#سخن_روز 37
روز قشنگ آزادی
محسن رنانی، 10 اسفند 1396
@msadegh_sansari
اکنون که نوشتن این متن را آغاز کردهام، دقیقه ۲۴ شهرآورد استقلال و پرسپولیس در دهم اسفند ۱۳۹۶ است و من در گوشهای از ورزشگاه آزادی تهران نشستهام و با چشمانی خیس این متن را مینویسم. من امروز یکی از اعجاببرانگیزترین پدیدههای ساخته دست بشر یعنی فوتبال را برای اولین بار از نزدیک میبینم. قبلاً (در یادداشت «مسیر آشتی») اشاره کرده بودم که فوتبال را در کنار کامپیوتر و پول و چند مورد دیگر، جزء «اشرف مخلوقات انسانی» میدانم؛ اما امروز آمدم تا آن را از نزدیک ببینم. برای اولینبار است که یک مسابقه را مستقیم در ورزشگاه میبینم. اینجا همه با هیجان بازی را دنبال میکنند و من تنها چیزی که نمیبینم بازی است. من محو این حماسهی انسانیام که ۹۰ دقیقه در استادیوم آزادی جریان دارد. آنچه روی چمن ورزشگاه در جریان است یک مساله فرعی است. چه عطشی، چه موجی از انرژی، چه شوری و چه کلاس درسی است اینجا. میاندیشم که چه ظرفیت آموزشی عظیمی دارد این فوتبال. چه ظرفیتی برای هیجان و سرگرمی، چه ظرفیتی برای تمرین نظم، هماهنگی و تولید همبستگی #اجتماعی. معجزه است که میتوان با یک توپ بادی، چنین سرمایه عظیم #اجتماعی تولید کرد. دریغ که سیاستمداران ما این ابعاد مهم فوتبال را نمیبینند. ای کاش در همه محلههای شهرمان یک ورزشگاه برای فوتبال میساختیم و هر محله شهرمان یک تیم فوتبال داشت.
من امروز با ترس و نگرانی فراوان وارد ورزشگاه آزادی شدم ولی هیچ از آن بدرفتاریها و بداخلاقی که همواره درباره تماشاچیان بازیها میگویند ندیدم یا بسیار اندک دیدم. منتظر بودم تا در هر ثانیه یک کلام زشت یا فحاشی از گوشهای برعلیه تیم رقیب بشنوم اما چنین نبود. یکی دوبار بخشی از هواداران یک تیم بر علیه تیم دیگر شعارهای رکیک دادند اما فحاشیهای انفرادی بسیار اندک بود. شعارهای رکیک جمعی هم یک «مساله #اجتماعی» است نه یک مساله اخلاقی فردی. مشکل از تماشاچیان ما نیست، مشکل از مربیان و مدیران و راهبران این ورزش است که هنوز نتوانسته اند با رفتار خودشان و نیز با سازوکارهایی این مساله را مدیریت کنند و جهت بدهند.
ادامه در https://goo.gl/yLJJn3
@msadegh_sansari
کانال شخصی #محمد_صادق_سبط_الشیخ_انصاری
روز قشنگ آزادی
محسن رنانی، 10 اسفند 1396
@msadegh_sansari
اکنون که نوشتن این متن را آغاز کردهام، دقیقه ۲۴ شهرآورد استقلال و پرسپولیس در دهم اسفند ۱۳۹۶ است و من در گوشهای از ورزشگاه آزادی تهران نشستهام و با چشمانی خیس این متن را مینویسم. من امروز یکی از اعجاببرانگیزترین پدیدههای ساخته دست بشر یعنی فوتبال را برای اولین بار از نزدیک میبینم. قبلاً (در یادداشت «مسیر آشتی») اشاره کرده بودم که فوتبال را در کنار کامپیوتر و پول و چند مورد دیگر، جزء «اشرف مخلوقات انسانی» میدانم؛ اما امروز آمدم تا آن را از نزدیک ببینم. برای اولینبار است که یک مسابقه را مستقیم در ورزشگاه میبینم. اینجا همه با هیجان بازی را دنبال میکنند و من تنها چیزی که نمیبینم بازی است. من محو این حماسهی انسانیام که ۹۰ دقیقه در استادیوم آزادی جریان دارد. آنچه روی چمن ورزشگاه در جریان است یک مساله فرعی است. چه عطشی، چه موجی از انرژی، چه شوری و چه کلاس درسی است اینجا. میاندیشم که چه ظرفیت آموزشی عظیمی دارد این فوتبال. چه ظرفیتی برای هیجان و سرگرمی، چه ظرفیتی برای تمرین نظم، هماهنگی و تولید همبستگی #اجتماعی. معجزه است که میتوان با یک توپ بادی، چنین سرمایه عظیم #اجتماعی تولید کرد. دریغ که سیاستمداران ما این ابعاد مهم فوتبال را نمیبینند. ای کاش در همه محلههای شهرمان یک ورزشگاه برای فوتبال میساختیم و هر محله شهرمان یک تیم فوتبال داشت.
من امروز با ترس و نگرانی فراوان وارد ورزشگاه آزادی شدم ولی هیچ از آن بدرفتاریها و بداخلاقی که همواره درباره تماشاچیان بازیها میگویند ندیدم یا بسیار اندک دیدم. منتظر بودم تا در هر ثانیه یک کلام زشت یا فحاشی از گوشهای برعلیه تیم رقیب بشنوم اما چنین نبود. یکی دوبار بخشی از هواداران یک تیم بر علیه تیم دیگر شعارهای رکیک دادند اما فحاشیهای انفرادی بسیار اندک بود. شعارهای رکیک جمعی هم یک «مساله #اجتماعی» است نه یک مساله اخلاقی فردی. مشکل از تماشاچیان ما نیست، مشکل از مربیان و مدیران و راهبران این ورزش است که هنوز نتوانسته اند با رفتار خودشان و نیز با سازوکارهایی این مساله را مدیریت کنند و جهت بدهند.
ادامه در https://goo.gl/yLJJn3
@msadegh_sansari
کانال شخصی #محمد_صادق_سبط_الشیخ_انصاری