آیا بیداری اسلامی مرده؟ و آیا میراندن آن ممکن است؟
کسی که گمان میکند بیداری اسلامی از بین رفته و مدتزمانی بوده که اکنون آفتابش غروب کرده، بیداری اسلامی را نمیشناسد.
بیداری اسلامی یک فیلم اسلامی نیست، یک بروشور نیست و یک کتابچه نیست...
بیداری اسلامی، سخنرانیهای سلمان عوده نیست، درسهای سفر الحوالی نیست، خطبههای عائض القرنی نیست، سیدیهای ناصر العمر نیست و قصیدههای عشماوی هم نیست...
بیداری اسلامی نه فضای جنگهای صدام و حماس است و نه هم فضای جهاد افغانی، حتی مقاومت اطفال سنگ به دست (فلسطین) هم نیست...
بیداری اسلامی، چیزی عامتر، عمیقتر، مهمتر و بزرگتر است!
بیداری اسلامی امواجی از فریادهای بازگشت به سوی اسلام است که پس از شکست خلافت عثمانی آغاز شده...سپس همیشه در حال رشد کردن و نزدیک شدن به کمال است... و از یک حالت به حالت دیگری میگردد...
وقتی سالانه میلیونها عمره کننده میبینید، ارقام بلند نمازگزاران تراوایح، گروههای بزرگ حجاج، فارغین دارالحفاظها را میبینید، میدانید که بیداری امروز، ضخیمتر و بزرگتر است.
هنگامی که زندیقی در یک نشریهی خود شرع را تمسخر میکند، دهها هزار مسلمان بر میخیزند، او را سرزنش میکنند و با مقالات، ویدیوها و نشریههای شان او را باز میدارند، یقین میکنی که بیداری امروز، بلند آوازتر است.
بیداری اسلامی، نه حرکتهای جهادی است، نه احزاب سیاسی است و نه هم حنجرههای انتقامی تا با سقوط اینها از بین برود!
بیداری، همان ایمانیاست که در دل میلیونها انسان جای میگیرد و میگوید: ما اسلام را میخواهیم.
قبل از ۷۰ سال، بر مسلمانان دورانهای تاریکی گذشت!
نماز عیب بود...
حجاب تنها عادتی بود، نه بیش ازین...
ادای عمره کاری بود که بزرگسالان انجام میدادند...
اما اکنون: دین قضیهی مهم هر مسلمان قرار گرفته است.
در سال ۱۳۹۰ (هجری-قمری) تقریبا:
نماز تروایح را در حرم مکی، فقط چهار صف نمازگزار ادا میکرد... آواز امام را بدون میکروفون میشنیدند!
ولی حالا توسعههای پیدرپی حرم، گنجایش نمازگزاران را ندارد...
آنچه تازه به وقوع پیوسته، انتقال بیداری از مسجد و بیرون شدن آن در فضای انترنت است...
بلی، چیزی از آرامش و خشوع را باخته ولی در مقابل وسعت و انتشار را کسب کرده است...
پیش از یک چهارم این قرن:
شیخی حرف میزد... هزاران نفر خاموش نشسته بودند...
اما اکنون:
شیخی مینویسد... و هزاران نفر آن را باز نشر میکنند، ترتیب میکنند، تصویر میسازند، برنامه میسازند و...
باز میگویند: بیداری اسلامی مرده!
پدیدهی الحاد ظهور میکند، در دو سال، دهها کتاب پیشروی آن قرار میگیرد! ویدیوها نشر میشود... دورهها علمی برگزار میشود... برنامهها اجرا میشود...
چگونه بیداری مرده است؟!
بلکه بیشتر میدرخشد و حمایت میشود...
بیداری اسلامی نمرده... هرگز هم نمیمیرد... زیرا این قضای الهی است.
بیداری کشتی نوح است که امواج حیات مادی را در هم شکسته، یا بر آن بنشین [تا نجات یابی] و یا کوهی را جستجو کن که تو را نگهدارد، اما به زودی خواهی شد!
اینجا پهلوانی است که امپراتوری فارس را سقوط داده..
امپراتوری روم را به لرزه آورده...
در جهان به عدالت و پاکی فرمانروایی کرده...
مدت دو قرن را خوابیده!
گمان کردند که مرده!
مگر یک بار، ناگهانی بیدار شده...
این همان بیداری اسلامی است!
بیداری، دیدگاههای ناچیزی را که داروین، فروید، مارکس... ارائه کردند، زار و زبون ساخت و خود با این دیدگاه آمد:
مسلمون مسلمون مسلمون
حَيْثُ كَانَ العَدْلُ وَالحَقُّ نَكُونَ
پس از این که مسلمان به آلودگی انحطاط ملوث شده؛
تصمیم گرفته تا؛
دوباره وضو بگیرد...
مئذنه (منارهی مسجد) را جستجو کند...
روحش را به زلال وحی شستوشو بدهد...
و تکرار کند: (إياك نعبد واياك نستعين)
پس شخص بیدار و بیدارگر:
منم، شما هستید، پدر من است، پدر شما است، محاسن سفیدان مسجد اند، علمای امت اند، جوانهای سحرخیز اند، طلاب دارالحفاظها و جوانهای با طهارت امت اند...
کسی که بیداری اسلامی را به تروریسم ربط میدهد، فریب خورده است!
بیداری اسلامی، ریش نیست، دیدگاه نیست، مذهب نیست...
بلکه بیداری اسلامی، همانا اسلام، غیرت بر دین و تمسک به ارزشهای دینی است!
برادری که این را خواندی و تبسم کردی، تو هم یک پیرو بیداری اسلامی استی!
نویسنده: الشيخ علي العفيفي
مترجم: عبدالعلی لبیب
کسی که گمان میکند بیداری اسلامی از بین رفته و مدتزمانی بوده که اکنون آفتابش غروب کرده، بیداری اسلامی را نمیشناسد.
بیداری اسلامی یک فیلم اسلامی نیست، یک بروشور نیست و یک کتابچه نیست...
بیداری اسلامی، سخنرانیهای سلمان عوده نیست، درسهای سفر الحوالی نیست، خطبههای عائض القرنی نیست، سیدیهای ناصر العمر نیست و قصیدههای عشماوی هم نیست...
بیداری اسلامی نه فضای جنگهای صدام و حماس است و نه هم فضای جهاد افغانی، حتی مقاومت اطفال سنگ به دست (فلسطین) هم نیست...
بیداری اسلامی، چیزی عامتر، عمیقتر، مهمتر و بزرگتر است!
بیداری اسلامی امواجی از فریادهای بازگشت به سوی اسلام است که پس از شکست خلافت عثمانی آغاز شده...سپس همیشه در حال رشد کردن و نزدیک شدن به کمال است... و از یک حالت به حالت دیگری میگردد...
وقتی سالانه میلیونها عمره کننده میبینید، ارقام بلند نمازگزاران تراوایح، گروههای بزرگ حجاج، فارغین دارالحفاظها را میبینید، میدانید که بیداری امروز، ضخیمتر و بزرگتر است.
هنگامی که زندیقی در یک نشریهی خود شرع را تمسخر میکند، دهها هزار مسلمان بر میخیزند، او را سرزنش میکنند و با مقالات، ویدیوها و نشریههای شان او را باز میدارند، یقین میکنی که بیداری امروز، بلند آوازتر است.
بیداری اسلامی، نه حرکتهای جهادی است، نه احزاب سیاسی است و نه هم حنجرههای انتقامی تا با سقوط اینها از بین برود!
بیداری، همان ایمانیاست که در دل میلیونها انسان جای میگیرد و میگوید: ما اسلام را میخواهیم.
قبل از ۷۰ سال، بر مسلمانان دورانهای تاریکی گذشت!
نماز عیب بود...
حجاب تنها عادتی بود، نه بیش ازین...
ادای عمره کاری بود که بزرگسالان انجام میدادند...
اما اکنون: دین قضیهی مهم هر مسلمان قرار گرفته است.
در سال ۱۳۹۰ (هجری-قمری) تقریبا:
نماز تروایح را در حرم مکی، فقط چهار صف نمازگزار ادا میکرد... آواز امام را بدون میکروفون میشنیدند!
ولی حالا توسعههای پیدرپی حرم، گنجایش نمازگزاران را ندارد...
آنچه تازه به وقوع پیوسته، انتقال بیداری از مسجد و بیرون شدن آن در فضای انترنت است...
بلی، چیزی از آرامش و خشوع را باخته ولی در مقابل وسعت و انتشار را کسب کرده است...
پیش از یک چهارم این قرن:
شیخی حرف میزد... هزاران نفر خاموش نشسته بودند...
اما اکنون:
شیخی مینویسد... و هزاران نفر آن را باز نشر میکنند، ترتیب میکنند، تصویر میسازند، برنامه میسازند و...
باز میگویند: بیداری اسلامی مرده!
پدیدهی الحاد ظهور میکند، در دو سال، دهها کتاب پیشروی آن قرار میگیرد! ویدیوها نشر میشود... دورهها علمی برگزار میشود... برنامهها اجرا میشود...
چگونه بیداری مرده است؟!
بلکه بیشتر میدرخشد و حمایت میشود...
بیداری اسلامی نمرده... هرگز هم نمیمیرد... زیرا این قضای الهی است.
بیداری کشتی نوح است که امواج حیات مادی را در هم شکسته، یا بر آن بنشین [تا نجات یابی] و یا کوهی را جستجو کن که تو را نگهدارد، اما به زودی خواهی شد!
اینجا پهلوانی است که امپراتوری فارس را سقوط داده..
امپراتوری روم را به لرزه آورده...
در جهان به عدالت و پاکی فرمانروایی کرده...
مدت دو قرن را خوابیده!
گمان کردند که مرده!
مگر یک بار، ناگهانی بیدار شده...
این همان بیداری اسلامی است!
بیداری، دیدگاههای ناچیزی را که داروین، فروید، مارکس... ارائه کردند، زار و زبون ساخت و خود با این دیدگاه آمد:
مسلمون مسلمون مسلمون
حَيْثُ كَانَ العَدْلُ وَالحَقُّ نَكُونَ
پس از این که مسلمان به آلودگی انحطاط ملوث شده؛
تصمیم گرفته تا؛
دوباره وضو بگیرد...
مئذنه (منارهی مسجد) را جستجو کند...
روحش را به زلال وحی شستوشو بدهد...
و تکرار کند: (إياك نعبد واياك نستعين)
پس شخص بیدار و بیدارگر:
منم، شما هستید، پدر من است، پدر شما است، محاسن سفیدان مسجد اند، علمای امت اند، جوانهای سحرخیز اند، طلاب دارالحفاظها و جوانهای با طهارت امت اند...
کسی که بیداری اسلامی را به تروریسم ربط میدهد، فریب خورده است!
بیداری اسلامی، ریش نیست، دیدگاه نیست، مذهب نیست...
بلکه بیداری اسلامی، همانا اسلام، غیرت بر دین و تمسک به ارزشهای دینی است!
برادری که این را خواندی و تبسم کردی، تو هم یک پیرو بیداری اسلامی استی!
نویسنده: الشيخ علي العفيفي
مترجم: عبدالعلی لبیب