این دل پُردرد را چندان که درمان میکنم
گوییا یک درد را بر خود دو چندان میکنم
بُلعجب دردیست درد عشق "جانان" کاندرو
دردم افزون میشود، چندان که درمان میکنم
چند گویی توبه آن از عشق و زین ره باز گرد
چون توانم توبه، چون این کار از جان میکنم
از میان جان نگیرد عشق او هرگز کنار
کز میان جان، هوای روی جانان میکنم
این عجایب بین که نگذارند در گلخَن مرا
وانگهی من عزم خلوتگاه سلطان میکنم
عشق تو تاوان است بر من، چون نیم در خورد تو
مرد عشق خود تویی، پس من چه تاوان میکنم
چون دل و جانم به کلی راز "عشق تو" گرفت
من چرا این راز را از خلق پنهان میکنم
نی خطا گفتم تو و من کی بُود در راه عشق
جملهٔ عالم تویی، بر خویش آسان میکنم
تا گُهرهای حقیقت فاش کردم در جهان
با دل عطار دلتنگی فراوان میکنم
#عطار
👉
@PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨