از حافظی چنین وصفی چنان ، از بزمی که بی گمان سرشار از لهو و لعب است ، چه پیامی را می توان دریافت .
در جایی دیگر گفته ام ( تفسیر غزل 103 ) که حافظ از شادابی و لذتِ عوام خشنود است و آزادی های اجتماعی را برای عامه مردم می پسندد ، هرچند به طور قطع نمی توان گفت که او نیز چنین بوده یا نه .
اما به احتمال " در روزگار جوانی چنان که افتد و دانی " شاید در چنین بزم هایی همراه پیشکامان و هم نشینانِ نیک کردار با وجود ساقی شکر دهان و مطرب شیرین سخن و دوستان صاحب اسرار ( یا پوشاننده راز - بخواست جام شراب و گفت راز پوشیدن ) و بزمگاهی چون قصر فردوس برین و بذله گویی چون حافظ شیرین سخن و بخشش آموزی چون حاجی قوام ، دور از ذهن نباشد .
هرگز نباید از یاد برد که خواجه در همه دوران عمر خود به حک و اصلاح شعر خود می پرداخته و این غزل را ( 309 ) در شمار غزلیاتی ندیده که آن را در آتش بسوزاند ، مثل بعضی از غزلها به گفته بعضی از هم عصرانِ او . لابد به محتوای غزل اعتقاد داشته و مستحق نابود کردن نمی دانسته .
شاید این نتیجه منطقی باور پذیر باشد که هر دو روی سکه ی حافظ را باید دید .
#محمدتقی_رفیعی_امام
@radepak
در جایی دیگر گفته ام ( تفسیر غزل 103 ) که حافظ از شادابی و لذتِ عوام خشنود است و آزادی های اجتماعی را برای عامه مردم می پسندد ، هرچند به طور قطع نمی توان گفت که او نیز چنین بوده یا نه .
اما به احتمال " در روزگار جوانی چنان که افتد و دانی " شاید در چنین بزم هایی همراه پیشکامان و هم نشینانِ نیک کردار با وجود ساقی شکر دهان و مطرب شیرین سخن و دوستان صاحب اسرار ( یا پوشاننده راز - بخواست جام شراب و گفت راز پوشیدن ) و بزمگاهی چون قصر فردوس برین و بذله گویی چون حافظ شیرین سخن و بخشش آموزی چون حاجی قوام ، دور از ذهن نباشد .
هرگز نباید از یاد برد که خواجه در همه دوران عمر خود به حک و اصلاح شعر خود می پرداخته و این غزل را ( 309 ) در شمار غزلیاتی ندیده که آن را در آتش بسوزاند ، مثل بعضی از غزلها به گفته بعضی از هم عصرانِ او . لابد به محتوای غزل اعتقاد داشته و مستحق نابود کردن نمی دانسته .
شاید این نتیجه منطقی باور پذیر باشد که هر دو روی سکه ی حافظ را باید دید .
#محمدتقی_رفیعی_امام
@radepak