چیزی زده باشه
آنیرود به پریتی قیافه گرفت و رو به رام محکم گفت قسمت هرچی که باشه قطعا همون میشه من فقط دارم به رابطه آنیل و میرا کمک میکنم همین ....
سوناکشی تو دلش گفت من آنیرودو خوب میشناسم
اون آدمی نیست که به این آسونیا تسلیم بشه نمیدونم چی تو سرش میگذره فقط امیدوارم همه چی به خوبی و خوشی تموم بشه
نامی با عجله اومد تو و گفت پدر جان آنیل و میرا دیشب برنگشتن؟!
آخه به خدمتکار گفتم ماشینارو بشوره گفت ماشین آنیل تو پارکینگ نیست
رام گفت هرجا باشن برمیگردن بچه که نیستن جوونن بذار یکم باهم تنها باشن
پریتی که نتونست حرفای نامی و رامو در مورد آنیل و میرا تحمل کنه میزو ترک کرد و رفت
آنیرود نشست جای پریتی و تو دلش گفت غذای شب مراسم زردچوبه ..یه آشی براتون پختم که تا ابد مزه شو فراموش نمیکنین مرغای عاشق ...
میرا داشت صبونه آماده میکرد که آنیل با یه حوله تنپوش به تن و موهای خیس از حموم اومد بیرون و از پشت میرارو بغل کرد
میرا که چاقو تو دستش بود به شوخی گرفتش سمتش و گفت برو کنار میزنمتا ..آنیل سرشو گرفت بالا و گفت بزن عشقممم بزننن تو که خیلی وقته منو زدی ..فدای اون چشمای قشنگت میکنم تموم زندگیموووو ..
میرا با خنده چاقو رو گذاشت کنار و انیلو بغل کرد...آنیل پیشونیشو بوسید و گفت دلت میاد بزنی؟! میرا بی هیچ حرفی دوباره آنیلو بغل کرد و گفت آنیل دوست دارم
آنیل با لبخند گفت منم دوست دارم خل و چل من ..راستی کی بود زنگ زد ..
میرا خودشو از بغل آنیل جدا کرد و گفت راستش یکم عجیب بود ..یکی از دوستای من مدیر رستورانیه که شام مراسم امشبو به اون سفارش دادن بهم زنگ زد گفت امروز اونجا نیست و من برم خودم بهشون سربزنم ..آنیل گفت خب این کجاش عجیبه اشکال نداره باهم دیگه میریم یه سر میزنیم ..
میرا گفت باشه خب منم برم یه دوش بگیرم ..انیل دستشو گرفت و با شیطنت گف منم بیام ..میرا یکی محکم زد رو دستش و گفت بی تربیت ..بشین صبونه تو بخور ..
میرا رفت
آنیل میخواست بره لباساشو بپوشه که موبایل میرا زنگ خورد آنیل جواب داد
آنیرود بود که بدون گوش دادن عمدا شروع کرد به حرف زدن ؛ الو میرا با استادت حرف زدی؟! به من زنگ زده بود ..ببینم مدارک آنیلو تونستی جمع بندی کنی!؟
آنیل که از حرفای آنیرود نتونست سر در بیاره متعجب شد و گفت مدارک من !؟ چه مدارکی!؟
آنیرود از اینکه داشت موفق میشد بذر شک تو دل آنیل بکاره خوشحال شد و تلفنو قط کرد ...
❌کپی ممنوع❌
🗝 @world_of_mandaa
آنیرود به پریتی قیافه گرفت و رو به رام محکم گفت قسمت هرچی که باشه قطعا همون میشه من فقط دارم به رابطه آنیل و میرا کمک میکنم همین ....
سوناکشی تو دلش گفت من آنیرودو خوب میشناسم
اون آدمی نیست که به این آسونیا تسلیم بشه نمیدونم چی تو سرش میگذره فقط امیدوارم همه چی به خوبی و خوشی تموم بشه
نامی با عجله اومد تو و گفت پدر جان آنیل و میرا دیشب برنگشتن؟!
آخه به خدمتکار گفتم ماشینارو بشوره گفت ماشین آنیل تو پارکینگ نیست
رام گفت هرجا باشن برمیگردن بچه که نیستن جوونن بذار یکم باهم تنها باشن
پریتی که نتونست حرفای نامی و رامو در مورد آنیل و میرا تحمل کنه میزو ترک کرد و رفت
آنیرود نشست جای پریتی و تو دلش گفت غذای شب مراسم زردچوبه ..یه آشی براتون پختم که تا ابد مزه شو فراموش نمیکنین مرغای عاشق ...
میرا داشت صبونه آماده میکرد که آنیل با یه حوله تنپوش به تن و موهای خیس از حموم اومد بیرون و از پشت میرارو بغل کرد
میرا که چاقو تو دستش بود به شوخی گرفتش سمتش و گفت برو کنار میزنمتا ..آنیل سرشو گرفت بالا و گفت بزن عشقممم بزننن تو که خیلی وقته منو زدی ..فدای اون چشمای قشنگت میکنم تموم زندگیموووو ..
میرا با خنده چاقو رو گذاشت کنار و انیلو بغل کرد...آنیل پیشونیشو بوسید و گفت دلت میاد بزنی؟! میرا بی هیچ حرفی دوباره آنیلو بغل کرد و گفت آنیل دوست دارم
آنیل با لبخند گفت منم دوست دارم خل و چل من ..راستی کی بود زنگ زد ..
میرا خودشو از بغل آنیل جدا کرد و گفت راستش یکم عجیب بود ..یکی از دوستای من مدیر رستورانیه که شام مراسم امشبو به اون سفارش دادن بهم زنگ زد گفت امروز اونجا نیست و من برم خودم بهشون سربزنم ..آنیل گفت خب این کجاش عجیبه اشکال نداره باهم دیگه میریم یه سر میزنیم ..
میرا گفت باشه خب منم برم یه دوش بگیرم ..انیل دستشو گرفت و با شیطنت گف منم بیام ..میرا یکی محکم زد رو دستش و گفت بی تربیت ..بشین صبونه تو بخور ..
میرا رفت
آنیل میخواست بره لباساشو بپوشه که موبایل میرا زنگ خورد آنیل جواب داد
آنیرود بود که بدون گوش دادن عمدا شروع کرد به حرف زدن ؛ الو میرا با استادت حرف زدی؟! به من زنگ زده بود ..ببینم مدارک آنیلو تونستی جمع بندی کنی!؟
آنیل که از حرفای آنیرود نتونست سر در بیاره متعجب شد و گفت مدارک من !؟ چه مدارکی!؟
آنیرود از اینکه داشت موفق میشد بذر شک تو دل آنیل بکاره خوشحال شد و تلفنو قط کرد ...
❌کپی ممنوع❌
🗝 @world_of_mandaa