‹ مُبهَم ›


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


-ناشناس من👩🏻‍💻
http://t.me/HidenChat_bot?start=1484557737

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


محبوبم !
راز سازها را فهمیده‌ام ،
سازها حرف شما را می‌زنند ،
همهٔ ترانه‌گویان شما را می‌سرایند ؛
محبوب من !
دوست داشتن شما بر من مبارك است ،
که من با همهٔ سازها و ترانه‌ها شما را دوست دارم
و برای این به آب و آتش زده‌ام ؛
همه شما را می‌خواهند ؛
امتیاز من بر بقیه در این است که
من رسواترین ایشان هستم
و عار ندارم از این رسواتر باشم..🌱


تو اما وارد رگ‌هایم شدی ؛
و همه چیز تمام شد !
و خیلی سخت است بخواهم از تو شفا یابم . .
#غسان_کنفانی


گاهی میانِ خلوتِ جمع ،
یا در انزوای خویش ،
موسیقیِ نگاهِ تو را گوش می‌کنم !
وز شوقِ این محال ،
که دستم به دستِ توست ،
من جای راه رفتن ، پرواز می‌کنم :')🤍🕊


یاد من باشد امروز
دمِ صبح جور دیگر باشم ؛
بد نگویم به هوا ، آب ، زمین
مهربان باشم با مردمِ شهر
و فراموش کنم هر چه گذشت ..🌞🌿


دلبر یادته شب‌ها مى‌گفتی :
شبت خوب جانِ دلِ من . .
‏بيشتر از خوب شدن شبم ،‏
اينكه جانِ دلِ تو هستم
کل دنیا رو واسم خوب میکرد !🌼💛
#مانلی_آوین


باید ماند و به تو ثابت کرد
که با مویِ سفید هم زیبایی ^^!🤍
#احمد_شاملو


یه افسانه هست که میگه :
کك‌ومك‌ها خاك‌هایی از بهشت هستن
که سرتاسر صورت ریخته شدنᵕᴗᵕ🌱🤎


میدونی ؟
دلم شده حیاط خلوتِ پاییز . .
واسه همینه تا نگات میکنم دلم میریزه ،
خاصیت پاییزِ وگرنه که مام ندید پدید نیستیم ،
تا چشم کار میکنه آدمای جورباجور ریخته بیرون
و از جولوی چشمام رژه میرن ؛
رنگارنگن مثل برگای کف خیابون ،
ولی عادت کردم به آب‌وهوای تو ،
عادت کردم به خنده‌هات
وقتی میخندی میشم یه درخت که
انگاری یکی تکون تکونش میده ،
یهو توی دلم همه چی میریزه ؛
توام کیف میکنی و میری ،
ولی یه روز تموم میشه ،
دیگه برگی روی شاخه های تنم نمیمونه
واس ریختن ،
ای کاش بیای و بمونی تا نرسه اون روز :')❤️‍🩹


هر بار که موهاشو باز می‌کرد
دریا به موج موهاش حسودی می‌کرد
و با شدت بیشتری خودشو به ساحل می‌رسوند
تا بازم چشمامون ‌‌رو خیره به امواجش کنه . .
[💙🌊]
#مریم_کفاشی


و عشق
آنقدرها هم که فکر می‌کردیم عادلانه نبود !
زنِ همسایه عاشق شد ،
پیراهنِ بلندتری دوخت ؛
من عاشق شدم ،
گریه‌هایِ بلندتری سَر دادم ؛
در عصرِ ما همه همیشه دیر میرسند !
یکی به اتوبوس ،
یکی به قطار ،
یکی به یکی !


وقتی صبح با نورِ تندِ آفتاب
که از لای پرده ‌و پنجره خزیده توی اتاق
و صاف افتاده روی صورتت
از خواب بیدار ميشی ،
یعنی هنوز از پاییز خبری نیست !
به تقویم نیست که ،
باور کردنِ پاییز آسمونِ ابری میخواد
و هوای بارونی . .🌧'🧡
#علی_سلطانی


[🧿💙]


حرف که می‌زنی
صدایت ادامه‌ی آوازِ 
پرندگان است ،
وقتی که شب 
خاموششان کرده است !
و لب که می‌بندی
سکوتت ادامه‌ی کویر . .
#بابك_زمانی




[ یا قليل الكلام ..
لو أعلمك أن كلامك راحتی بتكثر حكی؟ ]

ای کم حرفِ من ..
اگر بگویمت که کلامت آرامِ من ا‌ست ،
بیشتر حرف می‌زنی ؟!🌿


[ یه کوچولو از قشنگیاتو بهم قرض میدی؟^^💕🌿 ]


مثل خنده نوزادی که غرقِ خواب است ،
مثل شربت خنكِ آلبالو در يك روز گرم ،
مثل اولین گاز از گوجه سبز بعد از یکسال صبر ،
مثل میمِ مالکیتِ آخر اسم ،
مثل بوی خانه کاهگلی بعد از باران ،
یا کشیدنِ نقاشی روی شیشه بخار کرده ،
مثل پیدا کردنِ جای‌ خالی در اتوبوس
با یك بغل خستگی ،
صدای موج دریا در شب ،
بوسه‌های ناگهانی ،
چای تازه دمِ قند پهلو توی استكانِ کمر باریك ،
یا مثل دستانِ گرمِ مادربزرگ ،
دوست داشتنت همین قدر شیرین است ^.^♥️


‹ دوستت دارم
بیشتر از وسعتِ دیدِ چشمانت
نزدیك‌تر از روزنه‌های پوستت^^!🫀🫂 ›


می‌خواهم هر صبح که پنجره را باز می‌کنی
آن درختِ رو به رو من باشم
فصلِ تازه من باشم
آفتاب من باشم
استکان چای من باشم
و هر پرنده‌ای که
نان از انگشتانِ تو می‌گیرد . .
#روزبه_سوهانی
[🌱🌞]


هر شب قبل از خواب ،
بى آنكه با خبر باشى ،
جولان ميدهى در خيالم
گاه با لبخندى گوشه‌ى لب
گاه با اشكى سرازير از گونه
به هر جان كندنى شده ،
خودَت را نه
خيالت را حبس ميكنم در خوابم . .💭
#علی_قاضی_نظام

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

138

obunachilar
Kanal statistikasi