گفت: "زندگی کردن را یادم رفته" و من به این فکر کردم که چطور یک نفر ناگهان به خودش میآید و میبیند که دیگر بلد نیست چطور زندگی کند؟ یک انسان باید به کجای اندوه رسیده باشد و باید کدامین مرحله از مراحل فروپاشی را پشتسر گذاشتهباشد که یک روز صبح از خواب بلند شود و نداند چطور زندگی کند و با زمان و فرصتی که به او داده شده دقیقا چهکار کند!