بودهاند. لیکن روایت حضرت نرجس (س) و شرح عروسی نافرجام ایشان که با وقوع زلزله به پایان رسید، و سرافکندگی و حزن قیصر را به دنبال داشت، دلیل ارتباط مرموز بین بارداس و زلزله در منابع بیزانسی را آشکار میکند. از سوی دیگر، مورخین بیزانس نقل کردهاند که بعد از زلزله مقامات مذهبی از جمله بزرگترین مقام مذهبی بیزانس، پاتریارک فوتیوس و فرد دیگری موسوم به لئوی ریاضیدان مراتب ناراحتی خود از این واقعه را عنوان کرده و آن را به عنوان نشانهای شوم وصف نمودند. این امر دقیقا به مانند جزئیات روایت بشر بن سلیمان است که در آن اسقف اعظم زلزله را نشان زوال آیین مسیحیت دانست.
از سوی دیگر، منابع بیزانسی گزارش نمودهاند که پس از زلزله، پاتریارک فوتیوس، در انظار مردم حاضر شد و این گونه اظهار نمود که وقوع زلزله به دلیل ارتکاب گناهان نبوده بلکه ناشی از حرکت آبهای زیرزمینی بوده است. این موضوع نیز تاکنون سردرگمی بیزانسشناسان را در پی داشته است، چرا که در تمامی تاریخ هزارساله بیزانس، در مقاطع قبل و بعد از قیصر بارداس، تمامی مقامات کلیسا زلزلهها و عموما بلایای طبیعی را عقوبت الهی در برابر گناهان خلائق عنوان کردهاند و اینکه فوتیوس سعی کرده تا ارتباط میان زلزله و گناهان را بگسلد، امری است که محققین معاصر در توضیح و تبیین آن توفیقی نداشتهاند. در تحقیق حاضر، ضمن تکیه بر مطالعه تطبیقی روایت حضرت نرجس با اقوال بیزانسی، توجیهی راه گشا در خصوص خطابه مبهم و مرموز پاتریارک فوتیوس که بعد از زلزله ایراد شد، بیان شده است. از آنجا که بر هم خوردن عروسی نوه قیصر به سبب زلزله (یعنی پدیدهای که در باور مسیحیان بیزانس نشانه عقوبت الهی تلقی میشده) مایه سرافکندگی قیصر بود، فوتیوس ناچار شد که اولین و آخرین مقام مذهبی بیزانس باشد که زلزله را ناشی از گناهان خلائق نداند، چرا که در اینصورت انگشت اتهام در درجه اول متوجه شخص بارداس میشد که مجلس عروسی نوهاش به سبب زلزله ناتمام مانده بود.
در ادامه مقاله جزئیات بیشتری از روایت بشر بن سلیمان با تواریخ بیزانسی مقایسه شده، و مطابقتهای بیشتری نیز آشکار گردید. جزئیات این مباحث در مقاله بیان شده و در ادامه این نوشتار به شرحی بسیار اجمالی بسنده میشود. برای مثال، بخشی از روایت بشر که به ذکر رؤیای حضرت نرجس و مشاهده پیامبر اسلام (ص) و شمعون، جانشین حضرت عیسی (ع) در عالم خواب اختصاص دارد، مابازائی در اسناد بیزانسی دارد که به بیان یکی از داوران نشریه Al-Masāq شاهدی بسیار جالب توجه است. توضیح این که، منابع بیزانسی نیز چیزی شبیه به داستان رویای حضرت نرجس را نقل کردند که در آن شمعون (St. Peter) به عنوان شخصیتی اصلی ظاهر میشود و جزئیاتی مشابه با خواب دیدن حضرت نرجس نیز در این نقلها بیان شده، الا اینکه برخلاف داستان حضرت نرجس، شخصیتی که در تواریخ بیزانس رویای خود را واگویه میکند، قیصر بارداس است.
جزئیات دیگری که در روایت حضرت نرجس بیان شده، از قبیل اینکه قیصر زنی عرب را گماشت تا به نوه خود (یعنی حضرت نرجس) زبان عربی را تعلیم دهد، نیز شواهد موید قدرتمندی در تواریخ بیزانس دارد که در مقاله بیان شده است. همچنین نقل بشر حاکی از وقوع دو زلزله در یک شب در کاخ قیصر است؛ یکی از منابع بیزانسی نیز از زلزلههای متعدد در یک شب در دوران بارداس نام برده است که این تشابه نیز بسیار شایان توجه است.
نتیجه آنکه دومین گام در صحت سنجی مفاد روایت حضرت نرجس خاتون (س) (که به بررسی زلزله قصر قیصر اختصاص داشت) حکایت از آن دارد که نه تنها این نقل عربی در هماهنگی کامل با منابع بیزانسی قرار داشته و از اصالت تاریخی برخوردار است، بلکه در برخی موارد این پتانسیل را دارد که بر زوایای تاریک تاریخ بیزانس نیز نور بتاباند. چنانکه روایت حضرت نرجس (س) ارتباط مرموز بین بارداس و زلزله کنستانتینوپل، و نیز خطابه عجیب و نامأنوس پاتریارک فوتیوس بعد از زلزله را به شکل مطلوبی تببین میکند، و این امری است که با تکیه صرف بر منابع بیزانسی هرگز میسر نخواهد بود.
@mTatbiqy