خستم از تنها بودن از تنها زندگی کردن از اینکه در طول روز صدای کسی رو نشنوم از ساکت بودن محیط اطرافم از با خودم حرف زدن از فکر و خیال کردن خستم خیلی خستم
خستم از ندیدن دوستام از دور بودن از دور شدن
از دور کردن و رنجوندن آدما خستم
خستم از فرار کردن خستم از دور موندن از دور نگاه کردن از دلتنگی خستم، خستم از محدودیتهایی که چهارتا کتاب ،چهارساله برام ساخته، خستم از آروم نخوابیدن از مضطرب بودن خستم از دودوتا چهارتا کردن برای آینده خستم از روزای تکراری خستم از دوست داشتن زیادخستم از کنار گذاشتن از دل کندن خستم از اهمیت ندادن از سر شدن خستم از بیتفاوت بودن خستم از من از خودم از خودم از خودم.
خستم واقعا خستم.
خستم از ندیدن دوستام از دور بودن از دور شدن
از دور کردن و رنجوندن آدما خستم
خستم از فرار کردن خستم از دور موندن از دور نگاه کردن از دلتنگی خستم، خستم از محدودیتهایی که چهارتا کتاب ،چهارساله برام ساخته، خستم از آروم نخوابیدن از مضطرب بودن خستم از دودوتا چهارتا کردن برای آینده خستم از روزای تکراری خستم از دوست داشتن زیادخستم از کنار گذاشتن از دل کندن خستم از اهمیت ندادن از سر شدن خستم از بیتفاوت بودن خستم از من از خودم از خودم از خودم.
خستم واقعا خستم.