پیرهن صورتی?


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


« شایَد نیمِه اِنسانی دَر جُست وَ جویِ خُود خُدا شَوَد.»
ناشناس"https://t.me/BiChatBot?start=sc-376615675༄

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
تام و قصاب مهربان:)


من چیزی از گناه سر در نمی‌آورم. و تازه مطمئن نیستم که اعتقادی هم به آن داشته باشم. شاید کشتن ماهی گناه بوده باشد. به گمانم گناه بود، حتی اگر برای این کشته باشمش که خودم را زنده نگه دارم و شکم چند نفر دیگر را سیر کنم. اگر اینجور باشد، هرکاری گناه است.
به فکر گناه نباش. حالا برای فکر کردن درباره‌ی گناه خیلی دیر شده. تازه بعضی از مردم پول می‌گیرند تا به گناه فکر کنند. بگذار همان‌ها به فکر گناه باشند. تو برای این به دنیا آمدی که ماهیگیر شوی!
_پیرمرد و دریا
ارنست همینگوی




هوا گرگ و میش بود
خیابان ها خلوت بودند...
هر از گاهی یک عابر یکنواختیِ بی پایانِ خیابان را میشکست
هوا سوز داشت...
اما‌دلنشین بود!
دستانم در جیب هایم بود و با قدم های کوتاه طول خیابان را طی میکردم
ذهنم مشغول بود...
روی چیز خاصی تمرکز نداشتم
فقط میخواستم فکر‌ کنم...
به چیزهایی که داشتم
به چیزهایی که دارم
به چیزهایی که هرگز نخواهم داشت!
تصمیم گرفتم به پارک محل بروم
ساکت بود!
هیچکس در آن نبود
این حالتِ پارک برایم غریب بود
از کنار صندلی ها گذشتم
روی چمن ها دراز کشیدم
به آسمان خیره شده بودم
خبری نبود!
آسمان هم مانند زمین ساکت و یکنواخت بود
برای لحظه ای حس کردم یک صدا می آید
اطرافم را نگاه کردم
کسی نبود
توجهی نکردم ‌و مجددا غرق در افکارم شدم..
بار دیگر آن صدا را شنیدم
شبیه نجوایی ضعیف بود
این بار بلند شدم و به سمت صدا رفتم
کمی آن طرف تر
پشت یک درخت تنومند
دختری ده یا یازده ساله نشسته بود و چیزی را زیرِ لب زمزمه میکرد..
شوکه شدم!
این کودک
این ساعت
این مکان که زیاد هم امن نبود
به او نزدیک تر شدم
سرش را بالا آورد
فکر میکردم بترسد
اما برعکس!
لبخندی زیبا تحویلم داد..
بازهم سرش را پایین انداخت و مشغولِ نجوا شد
کنجکاو شده بودم
روی زمین نشستم
به او گفتم: خانوم کوچولو چرا از خونتون اومدی بیرون؟
با حالتی بهت زده به من نگاه کرد
گفت: من که تو اتاقم نشستم
گیج شده بودم
گفتم: منظورت چیه؟
گفت: همینجایی که الان نشستم خونه ی منه
خونه ی من مدام عوض میشه
همه جا خونه ی منه!
لحن حرف زدنش عجیب بود
اما به دلم نشست!
پرسیدم: اسمت چیه؟
گفت: هنوز برام اسمی نزاشتی
با گنگی پرسیدم: مگه من باید برات اسم بزارم؟
گفت: تو منو به وجود آوردی
تو منو بزرگ کردی
تو بهم پر و بال دادی
بهم یاد دادی چجوری زندگی کنم
معلومه که اسممو باید تو انتخاب کنی
فقط با گنگی به او خیره شدم
انگار کلافه شده بود
گفت: تو همیشه باهام بودی
هیچوقت تنهام نزاشتی
منم هیچوقت تنهات نزاشتم
همیشه کنارت بودم
وقتی به خودت اومدی یه کم فکر کن
حتما منو یادت میاد!
از جایش بلند شد
بال های سفید و زیبایش را گشود و به سمت آسمان پرواز کرد...
با تکان های شدیدی روی زمین افتادم
چشمانم را باز کردم
دیدم مردی بالای سرم ایستاده و میگوید: آقا چرا داری با خودت حرف میزنی؟
همچنان متعجب بودم
گفتم: چی؟
گفت: دیوونه و رفت
من از جایم بلند شدم
پیشِ نزدیک ترین درخت رفتم و به آن تکیه دادم
باز هم واردِ رویا شده بودم
رویا...




I’m full of hate.
I’m full of tears.
I’m full of fear.
I’m full of sadness.
I’m full of pain.


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
نکنین از این کارا دیگه=')))






براى روز مادر توييت ميزنه:
بهشت زير پاى مادران است
يك ديقه ديگه به دوستش ميگه:كص ننت چرا سين نميكنى


خوشبختی یعنی شنبه یکشنبه دیدن بازی لیگ های معتبر اروپایی
دوشنبه شب ها ام که نود
سه شنبه چهارشنبه چمپیونز لیگ
پنجشنبه جمعه ام لیگ داخلی


‏من همون خجالتیم که وقتی یخم آب بشه تا با تیر به زانوم نزنن به حالت عادی برنمیگردم


دکتره تو تلویزیون با نیش باز میگه خوشبختانه تو ایران برا پیوند کلیه لیست انتظار نداریم فراوونه
اینکه واسه نون شب کلیه میفروشن گریه داره نه خنده حرومزاده


‏من اگه تو گروه خودنوادگی بگم سرطان خون دارم و یه غده اندازه توپ بسکتبال تو سرمه باز خاله‌ام مینوسه: در این صبح تابستانی شکرگزار خداوند باشیم که ۱-خونی در رگهامان جاری است ۲-پاهایی سالم که ما را به دکتر می‌برد ۳-قبری که پارسال خریده‌ای‌. [تعدادی ایموجی گل]


‏تو عروسیِ داداشم، مست کرده بودیم میرقصیدیم. به داداشم گفتم تو چرا همه‌ش دارﻯ میرقصی برو یکم پیش عروس بشین منتظرته، زﺩ تو پیشونیش گفت من فک کرﺩم عروسی توعه


رفتم ارتودنسی گفتم هزینه‌ش چقدر میشه، دکتر گفت چیزی نمیشه 12 میلیون.
یکی از پشمام زد رو شونه‌م گفت حاجی بچه‌ها میپرسن زشته جلو دکتر بریزیم؟


وقتي كسي توانايي ريدن به اعصابتون رو داره ،
بدونيد كه ؛ متاسفانه دوسش داريد!


من ازونام كه پتو روم باشه گرمم ميشه، روم نباشه خوابم نميبره،پامو ازش بيارم بيرون جن‌ها و آنابل‌هاى عالم به سمتم سرازير ميشن. عجب گرفتاری شدیما


‏هميشه وقتي شديدا دلت ميخاد يكي حالتو بپرسه هيچكس وجود نداره


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
....

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

1 166

obunachilar
Kanal statistikasi