ميلاد دخانچي


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


كانال رسمي ميلاد دخانچي: بينش| روش| دانش| زايش| در اين كانال ميتوانيد با گزيده اي از نوشته ها و اثار رسانه اي ميلاد دخانچي اشنا شويد.

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


📌در چرایی انتخاب لحن سختانه:
یکی از محورهای نقد سختانه، لحن آن بوده است. این روزها که در حال آمده شدن برای ضبط سری دوم سختانه هستم تصمیم گرفتم با توضیحی بر انتخاب این لحن، شما را در فرایند تصمیم‌های سختانه قرار دهم. در برنامه هم گفتم سختانه به همان اندازه که در پی ساخت حوزه عمومی است، حوزه عمومی هم باید در ساخت آن سهیم باشد. چرا این لحن انتخاب شد: 🚩دلیل اول عینیت گرایی (‌یا بیطرفی) است. هر روایتی با قرار گرفتن در دستگاه عینیت گرایی (‌آبجکتیویتی) دستخوش تغییر لحن می‌شود. به عنوان مثال، به این جمله دقت کنید: < مهرداد کوروش را در خیابان زد و البته کم زد چون حق کوروش این بود که بیشتر بخورد> این جمله پر از قضاوت را مقایسه کنید با این جمله: جمله دوم اصطلاحاً عینیت گرا و یا بیطرفانه است و روایت را از بیرون و بدون غرض نشان می‌‌دهد. اساس زبان ژورنالیسم بر عینیت گرایی است، نوعی از ژورنالیسم که مخاطب ایرانی احتمالاً نمونه آن را در شبکه های فارسی زبان خارجی دیده است و به همین دلیل برای بعضی شائبه تقلید بوجود آمده است. هاردتاک مبتنی بر ژورنالیسم چاره ای جز هم آوا شدن با زبان عینیت گرا ندارد که یکی از پیامدهای آن روی آوردن به ادبیاتی رسمی است. زبان بیطرف نه میتواند خودمانی باشد و نه شاعرانه، و ناگزیر است که از ادبیات غیر محاوره ای استفاده کند. 🚩دومین دلیل انتخاب این برای سختانه، عینیت گرایی جدل‌آمیز است: در هاردتاک، عینیت گرایی زبانی باید با جدل و طرح سوالات چالشی نیز همراه شود. یعنی نگاه دوربین باید بیطرف باشد اما حرکت دوربین به شدت غیر خنثی و پر جنب و جوش است و این به پیچیدگی زبان و لحن هاردتاک می‌افزاید. مثال: < آقای مهرداد! چرا برخورد فیزیکی شما با کوروش در عین خشن بودن زیاد طول نکشید؟>. 🚩فاصله از سوژه نقد: زبان هاردتاک در عین بیطرفی و چالشی بودن، باید فاصله میان مجری و میهمان (‌سوژه نقد)‌ را حفظ کند تا چالش، شخصی تلقی نشود. مثال:< آقای مهرداد، آیا توضیحی برای کوتاه بودن برخورد فیزیکی شما با کوروش وجود دارد؟>. سوال کننده نمی تواند زیاد با میهمان صمیمی شود و همواره باید فاصله خود و میهمان را حفظ کند تا طرح سوالات چالشی از کارکرد نیفتند. بنابراین تلاش برای اتخاذ زبانی عینیت گرا و آوردن آن در دستگاه جدل و چالش و در عین حال حفظ فاصله با سوژه نقد، من را به لحنی رساند که در سختانه دیدیم. و اما سوال: چرا بعضی مخاطبان، این لحن را نمی پسندند و آنرا حمل بر تصنع و ادا بازی گذاشته اند؟ چند توضیح وجود دارد: یک) آشنایی‌زدایی: مخاطب فارسی زبان برای اولین بار است که در مدیوم تلویزیون ملی با تلاش برای چنین تلفیقی روبرو میشود و این لحن در مجموع برایش عجیب و غریب است. درنیامدن (پختگی) : تلاش من برای ایجاد این تلفیق به زمان بیشتری نیاز دارد و به قول معروف هنوز پخته نشده است. سوم) تلاش برای عینیتگرایی و جدل آمیزی در زبان فارسی به دلایل پیچیده زبان شناسانه از اساس کاری دشوار و بعید است. ما پیش از شروع سختانه با در نظر گرفتن اقتضائاتی که بیان شد به سمت انتخاب لحن سختانه رفتیم و هدف، ایجاد تصنع و یا تقلید نبود (چون اصلا این سبک الگویی ندارد که از آن تقلید کنیم) این را هم اضافه کنم که هر نوع اجرا ریشه در تصنع دارد. یعنی خود بودن در اجرا، یک افسانه است. لحن حرف زدن شما با پدرتان با لحن صحبت با یک دوست فرق دارد. هدف برنامه، فرم، میهمان و ساختار کلی، لحن مجری را سامان میدهد و مجری نمی تواند در برنامه هایی که اهداف مختلفی دارد یکسان اجرا کند. حال با این توضیحات به نظر شما چه باید کرد؟ آیا باید از اساس این تلاش را رها کرد و به یک اجرای خودمانی تر رسید ؟ یا اینکه این تجربه را جدی گرفت و آن را صیقل داد و بهترش کرد؟


كانال رسمى شبكه دو سيما dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
💢مسابقه #نوجوانانه #فاز ‌
“فرزند ایران زمین”
📆بزودی از شبکه دو سیما


🌐WWW.TV2.IR
🆔 @TV2IR


کانال رسمی برنامه سختانه dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🚨 چهره همیشه منتقد در #سختانه

♨️گفتگوی چالشی با #شهریار_زرشناس در #سختانه


⏳پنجشنبه؛ ۲۲:۲۰ از شبکه سه تلويزيون

#پائیز_سخت_۹۶

@sakhtane_tv


دفترتحکیم وحدت | تبریز dan repost
⭕ #ویژه_برنامه_روز_دانشجو

با حضور میلاد دخانچی,محمدحسین قائدشرف و محمدحسین بادامچی
دوشنبه 13 آذر ماه ساعت 12:15
آمفی تئاتر دانشکده عمران

#دانشگاه_تبریز
#دفترتحکیم_وحدت

عضویت 👇
@anjoman_eslami_tbz


سختانه dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🍂پاییز سخت ۹۶



معرفی سختانه

@sakhtanehtv


سختانه dan repost
https://www.aparat.com/v/SEF63
سختانه؛ با حضور "محمد قوچانی"
نسخه کامل مصاحبه میلاد دخانچی با محمد قوچانی پخش شده در شبکه سه سیما


🤔 اصلا به سادگی نباید از کنار این اتفاق ناگوار و چند لایه گذشت. پیشنهاد میکنم رسانه ها یک آسیب شناسی جدی درباره این موضوع ترتیب دهند. #بحران


کانال خبری رجانیوز dan repost
🔻انگیزه قاتل روحانی جوان در تهران چه بود؟ / مقتول دانشجوی دکترای الهیات بود

🔹روحانی جوانی که توسط یکی از اراذل تهران در خروجی مترو امام خمینی با قمه مجروح شده بود، جان سپرد

🔹قاتل این روحانی که دارای سوابق کیفری متعدد از جمله سرقت است، گفت: صبح امروز برای حل مشکلات و دریافت حق و حقوق خود به مقابل مجلس رفته اما موفق به ورود مجلس نشدم، سپس به مغازه برادرم رفته و نهار خوردم، در نهایت از مغازه برادرم خارج شدم و تصمیم گرفتم یک نفر که دارای سمت و مسئولیت است را به قتل برسانم.

🔹وی افزود: برای رسیدن به هدفم یک چاقو به قیمت 35 هزار تومان خریدم و در خیابان پَرسه زدم تا اینکه به مقابل مترو رسیدم و با دیدن یک روحانی به سمت وی حمله‌ور شدم؛ گمان می‌کردم چون مقتول روحانی است، باید دارای سمت و مسئولیت باشد که به وی حمله‌ور شدم.
@Rajanews_com




📢چه کسانی وضعیت اعتدال را برش خواهند زد؟

🔻اعتدال همه جا را فرا گرفته است. اصولگرایی و اصلاح طلبی هر دو به مسلخ رفته اند. دیگر چیزی به اسم "سلیقه سیاسی" وجود ندارد. همه در وسط ایستاده اند.

🔻نظامیان اصولگرا خردگرایانه و مصلحت جویانه با اصلاح طلبان امنیتی در صلح اند، چراکه همه آینده نگر شده اند. اصلاح طبان هم دیگر اپوزیسیون نیستد بلکه پوزیسیون اند. آنها اکنون تجسم قدرتند. صلح مصلحت جویانه اینوریها با آنوریها و در قدرت بودن هردو فقط یک پیامد دارد: اعتدال. به مرکز آمدن همه. دیگر هیچ کس رادیکال حرف نمیزند.

🔻اینوریها فهمیده اند آزادیهای اجتماعی یعنی چه، آنوریها فهمیده اند امنیت دولت مرکزی یعنی چه! اینگار همه تازه الفبای سیاست مدرن را یاد گرفته اند. خاتمی از سپاه حمایت میکند و سپاه هم موضع غیربرجامی نمیگیرد. نوید محمد زاده شهید حججی را قهرمان میخواند، علیزاده با یامین پور گفتگو میکند، سعید و صادق زیباکلام همکلام میشوند، بهاره رهنما میهمان برنامه امام حسینی میشود و تتلو به ستاره جنجالی کمپین اصولگرایی تبدیل میشود.

🔻هویت های قبلی همه سیال شده اند. هویت ها اسنپی شده اند. دوران "آژانس" تمام شده است. حتی "شیشه ای" آن. همه در وسط شهرند و منتظر مسافر. سریع آشنا میشوند و سریع هم خداحافظ. همه در مرکزند. هیچ کس در منتهای راست و چپ نیست. هیچ کس دیگر نمیخواهد چیزی را به گروگان بگیرد. کیانیان و حاج کاظم آژانس یکی شده اند. شده اند پرستویی قاتل اهلی.

🔻چیزی به اسم اصولگرایی وجود خارجی ندارد. چیزی به اسم اصلاح طلبی نیز چرا که هریک به دیگری خود تبدیل شده است. این را کیمیایی خوب فهمیده است. روی مثبت این اعتدال یک چیز است: آرامش و ثبات. روی منفی آن:مرگ امر سیاسی. آرامش یعنی همه فهمیده ایم کمی تندروی کردیم. نه اینکه ارزشها و اصولی که برای آن رادیکال بودیم اشتباه بودند: این زمین، زمین آن ارزشها نیست.

🔻و اما آینده: ثبات و اعتدال ابدی نخواهد بود. سیاست محکوم به احیای امر سیاسی است. سیاست محکوم به برش است. از لیبرالهای عرفی بعید است امر سیاسی متولد شود چرا که پالادیوم و کافه نشینی احتمالا کار آنها را راه می اندازد. آنها بی انگیزه اند.

🔻فقط میماند یک گروه:حزب اللهی های طبقه متوسط، وارثان اسلام سیاسی که البته در حال تغییر تاکتیک و یا حتی استراتژی اند. مساله آنها دیگر حجاب نیست، عدالت است. آنها اما هنوز جنین اند. هنوز کامل به دنیا نیامده اند. ۴نفر آنها در حال دادگاهی شدن هستند. امر سیاسی مرده است. چه کسانی مسبب ایجاد برش در این وضعیت اعتدال خواهند بود. شما بگویید!

[ نقد و تحلیل ]
[ مهرماه۹۶-ایران-تهران ]
ا[ goo.gl/RqfMW3 ]


☑️ اگر اهل حماسه نیستی، لااقل حماسه کش نباش | کانال رسمی میلاد دخانچی👇
@MiladDokhanchi


اخبار فلسفه dan repost
دکتر میلاد دخانچی در نهمین عصر علوم انسانی از ساعت 17 روز دوشنبه 16 مرداد در دبیرستان شرف الدین به ماجرای جدال سنت و مدرنیته در فرهنگ ایران می پردازد
@philosophynews


🚨در فهم زیرمتن اختلالهای مربوط به امر جنسی(۲)

🔺🔺این تجربه اما به طور کامل به جوامع استعمار زده نرسید. در این سوی عالم، خانواده هسته ای از مدرنیته استعماری اخذ شد اما با نفی تکنولوژیهای ارائه لذت آن، جامعه هم از گفتمان پیشینی خود محروم شد و هم به گفتمان جدید دسترسی -حداقل- مستقیم پیدا نکرد و نتیجه همین عدم تعادلی شد که پیش روی جامعه کنونی ایرانی است. خانواده هسته ای که مشروعیت اش را از دفترخانه های مورد تایید دولت مدرن دریافت میکند از اساس اختراع جامعه مسیحی-سرمایه داری بود اما توانست لباس شرقی به تن کند و با استمداد از آیات و روایات حتی خانواده الگوی اسلامی را نیز با معیار خود به تصویر بکشد. اینجا خوانش مسیحی از جنسیت ادامه پیدا کرد و فقه اسلامی به جای کارکردی ایجابی برای ایجاد امکان لذت مشروع، کارکردی سلبی برای مهار لذت پیدا کرد و این گونه شد که نُرم جنسی در ایران به همان اندازه که در فرم به شدت تحت تاثیر مدل سرمایه داری-مسیحی قرار گرفت که در محتوا دشمن آن شد.**

🔻با گذر این فرایند تاریخی جامعه خود را فاقد گفتمان لذت در امر جنسی یافت و اینگونه شد که امر جنسی کنونی قاعده لذت را نه سامان بلکه آن را کم و بیش حذف کرد. گفتمان جدید، جامعه را مطلقه کرد، تعداد زیادی از دختران جوان را مجرد نگاه داشت، مردان را متجاوز کرد و زنان را خیانتکار و دریک کلام همه را از لذت مشروع محروم کرد.

🔻این عدم دسترسی به گفتمان و تجربه لذت در شرایطی است که لذت و سوژگی در هم آميخته اند و سوژه ای که به لذت دسترسی نداشته باشد، اصلا هیچگاه به سوژه تبدیل نمیشود. تفاوت سوژه ها (انسانها) در لذت های مطلوب آنان است و لذت های مختلف، انسانهای مختلف و به تبع آن فرهنگ های مختلف میسازند. جستجوی موضوع و نوع تجربه لذت، گزارش های قابل استنادی درباره انسانها و فرهنگ های مختلف ارائه میکند چرا که لذت سبک زندگی سوژه را میسازد و برآیند سبک زندگی فرهنگ را. هر فرهنگی نیز شکلی از تجربه لذت را محقق و اشکال دیگر را محذوف میکند.

🔻به طور خاص در مورد لذت جنسی، تمدن سرمایه داری قادر به ایجاد نوعی از لذت جنسی به قیمت قربانی کردن اشکال مختلف آن بوده است و تسلط این تمدن در یک جامعه با سودای "انقلاب اسلامی" به معنی ربودن امکان تولید سوژه جدید از این جامعه بوده است. فقدان گفتمان لذت یعنی چنین جامعه ای قادر به ساخت سوژه جدید متناسب با ارزشهای خود نیست و این جامعه نمی تواند چه برای خود و چه برای عالم قرارداد جدیدی وضع کند. این جامعه تنها زمانی میتواند یک مدینه جدید بسازد و "انقلابی" باشد که لذت های ملازم با آرمانهای خود را "کشف" و تجربه کند و الا شهروندان این جامعه کسانی نیستند جز سرکوب شدگان جامعه شبه سرمایه داری که از پستوهای انحراف طلب لذت میکنند.

🔻قطعا بخش زیادی از این کشف به بازتولید سنت گذشته نیاز دارد و قسمتی از آن به الهام گیری از آنچه در دوران جدید لذت شناخته میشود. از آنجا که لذت جدید جبر تمدن جدید است، نمی توان با تمام قوا به جنگ آن رفت اما میتوان با احیای گفتمان لذت جایگزین، یک سوژه آلترناتیو و میانی ساخت، سوژه ای که چون به لذت جدید دسترسی دارد، سوژه متفاوتی است و لذا امکان ساخت زمان و مکان جدیدی نیز دارد.

🔻مساله جنسیت خاتمه ای نخواهد داشت مادامی که موضوع حل نشده لذت به یک سرانجام برسد. کشف گفتمان بومی لذت و نُرم کردن آن بزرگترین پروژه جامعه است که قرار است در آن فقه حرفی برای گفتن داشته باشند. بزرگترین پروژه فقها کشف قواعد لذت برای دوران جدید است، پروژه ای که البته سرمایه داری و شاپینگ مالهایش اجازه جدی گرفته شدن آنرا نخواهند داد.

🔻همه در شاپینگ مالها قدم میزنند و دست از پا "دراز" تر به خانه برمیگردند و این همان چیزی است که همه میخواهند.

📑پاورقی:
**این البته یک بلای تمدنی است که در همه جا، چه در سینما، چه در معماری، چه در کلیپ ضد آمریکایی و چه در سیاست خود را نشان داده است: آنجا که فرم غربی برای مبارزه با یک محتوای غربی مورد استفاده قرار میگیرد.

[نقد و تحلیل]
[تیرماه ۱۳۹۶-ایران-تهران]
ا[ yon.ir/skXYd ]

➕قسمت اول یادداشت را اینجا بخوانید👇
🔗 https://t.me/miladdokhanchi/198


☑️ اگر اهل حماسه نیستی، لااقل حماسه کش نباش | کانال رسمی میلاد دخانچی👇
@MiladDokhanchi


🚨در فهم زیرمتن اختلالهای مربوط به امر جنسی(۱)

🔺🔺فجایع اجتماعی اخیر قبل از هرچیزی پیکان توجه را به سمت مشکله "امر جنسی" در جامعه ایرانی رهنمون میسازد. جامعه ای که به استناد شواهد مختلف میتوان گفت از منظر جنسی "تعادل" را تجربه نمیکند. این همان جامعه است که نرخ طلاق و خیانت در آن در سالهای گذشته افزایش پیدا کرده است، سن تجربه جنسی کاهش پیدا کرده و سیاسی ترین مساله اجتماعی اش حجاب زن است و یکی از موضوعات مورد تذکر بزرگان اش سندی آموزشی است که به امورجنسی ربط دارد. امر جنسی در بطن و حاشیه این جامعه به عنوان یک مساله حل نشده در جریان است و هم افراد و هم ساختارهای اجتماعی از وضعیت جنسی کنونی احساس رضایت نمیکنند. این جامعه در امور مربوط به جنسیت، چه در سطح کلان و چه در سطح خرد "ارضا" نیست و از آنجا که احساس میکند نیازهای مربوط به امر جنسی در ساختارها و چارچوب های کنونی قابل حل نیستند خود را همواره در معرض نوعی طغیان میبیند.

🔻البته میتوان درصدی از این عدم رضایتمندی را به "زیاده خواهی" ربط داد اما با در نظر گرفتن تناوب شکل گیری پدیده های اجتماعی و سیاسی مربوط به امر جنسی میتوان گفت مشکل دیگر "انحراف" یک اقلیت از "نُرم" اکثریت نیست. انحراف کنونی، انحراف یک اکثریت از نُرم چه بسا اقلیت است و این یعنی نُرم هرچه هست هم مشروعیت خود را از دست داده است و هم کارکرد خود را. در چنین شرایطی انحراف، خود به یک "نُرم" تبدیل گشته است و نرم کنونی هر چه هست نه پاسخگوی غریزه انسانی و نه پیچیدگیهای فرهنگی جامعه سنتی-مدرن-پست مدرن ایرانی است. این نُرم نشان داده است که نه بدن را ارضا میکند و نه روح و نه فکر را و این گونه است که انحرافاتی مانند خیانت و تجاوز و دعوا برسر امر جنسی هر روز صورت نرمال تری پیدا میکنند.

🔻آنچه در کانون این عدم رضایتمندی نهفته است موضوع "لذت" است. آنچه جامعه خود را از آن محروم میبیند تجربه لذت است. نُرم قادر به تامین لذت های مشروع نیست و به همین خاطر انحراف موضوعیت پیدا میکند.

🔻این البته درحالیست که موضوع لذت در جامعه ای مفقود گشته که اکثریت آن پیرو تنها دین ابراهیمی هستند که بر آمیختگی لذت و امرجنسی تکیه کرده است. این همان جامعه است که مردان آن گویا تا همین چندی پیش چند زن داشته اند و مذهب جعفری رایج در آن در متعه به زنان این اجازه را میدهد که مردان را با قواعد خود به عقد خود دربیاورند. این همان جامعه است که معمولا یک زن درنقش بزرگ خانواده مسئولیت آموزش مسائل ریز امور جنسی به جوان ترها را برعهده داشته است. این همان جامعه است که برای تبین آموزه های عرفانی به استعاره های جنسی تکیه میکرده و مفاهیمی همچون شرم و حیا را برای مدیریت فضای لذت جوی خود اختراع کرده است.** این جامعه از دسترسی به گفتمان لذت محروم نبوده است.

🔻این گفتمان اما با مرور زمان رنگ باخت و جایگزینش گفتمانی شد که در نهایت دسترسی به گفتمان لذت را از جامعه سلب میکرد. ورود مدرنیته استعماری و زیست سرمایه دارانه، در تار و پود فرهنگی خود به همه لذت بیشتری را نوید میداد، اما نحوه ورود و بسط آن در عمل این جامعه را به "ازینجا مانده از آنجا رانده" تبدیل کرد. مدرنیته استعماری سوژگی جنسی و تجربه لذت را از همه سلب کرد و بدون اینکه جایگزنی بدهد همه را به حال خود رها کرد.

🔻مدرنیته استعماری البته خود به زودی فهمید که خانواده هسته ای که بر مدلهای زندگی معطوف به سرمایه داری و مسیحیت و استعمارگری شکل گرفته است قادر به تامین لذت نیست. لذا بازار را مامور کرد تا مسئولیت ارائه لذت را برعهده گیرد و اینجا بود که رسانه و بعضی نهادهای عمومی کنترل شده به امرجنسی پرداخته اند تا شهروند جامعه سرمایه داری با کسب رضایت جنسی کارگر و یا کارمند بهتری باشد.

📑پاورقی:
**حیا و شرم اختراع جامعه مردسالار نبوده است. حیا اختراع جامعه است که اندرونی آن به شدت لُخت، بی بندوبارو پرحرارت است. او چون میداند که در باطن غوغا برپاست برای ثبات خود تکنولوژی حیا را اختراع کرده است تا با تفکیک اندرونی و بیرونی بتواند به حیات خود ادامه دهد. این جامعه چادر را اختراع کرده است چرا که میخواهد از "لذت" خود مراقبت کند. حیا اختراع جامعه است که در آن سکس کارکردی مرکزی داشته است و این سکس لزوما یک سکس مرد سالار نبوده است. لذت در چنین جامعه ای هرچقدر هم مردانه بوده است نمی توانسته است بدون لذت زنانه به حیات خود ادامه دهد. مرد لذت جوی دوران قدیم، نه زنانی سرکوب شده، بلکه زنان لذت جوی متناسب با خود را میساخت و روابط هرچه بود، در آن لذت به انزوا نرفته بود.

[نقد و تحلیل]
[تیرماه ۱۳۹۶-ایران-تهران]
ا[ yon.ir/skXYd ]

➕قسمت دوم یادداشت را اینجا بخوانید👇
🔗 https://t.me/miladdokhanchi/199


☑️ اگر اهل حماسه نیستی، لااقل حماسه کش نباش | کانال رسمی میلاد دخانچی👇
@MiladDokhanchi


🚨باز هم نزاع حاکمیتی ها و دولتی ها در صحنه سیاسی ایران(۲)
-این بار به بهانه شعر یک طیعی

🔻اما به دلایل مختلف رویارویی بی حاصل این دو ادامه دارد. حاکمیتی ها یا اصولگرایان رسانه های خود را دارند و دولتی ها یا اصلاح طلبان نیز چنین و هردو هر زمان که لازم باشد دستگاه های خود را برای پیشبرد اهدف تبلیغاتی خود فعال میکنند. آنجا که لازم باشد نیز خمپاره های تبلیغاتی خود را به سمت یکدیگر نشانه میگیرند و با استعانت از استعاره قبلی میتوان گفت وارد دعوای زن و شوهری میشوند. آنان با زبانی حق به جانب سعی در اختیار گرفتن فضای فرهنگی میکنند و از جامعه نیز یارگیری میکنند و اختلاف دو رکن قدرت سیاسی را تبدیل به اختلاف دو قطب از جامعه میکنند و اینگونه است که آنچه در ایران از آن تحت عنوان "دو قطبی" شدن جامعه یاد میشود، درواقع یک رویارویی با اصالت فرهنگ نیست.

🔻این فضای دوقطبی در واقع پیامد نزاع دو رکن حاکمیت و دولت است که در لایه "فرهنگ" خود را بازنمایی میکند. در این فضا، فرهنگ به محل معامله و نزاع دو رکن حاکمیت و دولت تبدیل میشود، به مصادره درمی آید و اصالت خود را از دست میدهد. اینگونه است که هم هیات سیاسی میشود هم کنسرت. هیات و کنسرت در این وضعیت تنها محل بازنمایی یک سبک زندگی و یا مصرف خاص فرهنگی نیستند بلکه این دو به محل به رخ کشیدن گرایش و اتصال به دو رکن حاکمیت و دولت تبدیل میشوند. اینگونه است که در ایران همه چیز یا سیاسی است و یا سیاسی تعبیر میشود، چرا که هر تربیونی احتمالا برای سخن گویی یک قطب با قطبی دیگر با اهداف سیاسی ساماندهی شده است و اینجا مقصود از سیاست، آن کنش متعالی پیامبرگونه و اراده معطوف به قدرت برای تغییر سرنوشت جامعه نیست، اینجا مقصود از سیاست یک نوع سرسپردگی به عرضیات دنیای مدرن است که با اغراض اولیه بشر سرکار دارد چرا که در این سیاست منفعت بر همه چیز سایه افکنده است.

🔻در این وضعیت نه فقط "نقد" هرچقدر هم دلسوزانه و کارشناسانه بلکه شعر، کلیپ، سینما، تلویزیون و حتی سبک لباس پوشیدن و غذاخوردن هم در منشور سیاست تعبیر میشود. در این وضعیت فرهنگ به محاق میرود. جامعه سیاسی میشود.
حتی این نوشته نیز سیاسی تعبیر میشود.
[نقد و تحلیل]
[تیرماه ۱۳۹۶-ایران-تهران]
ا[ yon.ir/rZLEV ]

➕قسمت اول یادداشت را اینجا بخوانید👇
🔗 https://t.me/miladdokhanchi/194


☑️ اگر اهل حماسه نیستی، لااقل حماسه کش نباش | کانال رسمی میلاد دخانچی👇
@MiladDokhanchi


[ yon.ir/rZLEV ]

🚨باز هم نزاع حاکمیتی ها و دولتی ها در صحنه سیاسی ایران(۱)
-این بار به بهانه شعر یک مطیعی

🔺🔺مدتهاست که دو رکن سیاسی مدرن ایرانی، یعنی "حاکمیت" و "دولت" هر چند صباحی روبروی یکدیگر قرار میگیرند. مساله اصلی حاکمیت تمامیت ارضی و در یک کلام "استقلال" است و مساله اصلی دولت اداره "جمهوری"و تنظیم امور جامعه سرمایه داری. با زبان استعاری، همانطور که قبلا به آن اشاره شده است[ اینجا را بخوانید👈 t.me/miladdokhanchi/174 ]، حاکمیت "پدر" است و دولت "مادر." مادر مسئول اداره خُرد جامعه است و پدر مسئول حفظ امنیت و اداره کلان آن.

🔻در تجربه معاصر ایرانی، در جنگ ایران-عراق طرفداران اسلام سیاسی خود را در مرکز دفاع از تمامیت ارضی یافتند و در یک جبر تاریخی درحالی که برای ارزش ها میجنگیدند به مدافعان بلامنازع دولت-ملت ایرانی تبدیل گشتند. اسلامیست های تا دیروز انقلابی امروز خود را مسئول دفاع از حاکمیت یافتند و اینگونه شد که حاکمیتی ها عموما از مذهبیها انتخاب شدند. دولت نیز از آنجا که از اساس محصول خواهش های سرمایه داری بوده است شکلی عرفی داشته و ازین حیث است که دولتی ها صرف نظر از اینکه از کدام گرایش آمده اند یا همواره صبغه ای لیبرال داشته اند یا لیبرال مسلک شده اند.

🔻حاکمیتی ها از آنجا که مساله شان امنیت است گریزی ندارند که در مدار "صفر و یک" اندیشه کنند و دولتی ها از آنجا که در ذیل جبر سرمایه زیست میکنند محتوم به یک "نسبیت" در اندیشه و تفکر اند. حاکمیتی ها به خاطر پیشینه جنگ و اعتقادات مذهبی در مجموع یک روی سخت فقهی دارند و یک روی نرم عرفانی، دولتی ها هم به خاطر ساز و کار بازار یک روی سخت دفاع از اصول لیبرال و یک روی نرم خوی لیبرال دارند. حاکمیتی ها به خاطر گرایش به استقلال مخالف نزدیکی با آمریکا هستند و دولتی ها به خاطر آزادیهای برآمده از سرمایه داری به جهانی شدن و مذاکره گرایش دارند. استعاره مصرف فرهنگی برای حاکمیتی ها "هیات" است و برای دولتی ها "کنسرت." حاکمیتی ها به خاطر اقتضای اقتدار برای حاکمیت سیاسی، تامین مشروعیت را از سمت خداوند میدانند و دولتی ها به خاطر تکیه بر صندوق رای همواره بر انتخاب مردم نیز تکیه میکنند و اینگونه است که هردو به سراغ بازخوانی تاریخ صدر اسلام میروند و روایت های مختلفی از آن ارایه میدهند. حاکمیتی ها علیرغم اتصال ظاهریشان به قدرت، در جامعه در مجموع نسبت به دولتی ها ایزوله ترند و گرایش به گعده های خود را دارند و از منظر روانی همواره احساس مظلوم بودن دارند. دولتی ها هم نیز علیرغم تعریف شدنشان ذیل حاکمیت، داری آزادی عمل بیشتری هستند، هرچند آنان نیز همواره احساس میکنند تحت فشارند و هر لحظه ممکن است آزادی از آنان سلب شود. حاکمیتی ها همواره دولتی ها را در آستانه یک خیانت میبینند و دولتی ها حاکمیتی ها را دخالتگر و فرافه کن توصیف میکنند. حاکمیتی ها به پناهیان و عباسی و ازغدی گرایش دارند و دولتی ها به روشنفکری دینی و قبض بسط و البته روانشناسی های موفقیت. فرهنگیهای حاکمیتی دولتی های فرهنگی را "روشنفکر" خطاب میکنند و از آنان منزجرند و فرهنگی های دولتی حاکمیتی های فرهنگی را "رانتی" و سفارشی میخوانند و از قضا آنان نیز از اینان دل خوشی ندارند.

🔻و این دوگانگی در شرایطی محقق میشود که"حاکمیت" و "دولت" هیچ کدام از ذاتیات زندگی بشر نبوده اند چرا که هم مُلک، هم گاورنمنت، از بدعت های بشراند و از این منظر، هم حاکمیت و هم دولت در جبر دوران جدید معنی دار شده اند. حاکمیت و دولت، هردو از ارکان لازم قدرت سیاسی مدرن اند بگونه که یکی بدون دیگری امکان حیات ندارد و در استعاره پدر و مادر، با ازدواج این دو است که دولت-ملت معنی دار میشود. حاکمیت به دولت احتیاج دارد و دولت هم به حاکمیت.

🔻در تجربه ایرانی دو قطب "حاکمیتی" و "دولتی" در دوگانه "اصولگرایی" و "اصلاح طلبی" در عرصه عمومی شناخته شده اند، حال آنکه این دو، دو رویکرد، دو حزب و یا دو سلیقه سیاسی برای اداره دولت نیستند، این دو در واقع تابلوی دو نهاد اصلی پرقدرت سیاسی مدرن اند. اصولگرایی و اصلاح طلبی دو پارادایم متفاوت اند، اصلا هیچ شباهتی به هم ندارند چراکه کارکردشان از اساس متفاوت است. یکی مرد است و یکی زن و رویارویی این دو، رویارویی یک کشتی گیر و تکواندو کار در زمین بستکبال است.

[نقد و تحلیل]
[تیرماه ۱۳۹۶-ایران-تهران]


➕قسمت دوم یادداشت را اینجا بخوانید👇
🔗 https://t.me/miladdokhanchi/195


☑️ اگر اهل حماسه نیستی، لااقل حماسه کش نباش | کانال رسمی میلاد دخانچی👇
@MiladDokhanchi


سختانه dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔸 آیا ما ایرانی‌ها نژاد پرستیم؟ چه کسانی مفاهيمي مثل شمع‌دزد، قالتاق، تنبل و ساده لوح را جعل کردند؟ چه کسی برای اولین بار ایده کثرت در عین وحدت را بسط داد؟
@jivegichannel


در هیچ جای شعر مطیعی توهین نبود. جنجال بر سر شعر مطیعی دعوا بر سر متن (تکس) نیست، دعوا بر سر (کانتکس) و یا همان بافت است. شرایط امکان قرایت شعر، کارکردش و تریبون ان در بافت قدرت معنا دار بوده اند و طبیعی است که شعر نه در بستر نقد (فرهنگ) بلکه در بستر دوقطبیهای رایج (سیاست) تاویل بشود. آری شعر مطیعی توهین نبود، نقد هم نبود. شعر هم نبود. سیاست بود.




بسیار امیدوارم این جنجال برسر اظهارات بهناز جعفری و رامبدجوان به یک آسیب شناسی جدی در ژورنالیسم سینما و تلویزیون بینجامد. باید قبول کنیم که قسمتی از رشد سینما و تلویزیون در گروی رشد ژورنالیسم این حوزه است. بدون منتقدان کاربلد و نکته سنج و ملسط نمی توان از سینما و تلویزیون انتظار رشد چشم گیری داشت.


🚨اتحاد؟کدام اتحاد؟شوخی نکن

🔻این ایده اتحاد_برای_ایران و در_کنار_همیم بیشتر شبیه به شوخی است. شوخی از این حیث که جدی نیست، و اگر جدی است گفتنش الان به شوخی میزند.

🔻اتحاد یعنی چه؟ اتحاد چه کسی با چه کسی؟ مردم و دولت؟ مردم و حکومت؟ مردم و مردم؟ بیایید شوخی نکنیم، ما متحد نیستم. در کنار همم نیستیم. اتحاد عقبه دارد. ریشه دارد، پیامد دارد. مسئولیت دارد.

🔻اتحادی که با اسلحه سلفی ها اتحاد میشود، یک کنار هم قرار گرفتن تاکتیکی و لحظه ای از روی ترس است. اتحاد اینجا ارزش نیست. اتحاد انتخاب نیست. جبر است. و الا کسروی هم با رضا خان اتحاد کرد. ای کاش حداقل آن قدر رو و کلاسیک اتحاد میکردیم. کسروی یک مشروطه خواه تندرو بود. دموکراسی خواه بود. اهل مجلس بود و حاکمیت قانون. اما بعد از سقوط مشروطه فهمید دولتِ دموکرات بدون ارتش قاهره یعنی زن بیوه. دولت بدون حاکمیت یعنی هیچ. یعنی لوس بازی لاکی بدون درک هابزی از قدرت. درک ما از قدرت حتی "کسروی مأب" هم نیست. تا بیخ گوش لیبرالیم، غافل از اینکه بدون حاکمیت مسلط بر قلمرو و مرز، دموکراسی یعنی باد هوا، یعنی پشم.

🔻ساده گویی کنیم: جواد بدون قاسم یعنی نقض غرض. قبول کنیم اینها را تازه داریم یاد میگیریم. علوم سیاسی سال اول. اتحاد؟ شوخی نکن. تا همین چند سال پیش به بهانه مادرِ دولت داشتیم پدر کشی میکردیم. اتحاد؟ باشد، دموکرات باش، حقوق بشر دوست باش، اما بدون امنیت حاکمیت، یعنی سوریه، یعنی پناه گاه های اروپایی.

🔻اما پدر هم همه چیز نیست. اگر هم هست قرار نیست رومانتیک باشد. وظیفه او حفظ مادر و فرزندان است و بس. او قرار نیست جای دیگر، خانه دیگری را فتح کند. قرار نیست کَل های بی فایده بزند. قرار نیست شیزوفرنیک باشد، قرار نیست ماجراجویی های بی حساب بکند. پدر جدید یعنی "نیشن استیت." یعنی جمهور منافع. فقط منافع.

🔻ساده: سلیمان بدون بر یا جام جواد هم یعنی نقض غرض. ساده تر: آنتی کلونیالیسم ما فقط در چارچوب منافع معنی دار بوده است و هست. لباسهای رنگین ایديولوژیک تن "نیشن استیت" کردن یک سرکاری عظیم. یعنی فانتزی های توخالی. و اما اتحاد: تئوریسین های دلواپس انتظارات مالیخولیایی خود را از دولت مدرن کنار بگذارند و دموکراتهای دو آتیشه اهمیت ستون خیمه را درک کنند.

🔻هر وقت ازغدی و سروش، حسن عباسی و سعید حجاریان و شریعتمداری و قوچانی پشت یک میز نشستند و فهمیدند بدون دیگری ادامه ممکن نیست، میتوانیم از در_کنار_همیم حرف بزنیم. و الا اتحاد یک شوخی است.

🔻جالب اینکه دشمن هم نماد پدر را نشانه گرفته است هم مادر. او هر دو را فلج میخواهد. ما فلج نمیخواهیم. اما هردو را به لنگ انداخته ایم. هر وقت از خرید کالای خارجی وجدان درد گرفتی و فهمیدی لبنان و سوریه جنگ منافع است و هروقت آتش به اختیاری را با مستندسازی رانتی اشتباه نگرفتی و فهمیدی دور دورهای تو در سعادت آباد صدقه سر مدافعین حرم است و هروقت از خود پرسیدی چرا مدیران تلویزیون استعفا میدهند آنوقت تا دلت خواست هشتگ در_کنار_همیم در کن. ازین صادقانه تر نمی توانستم با توحرف بزنم. اتحاد؟ کدام اتحاد؟ شوخی نکن.

[ یادداشت ]
[ ۱۹خرداد۱۳۹۶ -ایران-تهران]
ا[ l7l.ir/Go/U7v0Z ]


☑️ اگر اهل حماسه نیستی، لااقل حماسه کش نباش | کانال رسمی میلاد دخانچی👇
@MiladDokhanchi

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

2 647

obunachilar
Kanal statistikasi