mtr.mar


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


من امين
instagram.com/mtr.mar
instagram.com/amminr
@amminr
چنل آهنگاي شما
t.me/mtrmarmembers

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri




الشمس قد قسمت نصفين لي و لها
النور في خدها و النار في كبدي

خورشيد بين من و او دو قسمت شده،
نورش به گونه ي او رسيده
نارش به جگر من


#اس_طوري


.


احساس می کردم اگر اوضاع همین طوری بماند دق می کنم...
اوضاع همان طور ماند و دق نکردم!
همه مان اینگونه ایم.
لحظه های گَندی داریم که تا مرز سکته پیش میرویم! اما میگذرد.
هیچ وقت حرف سربازی که بدون پاهایش از جنگ برگشت را فراموش نمیکنم:
" من فوتبالیست خوبی بودم!
اولش برای پاهایم هر شب گریه میکردم،
تا فهمیدم خدا دوست داره من شطرنج باز خوبی باشم".

#شاهين_شيخ_الاسلامي


٤- ...


.
حس گم شدن
تو يه جنگل
حس شنيدن
صداهاي عجيب و غريب




أشهد بالعصافير تطير من عينيك إلي قلبي
أنني احببتك مرة و مازلت

گواهی میدهم به گنجشک هایی که از چشم های تو تا قلب من پرواز میکنند که من یکبار عاشقت شدم و هنوز هم


- ٩٩٩ -


در آن مقام كه كس را نميخرند به چيزي
جسور باش و بگو اي جناب، كه هيچ كسم من ...


پدر بزرگم وسط یه روستای خوش آب و هوا زندگی میکرد و توی حیاط خونش یه باغچه ی بزرگ داشت که توی باغچه پر از گلهای خوشرنگ بود، لا به لای اون همه گل، یه گل صورتیِ زیبا کاشته بود و من به محض اینکه دیدمش جذبش شدم.
پدر بزرگم میگفت خاصیت دارویی داره اما روی شاخه اش پر از خار بود،خارهای تیز و بلند، من خیلی از اون گل خوشم اومده بود و همیشه میرفتم توی باغچه و نگاهش میکردم،
یه روز بالاخره تصمیم گرفتم اون گل برای من باشه،رفتم توی باغچه و چیدمش، داشتم با لذت نگاهش میکردم که پام گیر کرد به لبه ی باغچه و خوردم زمین و یکی از اون خارهای بزرگ و تیزش رفت توی بازوم، درست رفت لای پوستم، خون مُرده شد، چِرک کرد، همش درد میکشیدم، من اون گل رو داشتم اما داشتنش باعث عذابم شده بود، پدر بزرگم طبیب خبر کرد، طبیب نشست رو به روم و یه تیغ بُرَنده نشونم داد و گفت این تیغ رو میبینی؟ باید با این پوستت رو بشکافم که چرک و خون بریزه بیرون تا اون خار رو در بیارم، گفت اون لحظه که تیغ رو میزنم خیلی درد داره اما تحمل کن بعدش دیگه آروم میشی.
قبول کردم، یه پارچه گذاشتن لای دندونم و طبیب تیغ رو کشید روی بازوم ، خیلی سخت بود خیلی دردِ بدی بود، به خودم میپیچیدم اما تحمل کردم، دردِ نیشتر رو به جون خریدم، دردِ زخمِ بعدش رو به جون خریدم چون فقط میخواستم از خار اون گل خلاص شم.
جای اون زخم برای همیشه روی بازوم موند و باعث شد دیگه نتونم به هیچ گلی نزدیک بشم،
میدونی عشق تاوان داره، عاشق شدن تاوان داره، اگه عاشق شدی و بازی دادنت
حتی اگه همه ی وجودت گرفتار باشه دردِ جدایی رو به جون میخری، زخمِ نیشتر رو به جون میخری و بعدش دیگه بی حس میشی، بی تفاوت میشی، بی اعتماد میشی، نسبت به همه چیز، نسبت به همه کَس

#علي_سلطاني


#اس_طوري


٣- ...


.
طعم بغض
بغضي كه
بعد از مدت ها
ميشكند ...


#پیام_ناشناس

ضاقتْ عليكم الارضُ بما رَحُبَتْ

-و زمين با همه پهناوري اش بر شما تنگ شد-


توییتر فارسی dan repost
‏و ضاقَتِ الأرض و مُنِعَتِ السّماء
و زمین بر ما تنگ شد و آسمان از ما دریغ کرد...

(وضعیت فعلی)

》Hosein Vi《

@OfficialPersianTwitter


#اس_طوري


تو من را به موج جنون ميكشي ...



20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

1 004

obunachilar
Kanal statistikasi