Noma’lum dan repost
ببین بعد کل توضیحاتت تازه قشنگ فهمیدم چی شد و این سناریو چی بود
و خب باید دوباره بگم میپرستمش ، ذهنت رو.
مثلثی که ساختی : قاتل سایکو ، معشوقش ، قربانی !
هر ضلع مثلث سناریوت یک توضیحی داشت و یک داستانی
تهیونی که هیچکس خبر نداشت میتونه یک قاتله سایکو باشه
رزیی که نمیدونست یک روز از عشقش متنفر میشه
چانگهایی که مرد ولی نفرتِ رزی رو نداشت
به قول خودت تناقض ! بین دیتیل های سناریوت بود که خاصش کرد
کثیف شدن تهیون به خون و لیلیوم سفیدی که نماد پاکی و بیگناهیه
البته قبل از اینکه به بقیه توضیحاتت گوش بدم فکر میکردم خب رزی و چانگها اون لیلیوم هان ... پاک و بیگناه.
ولی بعدش دیدم نه ... بلکه کل کارکترها تو وجودشون اون ساید دارک ؟ رو داشتن منتها تهیون ، یکجوره دیگه ای نشونش داد و ' اون ' رو کشت و زیر هزارتا لیلیوم سفید که با هر سه تاشون فرق می کرد دفنش کرد.
ولی میدونی باز دوباره که متن رو خوندم دیدم نه ، لیلیوم سفید اونقدر ها هم بی ربط نبوده چون ' عشقی که بیگناه بود و زیبا ولی دیگه مرده ' این عشقشون بود همین.