من اگر میتونستم همهی آدمای دنیارو بغل میکردم
بدون حتی کلمه ای حرف زدن
یه بغل ساکت و ساده،اما پرِ حرف
از دردها
از غصه ها
مانع ها و بدبیاری ها و...
به جای درک کردنِ کلیشه ای و حرفی،با پوست و استخونم درکشون میکردم...
از این بغلای سفت و محکم برای آروم کردن..
اصلا،
اگر میتونستم دردهاشون رو به جون میخریدم و لبخندی جایگزین روح و لب هاشون میکردم‹:
اگر میتونستم..
-من-
بدون حتی کلمه ای حرف زدن
یه بغل ساکت و ساده،اما پرِ حرف
از دردها
از غصه ها
مانع ها و بدبیاری ها و...
به جای درک کردنِ کلیشه ای و حرفی،با پوست و استخونم درکشون میکردم...
از این بغلای سفت و محکم برای آروم کردن..
اصلا،
اگر میتونستم دردهاشون رو به جون میخریدم و لبخندی جایگزین روح و لب هاشون میکردم‹:
اگر میتونستم..
-من-