𝐒𝐞𝐫𝐞𝐧𝐝𝐢𝐩𝐢𝐭𝐲


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


"𝘴𝘦𝘳𝘦𝘯𝘥𝘪𝘱𝘪𝘵𝘺" 𝘮𝘦𝘢𝘯𝘴: 𝘍𝘪𝘯𝘥𝘪𝘯𝘨 𝘴𝘰𝘮𝘦𝘰𝘯𝘦 𝘰𝘳 𝘴𝘰𝘮𝘦𝘵𝘩𝘪𝘯𝘨 𝘸𝘪𝘵𝘩𝘰𝘶𝘵 𝘸𝘢𝘪𝘵𝘪𝘯𝘨 𝘰𝘳 𝘭𝘰𝘰𝘬𝘪𝘯𝘨 𝘧𝘰𝘳 𝘪𝘵
"𝘪𝘴 𝘭𝘪𝘬𝘦 𝘣𝘦𝘪𝘯𝘨 𝘴𝘦𝘯𝘵 𝘣𝘺 𝘎𝘰𝘥"
@AngeListening

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri






همین‌طوری دلم خواست مقداری دلتنگتون کنم.


Mad Black P9
زمانیکه ۲۰۰ متر پایین‌تر از ساختمونی که داخل اون با آقای یانگ قرار داشتند از چانگبین جدا شد، هر قدمی که برمی‌داشت استرسش ده برابر بیشتر از قدم قبلی می‌شد. صورت و گوش‌هاش رو زیر ماسک و کلاهی مشکی رنگ پنهون کرده بود و هر قدم برای برجستگی دم گربه‌ایش که اون رو با بدبختی به کمرش بسته بود استرس می‌کشید. صبح زود از طرف هان جیسونگ پیامی با محتوای "یک آدرس" به دستش رسید و دامپزشک جوان ازش خواسته بود که رأس ساعت مشخص شده خودش رو به اون‌جا برسونه. فلیکس با خودش فکر می‌کرد که تدارک دیدن این دیدار اون هم توی این شرایط اصلاً لزومی نداره! اگر لو می‌رفتند و همگی باهم گیر می‌افتادند چی؟ اگر بلایی سر آقای یانگ می‌افتاد اون‌موقع چه کسی قرار بود هایبریدها رو نجات بده یا از اون‌ها حمایت کنه؟ بدون آقای یانگ و حمایت‌هاش، تمامی تشکیلات پناهگاه از بین می‌رفت و با خاک یکسان می‌شد!
از نگهبانی ساختمون تجاری عبور کرد و در حالی که میون کوله پشتیش می‌گشت تا پلاک نوشته شدهٔ داخل آدرس رو چک کنه روی پله برقی ایستاد. پله برقی به سمت پایین حرکت می‌کرد و هایبرید عسلی رنگ هر چقدر ته کیفش رو می‌گشت، تلفن کوچیک و ساده‌ای که برای ارتباط بهش داده شده بود رو پیدا نمی‌کرد.
- خدای من... کجا رفت؟ مطمئنم همین‌جا بود!
زیر لب با استرس زمزمه کرد و به محض این‌که به طبقه‌ی زیرین مرکز خرید رسید، سکویی پیدا کرد تا کیفش رو اون خالی کنه و به دنبال گوشیش برگرده. دست‌های کوچکش هر زیپ کوله پشتی رو با استرس فجیعی باز می‌کرد و با ندیدن تلفن مورد نظر تنش به لرزش می‌افتاد؛ حاضر بود قسم بخوره که داخل ماشین، لحظه‌ی آخر اون رو داخل کیفش هول داده بود اما حالا چرا پیداش نمی‌کرد؟ نکنه کف ماشین مَسترش افتاده بود؟ با این شرایط، از کجا باید می‌فهمید که کجای این مرکز خرید با آقای یانگ قرار ملاقات داره؟!
.
.
.


کیم سونگمین: زیبایی خدا










چرا کارای من تمومی نداااارع


دارم کور میشم به خدا


عمیقا دلم نوشتن میخواد ولی وقت -


نمیدانم چه شد در من، نمی‌دانم.


توی این خیابون‌های آشنا
میون این عطرهایی که بهشون عادت کرده بودم؛ باور داشتم که 'همیشگی' ان
اما الان کم کم همش داره ناپدید میشه
فقط دلتنگیه که می‌مونه
بقیش کم کم ناپدید میشه




𝐀𝐧𝐠𝐞𝐥 𝐖𝐢𝐧𝐠𝐬 dan repost
All i want is to run away from this world and shelter in your arms.


اگه ریدری دارید که با چانگجین بهتون اتک بزنه ۱۰ هیچ از بقیه جلوترید.




Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


سرجمع سه چهار خط نوشتم -

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

21

obunachilar
Kanal statistikasi