انسان ها در زندگی تله های مختلفی دارند که هر کدام باعث عدم موفقیت آن ها در زندگی می شود یکی از تله ها، تله زندگی شکست است که در نوشته ی زیر نشانه های آن را آورده ایم.
🔸نشانه های تله زندگی شکست
۱. برای کسب مهارت شغلی لازم هیچ تلاشی نمی کنند( مثل اتمام تحصیلات، مطالعه کردن، یادگیری مهارتهای تخصصی). به دنبال موفقیتهای سریع و بزرگ هسنتد یا تلاش میکنند با اغراق در برخی از ویژگی های خود، دیگران را گول بزنند که آدم موفقی هستند.
۲. شغلی انتخاب می کنند که در سطح استعداد شان نیست (مثلا با اینکه تحصیلات خود را در سطح عالی ادامه داده اند و در ریاضی استعداد خوبی دارند، اما راننده تاکسی شده اند).
۳. تلاش نمی کنند که در شغل خود پیشرفت کنند و ترفیع داشته باشند ( به عنوان مثال برای ارتقای شغلی تلاش نمی کنند، به محض یک بار ناکامی دست از تلاش برمی دارند و توانایی های خود را به مدیران و رؤسا نشان نمی دهند).
۴. تحمل ندارند که برای دیگران کار کنند و دوست ندارند در کارهای رقابت آمیز، مشارکت کنند. از این رو زندگی شغلی آنها به شکست می رسد (این تله زندگی ممکن است با تله های استحقاق و اطاعت همپوشی داشته باشد).
۵. شغل پیدا میکنند، اما به دلیل عادتهای شغلی دردسرساز (مثل تأخیر همیشگی، تنبلی، اهمال کاری، عملکرد نامناسب و برخورد نادرست با همکاران) از کار اخراج می شوند.
۶. نمی توانند در یک شغل بیش از یک مدت دوام بیاورند. دائم شغل عوض میکنند. همه کاره و هیچ کاره هستند. در دنیایی که تخصص خریدار دارد، آنها متخصص همه چیز هستند، اما دریغ از یک مهارت کامل. هرگز در یک زمینه به اندازه کافی پیشرفت نکرده اند. هر شغلی را مدتی دنبال کرده اند و سپس در سودای وضعیت بهتر، کار قبلی را رها کرده اند.
۷. شغلی را انتخاب کرده اند که دست یابی به موفقیت در آن شغل، بسیار مشکل است و نمیدانند که چه موقع باید آن شغل را رها کنند( مثل ورزش حرفه ای، موسیقی، بازیگری).
این شغلها حد نهایتی برای موفقیت ندارند یا حوزه هایی هستند که مدعی زیاد دارند.
۸. می ترسند در زمینه کاری خود ابتکار عمل و خلاقیت نشان بدهند. بنابراین از پذیرش مسئولیت بیشتر، طفره می روند.
۹. احساس میکنند که ذاتا آدم بی استعداد و احمقی هستند و حتی اگر منصفانه قضاوت کنیم آدم موفقی هستند با این حال خودشان را بی استعداد و به درد نخور تلقی میکنند.
۱۰. به توانایی ها و مهارت هایشان ارزش قائل نمی شوند و خطاها و نقطه ضعف های خودتان را پررنگ جلوه می دهید، اگرچه در مقایسه با افراد همسن و سال خودشان، موفق هستند، اما چنان از خودتان عیب جویی می کنید که احساس شکست، ضعف و حقارت دامنشان را رها نمیکند.
۱۱. فردی را به عنوان همسر بر می گزینند که از آنها خیلی موفق تر است با اینکه آنها با این وضعیت اسفبار باز هم از او موفق تر هستند. فردی را به عنوان همسر انتخاب می کنید که مدام دلشان را خالی میکند و خطر پذیری را از آنها میگیرد یا دائم در حال محافظت از آنهاست.
۱۲. سعی میکنند با تمرکز بر سایر جنبه های زندگی شان (مثل خوش تیپی، جوانی، زیبایی ، جذابیت، ایثارگری) کمبودهای درونی شان را جبران کنند، اما غافل از اینکه احساس شکست دست از سر آنها برنمی دارد
@nimkoreha
🔸نشانه های تله زندگی شکست
۱. برای کسب مهارت شغلی لازم هیچ تلاشی نمی کنند( مثل اتمام تحصیلات، مطالعه کردن، یادگیری مهارتهای تخصصی). به دنبال موفقیتهای سریع و بزرگ هسنتد یا تلاش میکنند با اغراق در برخی از ویژگی های خود، دیگران را گول بزنند که آدم موفقی هستند.
۲. شغلی انتخاب می کنند که در سطح استعداد شان نیست (مثلا با اینکه تحصیلات خود را در سطح عالی ادامه داده اند و در ریاضی استعداد خوبی دارند، اما راننده تاکسی شده اند).
۳. تلاش نمی کنند که در شغل خود پیشرفت کنند و ترفیع داشته باشند ( به عنوان مثال برای ارتقای شغلی تلاش نمی کنند، به محض یک بار ناکامی دست از تلاش برمی دارند و توانایی های خود را به مدیران و رؤسا نشان نمی دهند).
۴. تحمل ندارند که برای دیگران کار کنند و دوست ندارند در کارهای رقابت آمیز، مشارکت کنند. از این رو زندگی شغلی آنها به شکست می رسد (این تله زندگی ممکن است با تله های استحقاق و اطاعت همپوشی داشته باشد).
۵. شغل پیدا میکنند، اما به دلیل عادتهای شغلی دردسرساز (مثل تأخیر همیشگی، تنبلی، اهمال کاری، عملکرد نامناسب و برخورد نادرست با همکاران) از کار اخراج می شوند.
۶. نمی توانند در یک شغل بیش از یک مدت دوام بیاورند. دائم شغل عوض میکنند. همه کاره و هیچ کاره هستند. در دنیایی که تخصص خریدار دارد، آنها متخصص همه چیز هستند، اما دریغ از یک مهارت کامل. هرگز در یک زمینه به اندازه کافی پیشرفت نکرده اند. هر شغلی را مدتی دنبال کرده اند و سپس در سودای وضعیت بهتر، کار قبلی را رها کرده اند.
۷. شغلی را انتخاب کرده اند که دست یابی به موفقیت در آن شغل، بسیار مشکل است و نمیدانند که چه موقع باید آن شغل را رها کنند( مثل ورزش حرفه ای، موسیقی، بازیگری).
این شغلها حد نهایتی برای موفقیت ندارند یا حوزه هایی هستند که مدعی زیاد دارند.
۸. می ترسند در زمینه کاری خود ابتکار عمل و خلاقیت نشان بدهند. بنابراین از پذیرش مسئولیت بیشتر، طفره می روند.
۹. احساس میکنند که ذاتا آدم بی استعداد و احمقی هستند و حتی اگر منصفانه قضاوت کنیم آدم موفقی هستند با این حال خودشان را بی استعداد و به درد نخور تلقی میکنند.
۱۰. به توانایی ها و مهارت هایشان ارزش قائل نمی شوند و خطاها و نقطه ضعف های خودتان را پررنگ جلوه می دهید، اگرچه در مقایسه با افراد همسن و سال خودشان، موفق هستند، اما چنان از خودتان عیب جویی می کنید که احساس شکست، ضعف و حقارت دامنشان را رها نمیکند.
۱۱. فردی را به عنوان همسر بر می گزینند که از آنها خیلی موفق تر است با اینکه آنها با این وضعیت اسفبار باز هم از او موفق تر هستند. فردی را به عنوان همسر انتخاب می کنید که مدام دلشان را خالی میکند و خطر پذیری را از آنها میگیرد یا دائم در حال محافظت از آنهاست.
۱۲. سعی میکنند با تمرکز بر سایر جنبه های زندگی شان (مثل خوش تیپی، جوانی، زیبایی ، جذابیت، ایثارگری) کمبودهای درونی شان را جبران کنند، اما غافل از اینکه احساس شکست دست از سر آنها برنمی دارد
@nimkoreha