.
اکنون، با توجه به این معنای دقیقِ "حکمت"، و به اصطلاحِ سقراط و قرآن، "خودآگاهی"ی اخلاقی و انسانی، یا فهم و شعورِ خاص، و درکِ ویژهای، که آن را تشریح کردم، شما خود، میتوانید احساس کنید که، چگونه "توحید"، این خودآگاهی، و این وجدانِ اخلاقی و انسانی، و این نیروی مرموزِ حکمت را، در انسانِ موحد، به معنای واقعی و دقیقِ آن، میپروراند، و آن را، تکامل میبخشد.
فهمِ هستی، به عنوانِ یک دستگاهِ زنده، یک موجودِ ذیشعور و خودآگاه، احساسِ آفرینش همچون دستگاهِ دقیقی که، با نظامِ عقلیی "مراد و مقصود"ی میچرخد، ادراکِ این عالَم به منزلهی منظومهای که، دارای هدف و غایت است، میاندیشد، میبیند، احساس میکند، و همه چیز، در آن، حسابِ منطقیی دقیقی دارد، هیچ چیز در آن بیهوده، عبث، و تصادفی نیست، و انسان، جزئی از چنین هستیی معنیدار و حسابگر و دقیق و دستاندرکارِ با اراده و با شعورِ آگاهی است، که رو به تکامل است، و مسیری را بدان سوی میپیماید، و هیچ چیز در آن گم نمیشود، و در برابرِ زشتی و زیبایی، و خوبی و بدی، عکسالعملِ دقیقِ منطقی نشان میدهد، انسان را ناچار میکند که، زندگی و اندیشه و احساس و کردارش را، با چنین دستگاهی، هماهنگ سازد، و خود را، از این جهت، به سختی و به دقت، کنترل کند، و از مسیرِ نوامیسِ قطعی، و قوانینِ مسلم و معینی، که هر یک، حکمتی دارد، منحرف نگردد...
این چنین جهانبینیای، به معنای علمی و فلسفیی آن، این چنین تلقیای از آفرینش، و احساسِ چنین تعهدی در برابرِ هستی، و آگاهیی مداومِ بر خود، دیگران، جامعه، روابطِ فردی و جمعی، و پیوند و هماهنگیی خود با طبیعت، به انسان، خودآگاهیی عمیق، و معرفتی شامل، و جهانبینیای روشن و وسیع، و تعهدات و مسئولیتهایی حساس و حسابشده، میدهد.
زندگی، و رفتارِ انسان در زندگی، تابعِ کیفیتِ اندیشه و اعتقادی است که دارد. ملاکهای اخلاقی و انسانی، و ارزشهای گوناگونی، که برای هر چیز قائل است، هدف و هدفهایی که در زندگی دنبال میکند، و برنامه و مسیری که، برای زندگیی فردی و اجتماعیاش، تدوین مینماید، و اصولاً، چگونگیی هر کس، حساسیتها، تمایلاتِ عالی، و گرایشهای مختلفاش، همه، با کیفیتِ جهانبینیاش، بستگیی مستقیم دارد.
اعتقادِ به این که، هستی، معنی و مفهوم و عقل و صاحب و حساب و هدف دارد، و به تبعِ آن، زندگیی انسان، و انسان، نمیتواند عبث و احمق _ آن چنان که سارتر میگوید _ باشد، اساسِ یک بینشِ روشن، و یک جهانبینیی مثبت و وسیع است، و مبنای محکمی را، برای اخلاق، و زندگیی فردی و جمعیی انسان، میریزد، و جهل را میبَرد، و شاید، یکی از بزرگترین عللی که، انشتن را معتقد کرده است که: "احساسِ عرفانی، شاهفنرِ تحقیقاتِ علمی است"، همین باشد..."
⚡️ مجموعه آثار ۳۰ / اسلامشناسی مشهد / ص ۷۸
⚡️ نویسنده : دکتر شریعتی
⚡️ #جهل_نفع_ترس
۳ 🆔 @negaheh_no
اکنون، با توجه به این معنای دقیقِ "حکمت"، و به اصطلاحِ سقراط و قرآن، "خودآگاهی"ی اخلاقی و انسانی، یا فهم و شعورِ خاص، و درکِ ویژهای، که آن را تشریح کردم، شما خود، میتوانید احساس کنید که، چگونه "توحید"، این خودآگاهی، و این وجدانِ اخلاقی و انسانی، و این نیروی مرموزِ حکمت را، در انسانِ موحد، به معنای واقعی و دقیقِ آن، میپروراند، و آن را، تکامل میبخشد.
فهمِ هستی، به عنوانِ یک دستگاهِ زنده، یک موجودِ ذیشعور و خودآگاه، احساسِ آفرینش همچون دستگاهِ دقیقی که، با نظامِ عقلیی "مراد و مقصود"ی میچرخد، ادراکِ این عالَم به منزلهی منظومهای که، دارای هدف و غایت است، میاندیشد، میبیند، احساس میکند، و همه چیز، در آن، حسابِ منطقیی دقیقی دارد، هیچ چیز در آن بیهوده، عبث، و تصادفی نیست، و انسان، جزئی از چنین هستیی معنیدار و حسابگر و دقیق و دستاندرکارِ با اراده و با شعورِ آگاهی است، که رو به تکامل است، و مسیری را بدان سوی میپیماید، و هیچ چیز در آن گم نمیشود، و در برابرِ زشتی و زیبایی، و خوبی و بدی، عکسالعملِ دقیقِ منطقی نشان میدهد، انسان را ناچار میکند که، زندگی و اندیشه و احساس و کردارش را، با چنین دستگاهی، هماهنگ سازد، و خود را، از این جهت، به سختی و به دقت، کنترل کند، و از مسیرِ نوامیسِ قطعی، و قوانینِ مسلم و معینی، که هر یک، حکمتی دارد، منحرف نگردد...
این چنین جهانبینیای، به معنای علمی و فلسفیی آن، این چنین تلقیای از آفرینش، و احساسِ چنین تعهدی در برابرِ هستی، و آگاهیی مداومِ بر خود، دیگران، جامعه، روابطِ فردی و جمعی، و پیوند و هماهنگیی خود با طبیعت، به انسان، خودآگاهیی عمیق، و معرفتی شامل، و جهانبینیای روشن و وسیع، و تعهدات و مسئولیتهایی حساس و حسابشده، میدهد.
زندگی، و رفتارِ انسان در زندگی، تابعِ کیفیتِ اندیشه و اعتقادی است که دارد. ملاکهای اخلاقی و انسانی، و ارزشهای گوناگونی، که برای هر چیز قائل است، هدف و هدفهایی که در زندگی دنبال میکند، و برنامه و مسیری که، برای زندگیی فردی و اجتماعیاش، تدوین مینماید، و اصولاً، چگونگیی هر کس، حساسیتها، تمایلاتِ عالی، و گرایشهای مختلفاش، همه، با کیفیتِ جهانبینیاش، بستگیی مستقیم دارد.
اعتقادِ به این که، هستی، معنی و مفهوم و عقل و صاحب و حساب و هدف دارد، و به تبعِ آن، زندگیی انسان، و انسان، نمیتواند عبث و احمق _ آن چنان که سارتر میگوید _ باشد، اساسِ یک بینشِ روشن، و یک جهانبینیی مثبت و وسیع است، و مبنای محکمی را، برای اخلاق، و زندگیی فردی و جمعیی انسان، میریزد، و جهل را میبَرد، و شاید، یکی از بزرگترین عللی که، انشتن را معتقد کرده است که: "احساسِ عرفانی، شاهفنرِ تحقیقاتِ علمی است"، همین باشد..."
⚡️ مجموعه آثار ۳۰ / اسلامشناسی مشهد / ص ۷۸
⚡️ نویسنده : دکتر شریعتی
⚡️ #جهل_نفع_ترس
۳ 🆔 @negaheh_no