نشست ادبی خیابان dan repost
نگرش خیابان
وجود انسان منوط بر اندیشه است و این نه استدلالی منطقی بلکه شهودی عقلی است که برپایهی آن ”هویت“ و ”هستی“ انسان بر پایهی اندیشه اثبات میپذیرد. با تکیه بر این اصل ”اندیشه“ را جوهر اصلی شکل دهنده ”هویت“ به شمار آورد.
ما معتقدیم که ادبیات محصول ”اندیشه“ است و بدون اندیشه کردن نمیتوان ادبیات را به شکل سیالی پیشبرد از همین رو طالب ”تفکر“ شدهایم چون ”هویت“ و ”ماهیت“ ادبیاتی خود را وابسته به این اصل میدانیم.
اندیشهی مطلوب ما در ادبیات عنصری نیست که از خود آگاه ما خارج و به صورت خودخواسته وارد اثر ادبی شود بلکه از درون رفت خودآگاه ما برون شده و ناخودآگاه ما را تحت سیطرهی خود قرار گرفته است به همین دلیل آنرا نه قابل”تغییر دفعی“ و نه ”قابل کنترل“ میدانیم واز اینرو تظاهر به ”تغییر اندیشه“ ، ”سرکوب“ و به کنترل گرفتن آن را زوال خود و اثر پردازیهایمان است.
مخالفت با ”تحمیل اندیشه“ ”تغییر دفعی آن“ و ”تظاهر“ به تغییر ما را به ”خیابان“ رساند تا بهدور از هرگونه ساختار های ”دگر ساخته“ و ”تحمیلگرا“ ، خود باشیم و خود را دریابیم تا نه ” تظاهر به آنچه نیستیم کنیم و نه در چنگال ”مصرفگرایی در اندیشه“ اسیر شویم.
اما اندیشهی ”خیابان“ مختص خود آن است و در صدد تحمیل خود به یا تعمیق به اندیشهی دیگران نیست و این نه تنها ماهیت ”خیابان ما“ بلکه ”خود حقیقی“ خیابان است که تمام طبقات و اندیشههای حتی متضاد را بستر خود میپذیرد و نه در صدد تغییر دادن آنهاست و نه در صدد سرکوب آنها.
”خیابان“ نمود کوچکی از جامعه است که ”راههای مختلف“ را بهم میرساند و تمامی آنهارا و بدون ”تبعیض” ، ” سرکوب“ و ”سانسور“ ، خود دلخواه آنها را، به مقصد یا مسیرهای ترجیهی خود آنها هدایت کند.
”خیابان“ هرچه را دارد، اعم از ”سنگفرش“ ”آسفالت“ و ”نیمکت“ را در اختیار تمام رگذران قرار میدهد و هیچ ”قشر خاصی“ حقی بیشتر از دیگری نمیبرد تا میدان ژرفتری داشته باشد.
”خیابان“ ما الگویی از ماهیت ”حقیقی خیابان“ است تا اندیشههای حول محور ”ادبیات“ را در بستر خود گرد آورد و میدانی مناسب برای ”اندیشیدن“ ، ”اندیشهورزی“ و ”داد و ستد اندیشه“ فراهم آورد.
واحد داد و ستد ”خیابان“ ما اندیشه است کهماهیتی اکتسابی داشته محصول فرایندهای ذهن خود فرد است که نه رابطههای خونی و خویشی در کسب آن مؤثر است و نه امکانات سایری. تعدی به اندیشهی دیگری جرمی به مثابه ”تخریب اموال غیر“ تلقی میشود و ”تظاهر به اندیشه“ نمود اختلاس است.
#خیابان
#نشست_مستقل_ادبی
#شعر_مستقل
#اندیشه_مستقل
#منشور_فکری
#نگرش
__________________________________
#نشست_ادبی_خیابان
@Neshaste_Adabi_Khiaban
وجود انسان منوط بر اندیشه است و این نه استدلالی منطقی بلکه شهودی عقلی است که برپایهی آن ”هویت“ و ”هستی“ انسان بر پایهی اندیشه اثبات میپذیرد. با تکیه بر این اصل ”اندیشه“ را جوهر اصلی شکل دهنده ”هویت“ به شمار آورد.
ما معتقدیم که ادبیات محصول ”اندیشه“ است و بدون اندیشه کردن نمیتوان ادبیات را به شکل سیالی پیشبرد از همین رو طالب ”تفکر“ شدهایم چون ”هویت“ و ”ماهیت“ ادبیاتی خود را وابسته به این اصل میدانیم.
اندیشهی مطلوب ما در ادبیات عنصری نیست که از خود آگاه ما خارج و به صورت خودخواسته وارد اثر ادبی شود بلکه از درون رفت خودآگاه ما برون شده و ناخودآگاه ما را تحت سیطرهی خود قرار گرفته است به همین دلیل آنرا نه قابل”تغییر دفعی“ و نه ”قابل کنترل“ میدانیم واز اینرو تظاهر به ”تغییر اندیشه“ ، ”سرکوب“ و به کنترل گرفتن آن را زوال خود و اثر پردازیهایمان است.
مخالفت با ”تحمیل اندیشه“ ”تغییر دفعی آن“ و ”تظاهر“ به تغییر ما را به ”خیابان“ رساند تا بهدور از هرگونه ساختار های ”دگر ساخته“ و ”تحمیلگرا“ ، خود باشیم و خود را دریابیم تا نه ” تظاهر به آنچه نیستیم کنیم و نه در چنگال ”مصرفگرایی در اندیشه“ اسیر شویم.
اما اندیشهی ”خیابان“ مختص خود آن است و در صدد تحمیل خود به یا تعمیق به اندیشهی دیگران نیست و این نه تنها ماهیت ”خیابان ما“ بلکه ”خود حقیقی“ خیابان است که تمام طبقات و اندیشههای حتی متضاد را بستر خود میپذیرد و نه در صدد تغییر دادن آنهاست و نه در صدد سرکوب آنها.
”خیابان“ نمود کوچکی از جامعه است که ”راههای مختلف“ را بهم میرساند و تمامی آنهارا و بدون ”تبعیض” ، ” سرکوب“ و ”سانسور“ ، خود دلخواه آنها را، به مقصد یا مسیرهای ترجیهی خود آنها هدایت کند.
”خیابان“ هرچه را دارد، اعم از ”سنگفرش“ ”آسفالت“ و ”نیمکت“ را در اختیار تمام رگذران قرار میدهد و هیچ ”قشر خاصی“ حقی بیشتر از دیگری نمیبرد تا میدان ژرفتری داشته باشد.
”خیابان“ ما الگویی از ماهیت ”حقیقی خیابان“ است تا اندیشههای حول محور ”ادبیات“ را در بستر خود گرد آورد و میدانی مناسب برای ”اندیشیدن“ ، ”اندیشهورزی“ و ”داد و ستد اندیشه“ فراهم آورد.
واحد داد و ستد ”خیابان“ ما اندیشه است کهماهیتی اکتسابی داشته محصول فرایندهای ذهن خود فرد است که نه رابطههای خونی و خویشی در کسب آن مؤثر است و نه امکانات سایری. تعدی به اندیشهی دیگری جرمی به مثابه ”تخریب اموال غیر“ تلقی میشود و ”تظاهر به اندیشه“ نمود اختلاس است.
#خیابان
#نشست_مستقل_ادبی
#شعر_مستقل
#اندیشه_مستقل
#منشور_فکری
#نگرش
__________________________________
#نشست_ادبی_خیابان
@Neshaste_Adabi_Khiaban