🔶انتقال از سیاست به اقتصاد
در امکان و مطلوبیت "کالونیسم شیعی"
بخش1
سیدحسین شهرستانی
گفتاراخیر جناب آقای پناهیان سبب مباحثاتی شدکه بایسته است به دور ازتعصب وتخریب بدان به تامل پرداخت:
اولااصل طرح چنین اموری درمنبر یعنی در مقام"معنابخشی به حیات دینی"ستودنی است.
ثانیااین نیز پسندیده است که تلاش شودنیروی ژرف وانباشته اجتماعات دینی به سوی کنش اجتماعی سازنده هدایت شود.در جریان جلسات مرثیه، گاه تنها افق تحقق حیات دینی رادر اموری بیرون از زیست روزمره مینمایانند.در "شهادت" ویا درمظاهر مشابه.توجه جناب پناهیان به قلمرو عرفی وروزمره اقتصاد،هرچند دیرهنگام اما مغتنم است.
ثالثاایشان التفات درستی به امکانات تشیع برای تحقق صورتی ازاقتدار اقتصادی داشتند.اصل این التفات به هیچ عنوان بدیع نبوده واز پیش ازانقلاب تاکنون بارها مورد تذکر واقع شده است.اگرچه همچنان دراین سطح باقی مانده که"اسلام برای اقتصاد هم برنامه دارد".التفات جناب پناهیان هم به امر اقتصاد چندان ازاین بینش پافراتر نگذاشته و آنرا میتوان چنین خلاصه کرد:"در اسلام کار اقتصادی"خیلی"مهم است." البته نکات بحث انگیزی دراین بیان وجود داشت که میتوانست زمینه تعمیق این گفتارشود امابه دو دلیل چنین نشد:
-عدم توجه به تجربه انباشته گفتار اسلام سیاسی ازقبل ازانقلاب تاکنون
-عدم تامل در امکانات جهان حاضر و بی مبالاتی نظری درخلط میان معانی دینی ومفاهیم معاصر
به بیان دیگر گفتار ایشان همچنان از طرح نوعی"الهیات اجتماعی"که معنابخش حیات دینی در جهان معاصر باشد دوراست ولو بدان تشبه میجویدو خود همین مغتنم است
امانقد:
🔹باید توجه داشت که نحوه مواجهه اسلامی باحیات دنیوی و مدنی در میانه دو نسبت یهودی و مسیحی با عالم است.لذا چنانچه باید مراقب درنیافتادن درجانب شرقی و رهبانی دیانت باشیم باید از درغلطیدن درجانب غربی و یهودی دینداری نیز پرهیز کنیم و از آنجا که گرایش غالب عصرما دنیاگرایی سودمدار است این مراقبت سنگین تر است.این پرهیز از مسیر فهم نیروهای پشتیبان سرمایه داری و به ویژه نهاد دینی آن میسر خواهدشد.
پس چنانچه حضورا به ایشان گفتم ماباید به تحول دینی درجریان پروتستانتیزم مسیحی توجه کنیم.در این مجال صرفا به این نکته اکتفا میشودکه:
ایده لوتری "کار چونان تکلیف"از مسیر تفسیر جزمی کالون بودکه زمینه ساز سرمایه داری شد:مفهوم گسترده لوتری از کار به قلمرو تنگ کار سرمایه دارانه و انباشت ثروت تقلیل یافت که مطابق آن تمکن اقتصادی یگانه مظهر رستگاری انسان مسیحی است.
حال آنکه درسنت اسلامی اهمیت شغل دنیوی و تقدیس کار و تولید در وجه اعم آن مشهود است وما با تقلیل مفهوم کاربه سودآوری مواجه نیستیم.لذا دراین بینش اهل حرفه های گوناگون درطبقات مختلف واجد"فتوت نامه"ویژه خویش هستند.سنت اسلامی در نسبت با امر سود وسرمایه نه با کاتولیسم ونه با یهودیت و پیوریتانیسم مسیحی قابل قیاس است.لذا تجارت یا سوداگری شکل یگانه یاآرمانی کار محسوب نمیگردد.درسخنان جناب پناهیان گاه مرز میان مفاهیم کار، تولید، ثروت اندوزی و کارآفرینی رعایت نشده و بعد تاریخی و جهت داری مفاهیمی چون"کارآفرین"مورد تسامح واقع شد.همچنان که بارها برچسب"سکولار"بدون دقت و برحسب خطایی شایع به این وآن اطلاق گردیدکه تفصیل آن دراینجا نمیگنجد.
🔹برسر توجه سنت اسلامی به زیست روزمره بحثی نیست.مساله نحوه تحقق این نسبت است.اساسا طرح انقلابی امام خمینی درمسیر احیاء جهت مدنی سنت نبوی بود.اما در الگوی امام این قلمرو"سیاست"بود که نقطه کانونی پیوند میان دین وجهان اجتماعی قرارگرفت.درمقابل طرح امام رویکرد مشهور به"انجمن حجتیه"نماد جریانی بودکه مسیر "اقتصاد" را برگزیده بود.بنده قریب 10 سال پیش در مقاله ای این دوگانه را با دوگانه "امت گرایی" و "فرقه گرایی" تعبیر کردم.تاریخ گواه است که جماعات مذهبی باگرایشهای فرقه ای درصورت توجه به امردنیوی، از مسیر اقتصاد درنظام توزیع قدرت ورود میکنند."یهودیت"درطول تاریخ نمونه سرمدی این اصل است.هویت ناتبشیری یهودیت او را به جماعتی بسته بدل نموده ومرز یهودی و دیگری را تشدید مینماید.در سنت اسلامی به واسطه اصل توحید و"دعوت"جهانی،بانحوی گشودگی نسبت به دیگران ومسیولیت دینی نسبت به"مردم"روبروییم که به تبع آن قلمرو"سیاست" در جلوه نهاد امامت درکانون مدنیت دینی قرارمیگیرد. پس مساله تایید یا رد اقتصاد نیست.مساله تقدم اقتصاد برسیاست است یابالعکس.
تقدم اقتصاد برسیاست دراین گفتار همسواست بانحوی خلوص خواهی و فرقه ای شدن حزب الهی ها که ازمهمترین نمودهای اجتماعی اش تشکیل هییات مذهبی ویژه ایشان ولاجرم شکل گیری گفتاری خلوص گراست. دانشگاه امام صادق و هییت آن مصداق تام این امراست.بنده البته درمقام طرح نسبتها ونه داوری هستم و چنین محافلی رامایه امید میشمارم.
دراینجا باید تذکرداد که تاکید مکرر رهبری بر اولویت اقتصاد درظرف طرح سیاست است ونه به منزله تقدم اقتصادبر سیاست...
در امکان و مطلوبیت "کالونیسم شیعی"
بخش1
سیدحسین شهرستانی
گفتاراخیر جناب آقای پناهیان سبب مباحثاتی شدکه بایسته است به دور ازتعصب وتخریب بدان به تامل پرداخت:
اولااصل طرح چنین اموری درمنبر یعنی در مقام"معنابخشی به حیات دینی"ستودنی است.
ثانیااین نیز پسندیده است که تلاش شودنیروی ژرف وانباشته اجتماعات دینی به سوی کنش اجتماعی سازنده هدایت شود.در جریان جلسات مرثیه، گاه تنها افق تحقق حیات دینی رادر اموری بیرون از زیست روزمره مینمایانند.در "شهادت" ویا درمظاهر مشابه.توجه جناب پناهیان به قلمرو عرفی وروزمره اقتصاد،هرچند دیرهنگام اما مغتنم است.
ثالثاایشان التفات درستی به امکانات تشیع برای تحقق صورتی ازاقتدار اقتصادی داشتند.اصل این التفات به هیچ عنوان بدیع نبوده واز پیش ازانقلاب تاکنون بارها مورد تذکر واقع شده است.اگرچه همچنان دراین سطح باقی مانده که"اسلام برای اقتصاد هم برنامه دارد".التفات جناب پناهیان هم به امر اقتصاد چندان ازاین بینش پافراتر نگذاشته و آنرا میتوان چنین خلاصه کرد:"در اسلام کار اقتصادی"خیلی"مهم است." البته نکات بحث انگیزی دراین بیان وجود داشت که میتوانست زمینه تعمیق این گفتارشود امابه دو دلیل چنین نشد:
-عدم توجه به تجربه انباشته گفتار اسلام سیاسی ازقبل ازانقلاب تاکنون
-عدم تامل در امکانات جهان حاضر و بی مبالاتی نظری درخلط میان معانی دینی ومفاهیم معاصر
به بیان دیگر گفتار ایشان همچنان از طرح نوعی"الهیات اجتماعی"که معنابخش حیات دینی در جهان معاصر باشد دوراست ولو بدان تشبه میجویدو خود همین مغتنم است
امانقد:
🔹باید توجه داشت که نحوه مواجهه اسلامی باحیات دنیوی و مدنی در میانه دو نسبت یهودی و مسیحی با عالم است.لذا چنانچه باید مراقب درنیافتادن درجانب شرقی و رهبانی دیانت باشیم باید از درغلطیدن درجانب غربی و یهودی دینداری نیز پرهیز کنیم و از آنجا که گرایش غالب عصرما دنیاگرایی سودمدار است این مراقبت سنگین تر است.این پرهیز از مسیر فهم نیروهای پشتیبان سرمایه داری و به ویژه نهاد دینی آن میسر خواهدشد.
پس چنانچه حضورا به ایشان گفتم ماباید به تحول دینی درجریان پروتستانتیزم مسیحی توجه کنیم.در این مجال صرفا به این نکته اکتفا میشودکه:
ایده لوتری "کار چونان تکلیف"از مسیر تفسیر جزمی کالون بودکه زمینه ساز سرمایه داری شد:مفهوم گسترده لوتری از کار به قلمرو تنگ کار سرمایه دارانه و انباشت ثروت تقلیل یافت که مطابق آن تمکن اقتصادی یگانه مظهر رستگاری انسان مسیحی است.
حال آنکه درسنت اسلامی اهمیت شغل دنیوی و تقدیس کار و تولید در وجه اعم آن مشهود است وما با تقلیل مفهوم کاربه سودآوری مواجه نیستیم.لذا دراین بینش اهل حرفه های گوناگون درطبقات مختلف واجد"فتوت نامه"ویژه خویش هستند.سنت اسلامی در نسبت با امر سود وسرمایه نه با کاتولیسم ونه با یهودیت و پیوریتانیسم مسیحی قابل قیاس است.لذا تجارت یا سوداگری شکل یگانه یاآرمانی کار محسوب نمیگردد.درسخنان جناب پناهیان گاه مرز میان مفاهیم کار، تولید، ثروت اندوزی و کارآفرینی رعایت نشده و بعد تاریخی و جهت داری مفاهیمی چون"کارآفرین"مورد تسامح واقع شد.همچنان که بارها برچسب"سکولار"بدون دقت و برحسب خطایی شایع به این وآن اطلاق گردیدکه تفصیل آن دراینجا نمیگنجد.
🔹برسر توجه سنت اسلامی به زیست روزمره بحثی نیست.مساله نحوه تحقق این نسبت است.اساسا طرح انقلابی امام خمینی درمسیر احیاء جهت مدنی سنت نبوی بود.اما در الگوی امام این قلمرو"سیاست"بود که نقطه کانونی پیوند میان دین وجهان اجتماعی قرارگرفت.درمقابل طرح امام رویکرد مشهور به"انجمن حجتیه"نماد جریانی بودکه مسیر "اقتصاد" را برگزیده بود.بنده قریب 10 سال پیش در مقاله ای این دوگانه را با دوگانه "امت گرایی" و "فرقه گرایی" تعبیر کردم.تاریخ گواه است که جماعات مذهبی باگرایشهای فرقه ای درصورت توجه به امردنیوی، از مسیر اقتصاد درنظام توزیع قدرت ورود میکنند."یهودیت"درطول تاریخ نمونه سرمدی این اصل است.هویت ناتبشیری یهودیت او را به جماعتی بسته بدل نموده ومرز یهودی و دیگری را تشدید مینماید.در سنت اسلامی به واسطه اصل توحید و"دعوت"جهانی،بانحوی گشودگی نسبت به دیگران ومسیولیت دینی نسبت به"مردم"روبروییم که به تبع آن قلمرو"سیاست" در جلوه نهاد امامت درکانون مدنیت دینی قرارمیگیرد. پس مساله تایید یا رد اقتصاد نیست.مساله تقدم اقتصاد برسیاست است یابالعکس.
تقدم اقتصاد برسیاست دراین گفتار همسواست بانحوی خلوص خواهی و فرقه ای شدن حزب الهی ها که ازمهمترین نمودهای اجتماعی اش تشکیل هییات مذهبی ویژه ایشان ولاجرم شکل گیری گفتاری خلوص گراست. دانشگاه امام صادق و هییت آن مصداق تام این امراست.بنده البته درمقام طرح نسبتها ونه داوری هستم و چنین محافلی رامایه امید میشمارم.
دراینجا باید تذکرداد که تاکید مکرر رهبری بر اولویت اقتصاد درظرف طرح سیاست است ونه به منزله تقدم اقتصادبر سیاست...