@AceedBastion 💒🤍
همیشه آرزوی نوشتن یک کتاب رو داشتی. کتابی که از خودت باشه و احساساتت رو بیان کنه. کتابی که قلب مهربونت رو به نمایش بزاره. تبریک میگم بهت، تو نه تنها موفق به نوشتن و انتشارش شدی بلکه موفق به برپا کردن جشن بزرگی براش شدی. درست جایی که فکر میکردی از این بهتر نمیشه، قشنگ ترین دختری که به زندگیت دیده بودی رو دیدی. اون مو های فر مشکی و قشنگی داشت که با گل سری سبز تزئین کرده بود. برای امضا گرفتن کتابش به سمتت اومد که دست هاتون بهم بر خورد کرد. این لمس، ارامش بخش ترین لمسی بود که به زندگیت تجربه کرده بودی. همراه با امضای روی کتابش، شمارت رو هم مینویسی و اون بعد چند روز بهت زنگ میزنه. اولین قرارتون توی ی پارک هستش. براش بستنی میخری و صورتش بستنی ای میشه. بستنیش رو پاک میکنی که دست هات روی صورتش میمونه و لب هاتون بهم نزدیک میشه.
همیشه آرزوی نوشتن یک کتاب رو داشتی. کتابی که از خودت باشه و احساساتت رو بیان کنه. کتابی که قلب مهربونت رو به نمایش بزاره. تبریک میگم بهت، تو نه تنها موفق به نوشتن و انتشارش شدی بلکه موفق به برپا کردن جشن بزرگی براش شدی. درست جایی که فکر میکردی از این بهتر نمیشه، قشنگ ترین دختری که به زندگیت دیده بودی رو دیدی. اون مو های فر مشکی و قشنگی داشت که با گل سری سبز تزئین کرده بود. برای امضا گرفتن کتابش به سمتت اومد که دست هاتون بهم بر خورد کرد. این لمس، ارامش بخش ترین لمسی بود که به زندگیت تجربه کرده بودی. همراه با امضای روی کتابش، شمارت رو هم مینویسی و اون بعد چند روز بهت زنگ میزنه. اولین قرارتون توی ی پارک هستش. براش بستنی میخری و صورتش بستنی ای میشه. بستنیش رو پاک میکنی که دست هات روی صورتش میمونه و لب هاتون بهم نزدیک میشه.