زوال مغزیم.

هر چند من متال بازم ولی لذت بردم.

جوری که هوا از لا به لای تار های صوتی گلوت رد می‌شه،قشنگ فلسفه فیثاغورث در رابطه با تار ها که چجور از خودشون صدا تولید می‌کنن رو نمایش می‌ده.

Wow…

اگر هم نسل منی،امید وارم توهم مثل من قصد آباد کردن ایران رو داشته باشی،بیشتر از کشورت بدونی و هدف های پوچ و بی ارزش از این انقلاب نوین نداشته باشی.

از دوره ساسانی به بعد بین اقوام ایرانی اختلافات دینی و قومی خیلی شدت می‌گیره و رفته رفته با عوض شدن حکومت ها بدتر و بدتر می‌شه.
کم کم نسل کشی و سو‌استفاده از کرد ها توسط حکومت های دیگه شروع می‌شه و تنها چیزی که برای ما کرد ها می‌مونه درد و رنج و غم هست.
همون طور که می‌دونید کل کردستان مال ایران بوده اما کشور عزیزمون مثل یه تیکه گوشت نزری بین همه جا تقسیم می‌شه و کردستان هم مثل همونه.
کردستان تقسیم می‌شه و قسمت هاییش به عراق،سوریه،ترکیه و ایران که در حال حاضر هست میوفته.
کرد ها تنها از حکومت های بعد ساسانی درد و رنج نمی‌کشن بلکه کرد های کشور های دیگه هم همین درد و رنج ها رو داشتن می‌کشیدن.
اما اینا به این دلیل هست که وقتی برمی‌گردیم به عقب چیزی مال ایران بوده رو گرفتن و بردن…
این موضوعات باعث می‌شه انقلاب های گسترده ای شکل بگیره و در آخر کرد های عراق بعد از حکومت صدام میاد و جدایی خودش رو از عراق به صورت رسمی اعلام می‌کنه و این موضوع رو همین جور گسترش می‌ده و به ذهن کرد های دیگر کشور ها می‌ندازه که ما باید مستقل بشیم.
به ظاهر وقتی که کرد ها این موضوع رو می‌فهمن خوشحال می‌شن اما بیایید به عمق این داستان نگاه کنیم.
کرد ها خسته شدن،بریدن،دیگه توانایی این حجم از درد و غم رو ندارن.
من به عنوان یک دختر کرد دارم اینو می‌گم که واقعا به ما ظلم شده…
کرد ها می‌خوان مستقل بشن چون می‌خوان به حکومت و کشوری رو برپا کنن که مثل حکومت هخامنشیان و ساسانیان باشه و بتونن بدون هیچ ناراحتی و نگرانی زندگی کنن.
این چیزی هست که اونها می‌خوان؛اما وقتی که دیدن نمی‌شه و نمی‌تونن کاری انجام بدن به فکر جدایی طلبی افتادن.

اینقدر زیبا هستن که تا آخر عمرم می‌تونم ازشون بگم.
اینقدر دانا هستن که می‌تونم تا آخر عمرم باهاشون بحث های عمیق انجام بدم.
اینقدر خوش استایل هستن که می‌تونم پزشون رو بدم.
اینقدر پاک هستن که از وجودشون توی زندگی منه لجن و کثافت می‌بالم…

مثل این اهنگ خسته ام…

واقعا گاهی اوقات از مجنونی زیاد نمی‌دونم چی کار کنم،چه خبره،کجام؟
و حیف که برای من تمام آرامش ها تاریخ مصرف دارن.
اونم نه‌طولانی مدت بلکه چند ساعته…

دلم روان آرامی می‌خواد.

محدود کردن همه چیز به رابطه جنسی”
یه چیزی که نسبت به اون موضوع سه تا دیدگاه داشتن دیگه که دارم این هست که…
داشتن معشوق و داشتن رابطه جنسی با معشوق همه اینا بر می‌گرده به اون دیدگاه انسانی،بشری چیزی که همین الان هستی.
اوصولا آدم هایی که مست عشق یا بهتره بگم مست هرمون های غریزی که بهشون دستور می‌ده برای ادامه نسل به اسم «عشق» رابطه جنسی برقرار کنن و اونقدر لذت بخش باشه که شعار های توخالی مثل:
اگر عشق با رابطه جنسی وجود داشته باشه خیلییی فرق داره.
درصورتی که رابطه جنسی تنها یکی از لذت هایی هست که به صورت فیزیکی به توی پلانکتون تکامل یافته که الان انسان هستی حس و درک می‌شه.
خارج از این بدن اون ارضا شدن هیچی نیست!
اما با توجه به وجود یکسری فانتزی ها و زرق و برق هایی که بهش نسبت داده شده چشم همه شما ها رو کور کرده.
بیدار بشید!
رابطه جنسی تنها نیاز غریزی هست!
و این نیاز شاید اونقدر ها هم مهم نباشه اما به مرور آدم هایی که اون بالا بالا ها هستن این موضوع رو ملک ذهن بشریت کردن که نیازه سکس نیاز خیلییی زیاد.
و خب می‌بینید چجوری از طریقش دارن کنترل می‌کنن.
همین که متوجه کنید خودتون رو نیاز جنسی صرفا غریزی و محدود به دیدگاه انسانی هست خیلی راحت تر می‌تونید از یکسری چیز ها دل بکنید.
چون رابطه جنسی یک چیز پوچ در عین حال لذت بخش و پر از محتوا هست تنها برای تولید مثل.