✍️در گیرودار اندیشه هایی که خاطر شاعر را مشغول می دارد نگرانی هایی نیز هست که غالبا فکر را به بن بست می اندازد و مخصوصا تعلق به قلمرو مناقشات فلسفی دارد...
🔹 یک جا خاطر نشان می کند که:
"گرچه رندی و خرابی گنه ماست ولی
عاشقی گفت که تو بنده بر آن می داری"
و بدین گونه است که بی خیالی های دنیای عشق و رندی در اندیشه ی او منجر به گفت و گوهای مشاجره انگیز مربوط به جبر و کسب می شود و اینکه آیا انسان در افعال خویش مجبور است یا آزادی دارد و اختیار؟...
🔹آنچه در این مساله خاطر هر متفکر را بر می آشوبد و در بن بست واقعی می افکند عبارت است از برخورد بین تدبیر و تقدیر. و شاعر وقتی حتی به خود ملامت می کند که: "خطا کردی و تدبیر نه این بود" جوابی که به نظرش می آید همان است که هر جبری ممکن است بدهد، یعنی: "چه توان کرد که تقدیر چنین بود"...
🔹در واقع اگر انسان قدرت آن دارد که تا هر چه می خواهد انجام دهد پس چه فرقی هست بین خدایی و بندگی و اگر ندارد در شریعت چگونه امر و نهی بر وی وارد شده است؟ بعلاوه، اینکه در برابر قدرت و وجود خداوند قدرت و وجود دیگری هم که منسوب به انسان است خودنمایی کند جایی برای توحید واقعی باقی نمی گذارد و خود چیزی جز نوعی ثنویت نیست.
🔹اینکه حافظ نیز مثل مولوی و سعدی و مثل هر متفکر مسلمان دیگر بین اراده و اجبار نوسان دارد در واقع مربوط به برخورد با بن بستی است که ناشی از جمع بین اثبات مسئولیت انسان است با نفی حول و قوت از او.
(عبدالحسین زرین کوب، از کوچه ی رندان،1382، 136، 137، 138)
✏️
https://telegram.me/Zarrinkoub
🔹 یک جا خاطر نشان می کند که:
"گرچه رندی و خرابی گنه ماست ولی
عاشقی گفت که تو بنده بر آن می داری"
و بدین گونه است که بی خیالی های دنیای عشق و رندی در اندیشه ی او منجر به گفت و گوهای مشاجره انگیز مربوط به جبر و کسب می شود و اینکه آیا انسان در افعال خویش مجبور است یا آزادی دارد و اختیار؟...
🔹آنچه در این مساله خاطر هر متفکر را بر می آشوبد و در بن بست واقعی می افکند عبارت است از برخورد بین تدبیر و تقدیر. و شاعر وقتی حتی به خود ملامت می کند که: "خطا کردی و تدبیر نه این بود" جوابی که به نظرش می آید همان است که هر جبری ممکن است بدهد، یعنی: "چه توان کرد که تقدیر چنین بود"...
🔹در واقع اگر انسان قدرت آن دارد که تا هر چه می خواهد انجام دهد پس چه فرقی هست بین خدایی و بندگی و اگر ندارد در شریعت چگونه امر و نهی بر وی وارد شده است؟ بعلاوه، اینکه در برابر قدرت و وجود خداوند قدرت و وجود دیگری هم که منسوب به انسان است خودنمایی کند جایی برای توحید واقعی باقی نمی گذارد و خود چیزی جز نوعی ثنویت نیست.
🔹اینکه حافظ نیز مثل مولوی و سعدی و مثل هر متفکر مسلمان دیگر بین اراده و اجبار نوسان دارد در واقع مربوط به برخورد با بن بستی است که ناشی از جمع بین اثبات مسئولیت انسان است با نفی حول و قوت از او.
(عبدالحسین زرین کوب، از کوچه ی رندان،1382، 136، 137، 138)
✏️
https://telegram.me/Zarrinkoub