"تو نقطه امن من بودی، تویی که مثل لب پرتگاه بودی. چطور میتونستم با این همه تناقض به تو دل ببندم؟ سرد بودی و گرم، خوب بودی و بد..مثل زخم و شفا..من اما جز تو به چیزی فکر نمیکردم..انگار ترس برای من بی معنا بود زمانی که اسم تو به زبون من جاری میشد. تو مثل یه گناه بودی و من.. یه عاشق بیچاره..یه گناهکار عاشق"
برای تو~ -
برای تو~ -