+سه تیکه کیک شکلاتی با سس کهکشان بنفش،
مرغ سوخاری با درخشش مخصوص پودرشدهی خورشید؛گوشتِ گریل شده با عصارهی سنگِ ماهِ . .
-اما سرورم آماده کردن اینا ممکنه ماهها طول بکشه
+هی ساکت شو وسط حرفم نپر و فقط چیزایی که بهت دستور میدمو یادداشت کن؛نمیخوام بیشتر ازاین به معدهی قشنگم سخت بگذره.
-سرورم باور کنید جمع کردن خیلی از مواد این خوراکیها امکان پذیر نیست.عام مثلا همین . . همین گوشت گریل شده با عصارهی تفت دادهی سنگ ماه؛اموال جناب زانیوس که ماههم جزوشون میشد مصادره شده و در حال حاضر تو دسترس دولتشونه و اصلا نمیشه سنگ ماهرو استخراج کرد.
+وایسا ببینم تو الان داری از دستورم نافرمانی میکنی؟اصلا اسم این پادشاهِ کهکشانِ نیلی چیه.شنیدم پدرِ دولت فوت کرده و پسرشو جایگزین کردن درسته؟
-بله قربان کاملا درسته.الان شاهزاده جالینوس پدرِدولت هستن.
"شنیدن اسم کسی که ثانیههای زیادی از عمرش رو باهاش گذروندی میتونه به اندازه دقیقهی ترک شدنت توسطش درد اور باشه.صاحب اسمی که خیلی وقت بود کنار تیفانی نبود.یاداوریِ خاطراتی که بین کهکشانها و سیارههای همسایه باهم تجربه کردن و مغز دختر که کمکم به فکر واکنش نشون دادن رفته بود.با بی رحمیِ تمام؛همهی افکار از هم گسستهی ذهنشرو پاک کرد و افکار تیفانی تبدیل به یه نقطهی مشکی شد.مغزش دست به این کار زده بود تا شاهد عذابِ قلبِ گوشتیِ کوچیکش نشه؛همین.
+هی تو کی هستی؟اینجا چیکار میکنی؟اصلا این ورق و خودکار چرا توی دستاتن؟
🪐https://t.me/Farannkk . .
مرغ سوخاری با درخشش مخصوص پودرشدهی خورشید؛گوشتِ گریل شده با عصارهی سنگِ ماهِ . .
-اما سرورم آماده کردن اینا ممکنه ماهها طول بکشه
+هی ساکت شو وسط حرفم نپر و فقط چیزایی که بهت دستور میدمو یادداشت کن؛نمیخوام بیشتر ازاین به معدهی قشنگم سخت بگذره.
-سرورم باور کنید جمع کردن خیلی از مواد این خوراکیها امکان پذیر نیست.عام مثلا همین . . همین گوشت گریل شده با عصارهی تفت دادهی سنگ ماه؛اموال جناب زانیوس که ماههم جزوشون میشد مصادره شده و در حال حاضر تو دسترس دولتشونه و اصلا نمیشه سنگ ماهرو استخراج کرد.
+وایسا ببینم تو الان داری از دستورم نافرمانی میکنی؟اصلا اسم این پادشاهِ کهکشانِ نیلی چیه.شنیدم پدرِ دولت فوت کرده و پسرشو جایگزین کردن درسته؟
-بله قربان کاملا درسته.الان شاهزاده جالینوس پدرِدولت هستن.
"شنیدن اسم کسی که ثانیههای زیادی از عمرش رو باهاش گذروندی میتونه به اندازه دقیقهی ترک شدنت توسطش درد اور باشه.صاحب اسمی که خیلی وقت بود کنار تیفانی نبود.یاداوریِ خاطراتی که بین کهکشانها و سیارههای همسایه باهم تجربه کردن و مغز دختر که کمکم به فکر واکنش نشون دادن رفته بود.با بی رحمیِ تمام؛همهی افکار از هم گسستهی ذهنشرو پاک کرد و افکار تیفانی تبدیل به یه نقطهی مشکی شد.مغزش دست به این کار زده بود تا شاهد عذابِ قلبِ گوشتیِ کوچیکش نشه؛همین.
+هی تو کی هستی؟اینجا چیکار میکنی؟اصلا این ورق و خودکار چرا توی دستاتن؟
🪐https://t.me/Farannkk . .