_واقعیت از فانتزی به وجود می آید (ژک لاکان؛ ژاک الن میلر)
امیرثانی
آنچه که روزگاری بودیار فیلسوف فرانسوی درباره اثر_وانمایی_رسانه وشکل دادن فرهنگ گفته بود به وضوح در اینجا لمس می شود؛ مسئله وانمودهای کذب ومسیر برساخته شده توسط رسانه در جایگاه ماشینِ واقعیت سازِ عصر مدرن است.
_ اینکه حرکت رسانه نه دراین واقعه (که پوشش پوشالینی از تعریف، پیرامون ساختمان معیوب واگشوده است ) بلکه تمام فرایند الگو سازی ِ مصرف را هیولا وار و البته آرام شکل بخشیده و نمادین می کند.جایی که ارزش ها به ضد ارزش تبدیل می شوند وبالعکس.مسیر این فرایند از قالب مسائل اسطوره ای یا افسانه های قومی / اخلاقی/ فلسفی یا تمدنِ برساخته شده از گشتواره ی سالیان متمادی یا از مجرای اندیشمندان بزرگ یا فلاسفه نیست، بلکه از پایگاه لغزانِ مصرف وایجاد اشتهای مصرف بوجود آمده ؛رسانه به نوبه خود تنها _بازنماینده _ نیست بلکه _وانماینده _ است.
در جهانی که به قول بودیار می رود تا سوژه را بصورت رمزگانی دیجیتالی تعریف ومحدود کند والبته کرده؛ رسانه جای طبیعت را دراین فرایند اشغال نموده. کار رسانه اینجا بازنمایی یا برابر نمایی طبیعت به عنوان واقعیت نیست که بدیلی از آن باشد، حتی رسانه واقعیت را تحریف نمی کند بلکه فراتر از آن می رود؛ دراینجا رسانه تصویری ارائه می کند که هیچ نسبتی با واقعیت ندارد، در فرایند تحریف، رسانه می توانست چیزی یا قسمتی از واقعیت را پنهان یا تبدیل کند وباقیمانده ی مختصری از واقعیت ِ ته مانده را حفظ می کرد اما دراین سطح جدید، رسانه تصویری ارائه می کند که وانموده ای از سلسله دلالت های واهی است که کوچکترین ارتباطی با عالم واقع به عنوان واقعیت ندارد رمزگان ونظام نشانه ای در این سطح بجای بازنمایی دست به ساختن فراواقعیتی کاذب می زنند که درآن سلسله ای از دال ها(نشانه ها) بی آنکه ارتباطی با مدلول های(معناهای) برامده از واقعیت داشته باشند؛ ضمن (خود_ترکیبی )وتکثیر خود، سلسله ای ازمدلول های مصنوعی را تولید می کنند که چیزی به نام واقعیت حاد یا فراواقعیت را بر می سازند. فراواقعیت برساخته شده عرصه ی ساخت سوژه های انسانی جدیدی می گردد؛ محملی که در آن سوژه های رمزگانی شده ومصنوعی تولید می شود.اینجا طبیعی ست که سوژه ی رمزگانی شده ابژه های خود را از دل بازخوردهای رسانه ای بر می سازد واین فراواقعیتِ کذب ،واقعیت ِ او را می سازد واقعیتی که بودیار بسیار در نوشته هایش بدان تاکید کرده بود واشاره داشت. اینحا جا دارد اشاره ای کنیم به مسئله ی فانتزی؛ ژاک الن میلر با فرمول بندی کردن نگاه لاکان می گوید.: واقعیت از فانتزی بوجود می آید. اما چه واقعیتی ؟ واقعیت مورد اشاره لاکانی همین فراواقعیتِ مورد اشاره بودیار است. پرواضح است واقعیتِ مورد اشاره دراین تعریف برابر با طبیعت نیست یا آنچه که به اشتباه تعبیر کرده اند یعنی فراواقعیت بودریاری برابر با امر واقع لاکانی نیست. می شود گفت اختلاف فراوقعیت بودریاری با امرواقع لاکانی شبیه اختلاف ِ کارکرد یک ماسک کامل سر وصورت انسان است با اکسیژنِ پیرامون او. ازاین جهت فراواقعیت بودریاریِ مورد اشاره از برساخت های اجتماعی ِ حاصل از نمادهای خود_رونده/روینده _ تولید می شود
@vaakonesh
امیرثانی
آنچه که روزگاری بودیار فیلسوف فرانسوی درباره اثر_وانمایی_رسانه وشکل دادن فرهنگ گفته بود به وضوح در اینجا لمس می شود؛ مسئله وانمودهای کذب ومسیر برساخته شده توسط رسانه در جایگاه ماشینِ واقعیت سازِ عصر مدرن است.
_ اینکه حرکت رسانه نه دراین واقعه (که پوشش پوشالینی از تعریف، پیرامون ساختمان معیوب واگشوده است ) بلکه تمام فرایند الگو سازی ِ مصرف را هیولا وار و البته آرام شکل بخشیده و نمادین می کند.جایی که ارزش ها به ضد ارزش تبدیل می شوند وبالعکس.مسیر این فرایند از قالب مسائل اسطوره ای یا افسانه های قومی / اخلاقی/ فلسفی یا تمدنِ برساخته شده از گشتواره ی سالیان متمادی یا از مجرای اندیشمندان بزرگ یا فلاسفه نیست، بلکه از پایگاه لغزانِ مصرف وایجاد اشتهای مصرف بوجود آمده ؛رسانه به نوبه خود تنها _بازنماینده _ نیست بلکه _وانماینده _ است.
در جهانی که به قول بودیار می رود تا سوژه را بصورت رمزگانی دیجیتالی تعریف ومحدود کند والبته کرده؛ رسانه جای طبیعت را دراین فرایند اشغال نموده. کار رسانه اینجا بازنمایی یا برابر نمایی طبیعت به عنوان واقعیت نیست که بدیلی از آن باشد، حتی رسانه واقعیت را تحریف نمی کند بلکه فراتر از آن می رود؛ دراینجا رسانه تصویری ارائه می کند که هیچ نسبتی با واقعیت ندارد، در فرایند تحریف، رسانه می توانست چیزی یا قسمتی از واقعیت را پنهان یا تبدیل کند وباقیمانده ی مختصری از واقعیت ِ ته مانده را حفظ می کرد اما دراین سطح جدید، رسانه تصویری ارائه می کند که وانموده ای از سلسله دلالت های واهی است که کوچکترین ارتباطی با عالم واقع به عنوان واقعیت ندارد رمزگان ونظام نشانه ای در این سطح بجای بازنمایی دست به ساختن فراواقعیتی کاذب می زنند که درآن سلسله ای از دال ها(نشانه ها) بی آنکه ارتباطی با مدلول های(معناهای) برامده از واقعیت داشته باشند؛ ضمن (خود_ترکیبی )وتکثیر خود، سلسله ای ازمدلول های مصنوعی را تولید می کنند که چیزی به نام واقعیت حاد یا فراواقعیت را بر می سازند. فراواقعیت برساخته شده عرصه ی ساخت سوژه های انسانی جدیدی می گردد؛ محملی که در آن سوژه های رمزگانی شده ومصنوعی تولید می شود.اینجا طبیعی ست که سوژه ی رمزگانی شده ابژه های خود را از دل بازخوردهای رسانه ای بر می سازد واین فراواقعیتِ کذب ،واقعیت ِ او را می سازد واقعیتی که بودیار بسیار در نوشته هایش بدان تاکید کرده بود واشاره داشت. اینحا جا دارد اشاره ای کنیم به مسئله ی فانتزی؛ ژاک الن میلر با فرمول بندی کردن نگاه لاکان می گوید.: واقعیت از فانتزی بوجود می آید. اما چه واقعیتی ؟ واقعیت مورد اشاره لاکانی همین فراواقعیتِ مورد اشاره بودیار است. پرواضح است واقعیتِ مورد اشاره دراین تعریف برابر با طبیعت نیست یا آنچه که به اشتباه تعبیر کرده اند یعنی فراواقعیت بودریاری برابر با امر واقع لاکانی نیست. می شود گفت اختلاف فراوقعیت بودریاری با امرواقع لاکانی شبیه اختلاف ِ کارکرد یک ماسک کامل سر وصورت انسان است با اکسیژنِ پیرامون او. ازاین جهت فراواقعیت بودریاریِ مورد اشاره از برساخت های اجتماعی ِ حاصل از نمادهای خود_رونده/روینده _ تولید می شود
@vaakonesh