«نفس🦋»


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


پناه به قلمی که یارِ من است!🤍♾️
اینجا همه نوشته ها به قلم خودمه✍️🏻✨
من بیتام:)نفس هم میتونی بشناسی منو🙂🌿❤️‍🩹
صداتون:
https://telegram.me/BChatBot?start=sc-638486-WsMpUVY

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


طُ باید بمونی واسه خود من گـ🌹ــل من...!(:♥
@nafas_neviss


«جانُ من حضور طُ(:»
مثال «سایه ای رقصان
برای جان خسته است!

« اندیشیدن به طُ»
با گذر هر نیمی از زمان
مانند:
«سایه رقصان دخترک
با ریتم آروم موسیقی
پرده دلم را
به رقص در می اورد..»

✍️🏻«نفس🦋»


میتونم به جرئت بگم
«عاشق که باشی»
حتی تستای کتاب ادبیاتت
که قبلا ازشون عآصی بودی
میتونن برات بیت های
محشری داشته باشن

چون با خوندنشون
تو حآل و هوای معشوق سیر میکنی
و بخاطر میسپاری🌱🤍»
✍️🏻«نفس🦋»


میشه بیاین مهمون چنلم باشید و بگید تو ادمین خوب منی؟:)))


«واژه " برگرد"
مثل همون دریایی بود
که در عمق اون دلتنگی های
پی در پیی موج میزد..
و اما "رفتن" مث راهی بود
که یه عاشقو تو این دریای
عمیق غرق کرد!🤍🌊»
✍️🏻«نفس🦋»


حس میکنم تو خلاء گیر کردم(:
مدام فکرم میره به تاریکی درونم..
و به این پی میبرم
اگه الان درونم رو کالبدشکافی
کنن یه روح تهی تو یه جسم
به ظاهر خندون پیدا میکنن(:
« من از پوچی خود
بدون طُ عاصی شدم!»

✍️🏻«نفس🦋»


ز غوغای جهان دل بریدم
ز همه جهان سرد شدم(:
به دختر رقصآنِ در کنج دلم
فهماندم من دگر نیست شدم!
✍️🏻«نفس🦋»


«لحظه‌ای با #طُ نشستن،به جهان می‌ارزد:)💚🌿»|«نفس🦋»


من
خیالم این است که سقوطم
در آغوش طُ آنقدر پهناور باشد
که برای بوسیدن طُ در لابه لای
بازوهات هزار بار
«عاشقانه برایت بمیرم!(:»
✍️🏻«نفس🦋»


باید فهمید
عشق های گران در صفحات
رمان های ارزانی نوشته شده اند!
«چه رمان هایی که در گوشه و پس
کوچه های دلتنگی فروخته و
تمام شده اند...!(:»

✍️🏻«نفس🦋»


ولی من بهت گفته بودم بهم پیله کنی پروانه میشم:)🦋


وقتی که باران میبارد
مثل همان دانه میشوم که
منتظر بود بارون بیاد تا
جوانه بزند همونقد منتظر(:
آری وقتی باران میبارد
همه کوچه ها
پر از فریاد من است:
«من نیز تنها نیستم!
همچو دانه منتظر معجزه
دیدار خویش با دلبرم!🤍🌧»

✍️🏻«نفس🦋»


«چشمانت شروع واقعه بود:)✨»
@nafas_neviss


رز سفید من:)🤍✨
@Nafas_neviss


من
دختر غمگینی را
میشناسم که در تاریکی مطلقِ
خویش نوری دارد!
و آرام آرام
دلبسته آن فروغ کوچک میشود...
دختری که هر گاه به نیستی اش
پی میبرد آن نور حیات بخش
هستی او میشود..!🌿
«مانند طُ ک نور منی»
✍️🏻«نفس🦋»


فردای همون شب تاریک
توی اون سپیده‌دم صب
وقتی بیدار شدم همهٔ
وجودم بوی پرتقال خونی
میداد...!
با یه ذره مکث تازه یادم افتاد
این شمیم خوش بوی خون
همون حرفایی بود که شب
قبلش تو وجود خودم
کشتمشون..!(:
« من سالهاست به بوی
پرتقال خونی شناخته شده ام!🧡»

✍️🏻«نفس🦋»


من در این کوچه سرد،
در پی غربت آغوشی دور
دل به دریا سپرده ام..(:
در خیال پیراهن آبی طُ
آرام آرام غرق شده ام..!
طُ بگو کو آن بوی تن نیلوفری طُ؟:)
در سیاهی این شب ها
با گلویی گل داده از
نامت در پیچ و خم
این کوچه ها فریاد میکشم..
در پس این دلتنگی
«آن لیلی منم در میان
وعده های دیدار مجنون.. :)»

✍️🏻«نفس🤍🌿»




امید صباغ نو چه قشنگ گفت :
گفتى چه خبر؟ گفتم و هرگز نشنيدى
جز دورى‌ات اى عشق به قرآن خبرى نيست
!🤍♾️


بیچاره ترین عاشقِ بی صبر کجاست؟(:

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

61

obunachilar
Kanal statistikasi