مصاف گیم


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


کانال استدیو بازی سازی موسسه فرهنگی هنری مصاف
ارتباط با ادمین : @AMasafgame

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


📌 #بازی_حرکتی

💠 بازی در جهت افزایش مهارت حسی-حرکتی و هماهنگی بین دست و چشم ها

✅ کانال تلگرامی مصاف گیم👇
@MasafGame


✨ از «جزیره کودکی» تا «دل به دریا زدن و اجتماعی‌شدن» ✨

🔹 اجتماعی‌شدن، فرآیندی است که کودکان از طریق آن، استانداردها، ارزش‌ها، و رفتارهای مورد نظر فرهنگ و جامعه خود را می‌آموزند.

🔸 والدین در سال‌های نوپایی فرزندانشان، عوامل اصلی اجتماعی‌شدن آنان به حساب می‌آیند. والدین، با ابراز محبت و ایجاد آزادی یا محدودیت برای کودک یا سرکوبی برخی رفتارهای او، بر روند اجتماعی‌شدن یا نشدن کودک تأثیر می‌گذارند.

🔹 کودکان، از سال دوم زندگی شروع به تقلید از دیگران می‌کنند؛ به همین دلیل، «مشاهده»، یکی از وسایل اجتماعی‌شدن کودک می‌شود.

🔸 بزرگسالان فرض بر این دارند که اگر کودکان خردسال، صرفا به آنچه دیگران می‌کنند نگاه کنند، کار درست را یاد می‌گیرند و به آن عمل می‌کنند. این موضوع، در مورد بسیاری از استانداردهای رفتاری صادق است؛ ولی برای یادگیری بعضی از استانداردها، صِرف مشاهده بدون هیچگونه اشاره‌ای از جانب والدین که حاکی از تأیید یا عدم تأیید آنان باشد، کافی نخواهد بود. برای مثال، کودک صرفا با مشاهده نمی‌تواند بیاموزد که صداقت، ثبات و وفاداری از استانداردهای مطلوب است.

🔹 مشاهده افراد دیگر، زمانی بیشترین تأثیر را بر کودک دارد که آن افراد در انجام رفتار مطلوب، ثبات عمل داشته باشند. مثلا اگر مادری گاهی پرخاشگری کند و گاهی خشمش را کنترل کند، کمتر احتمال دارد کودک کنترل خشم را به عنوان رفتاری مناسب بپذیرد و از آن تقلید کند؛ زیرا به وضوح می‌بیند که پرخاشگری، در کنترل دیگران چه تأثیری دارد.

🔸 اگر کودک هرگز در خانه مورد پرخاش قرار نگیرد، یاد می‌گیرد برای کنار آمدن با محرومیت‌هایش، راه‌های غیرپرخاشگرانه را به عنوان رفتار مناسب به کار ببرد. البته کودک احتمالا جای دیگر در تلویزیون یا در میان همبازی‌هایش پرخاش و خشونت خواهد دید.

🔹 در جوامعی که کودک رفتارهای متنوعی می‌بیند، صرفا مشاهده والدین برای از میان‌بردن تأثیر سایر عوامل اجتماعی کافی نیست. در چنین مواقعی، والدین می‌کوشند تا علاوه بر سرمشق‌بودن برای فرزندانشان، از سایر شیوه‌ها، مثلا تأیید یا عدم تأیید رفتار کودک نیز استفاده کنند.

🔸 روایت شده است که:
🔆 قالَ بَعْضُهُم: شَكْوَتُ اِلى ابِى الْحَسَنِ موسى عليه السلام ابنا لى، فَقالَ: لاتَضْرِبْهُ، وَاهْجُرْهُ وَ لا تُطِلْ (عدّة الداعى، ص ۷۹)
🔅 كسى گفت: از فرزندم به امام كاظم عليه السلام شكايت كردم. ايشان فرمودند: «او را نزن، بلكه با او قهر كن؛ ولى نه به مدّت طولانى.
📸 lish.ir/8ch
#آموزشی
منبع: همبازی
@MasafGame


غواصای دست بسته، آتش نشانای پلاسکو، شهدای دفاع مقدس ، مدافعان حرم و #شهدای_نفتکش،
چه غرور و افتخاری برامون ساختن
مگه میشه با وجود شماها #پرچم_بالا نباشه؟
═════🇮🇷════
🆔 @MasafGame


چهارمین دورهمی میز و قیچی؛
دورهمی پلی‌تست بازی‌های شما

پنج‌شنبه ۲۸ دی‌ماه؛ ساعت ۱۰:۰۰ الی ۱۴:۰۰
تهیه بلیط از ایوند:
https://evnd.co/mjHCJ
@MasafGame


‍‍‍‍‍‍ ‍‍‍‍‍ ‍ ‍‍📌#آسیب_شناسی_بازیها_تخصصی

💠 نقد #بازیهای_رایانه ای #گشت_و_گذاری_در_برزخ؟

🎮 نام بازي: " #سایلنت_هیل۲ «  Silent Hill2»" قسمت ۸

🔰 داستان بازی #سایلنت_هیل۲:

⭕️ نکته زمانی جالب تر می شود که به دیالوگ هایی که در دیدار بعدی لورا و جیمز میان آن ها رد و بدل می شود توجه کنید:

جیمز: لورا؟
لورا: هان؟ اسم منو می دونی؟
جیمز: ادی به من گفت.
لورا: اون چاقالوی گنده بی مصرف.
جیمز: تو درمورد مری چی می دونی؟
لورا: این یه راز بزرگه.
جیمز: چرا نمی تونی به من بگی؟
لورا: تو سرم داد می زنی اگه بهت نگم؟
جیمز: نه... من این کارو نمی کنم.
لورا: من با مری دوست بودم... ما با هم تو بیمارستان آشنا شدیم. سال پیش بود...
جیمز: دروغگو!!
لورا: خوبه! پس حرفمو باور نمی کنی!
جیمز: اما سال گذشته، مری الان... متاسفم لورا. به هر حال بهتره از اینجا بریم.
جیمز: می تونیم درمورد این موضوع بعدا صحبت کنیم. اینجا مکان مناسبی برای بچه ها نیست. اینجا پر از چیزهای عجیب و غریبه... نمی تونم باور کنم که اون ها حتی یه خراش هم به تو ننداخته باشن.
لورا: چرا باید اینکارو بکنن؟

⭕️ نکات مهم این بخش:

1⃣ زمانی که جیمز از لورا درمورد علت نگفتن رازش سوال می کند، لورا در پاسخ به او می گوید که: 
تو سرم داد می زنی. 
در اینجا بخشی از بعد اخلاقی جیمز آشکار می شود. او فردی عصبی و تندخو است و خیلی زود از کوره در می رود (در جای دیگری هم به این موضوع اشاره می شود)

2⃣ لورا به مسئله عجیبی درمورد مری، (همسر جیمز) اشاره می کند. او ادعا می کند که با مری سال پیش در بیمارستان آشنا شده بود. این درحالی است که طبق ادعای جیمز، مری سه سال پیش مرده بود. پس یا لورا دروغ می گوید یا جیمز؟ به نظر شما کدامیک از آن ها دروغ می گویند؟

3⃣ جیمز به لورا اشاره می کند که این شهر پر از هیولاست و مکان مناسبی برای بچه ها محسوب نمی شود. همچنین او با تعجب سوال می کند که چطور ممکن است هیولاهای به این خطرناکی تا به حال حتی خراشی روی بدن لورا ایجاد نکرده باشند؟ اما جواب لورا از همه جالب تر است: 
چرا باید اینکارو بکنن؟
این حرف بدان معنی است که هیولاها فقط به افرادی خاص و به دلیلی خاص آسیب می رسانند. اصلا لورا در این شهر هیولایی می بیند؟

🔺 لازم نیست که دیگر توضیح دهم که جیمز در دنیای واقعی نیست و درون دنیاهای متوالی درحال گردش است و همه این ماجرا ها در این دنیاها درحال رخ دادن هستند. بله، هیولاها و همه افراد موجود در این بازی، همه و همه زایده ذهن جیمز هستند. البته ادی و آنجلا در این رویا شرکت دارند و هر سه نفر به دلایلی که در ادامه خواهم گفت در حال تجربه رویای مشترکند.

✍نویسنده: محمود بلالی

✅ کانال تلگرامی مصاف گیم👇
https://t.me/joinchat/AAAAAENBOfyDljq2gzGjEQ


⚫️ مصاف گیم، بدینوسیله، درگذشت خدمه و پرسنل نفتکش ایران، در سواحل شرقی چین را به خانوادهٔ این عزیزان و ملت ایران #تسلیت میگوید.

🆔 @MasafGame


تصاویر مربوط به توضیحات بازی REHABMAP
تعامل میان پا و مانع مجازی در دو حالت متفاوت

@MasafGame


🎮نوگام بازی سازی
☑️سه روز با شما عزیزان، به همراه بهترین منتورها
☑️شبکه های خود را بسازید و گسترش دهید.
🌐لینک ثبت نام:
l1l.ir/novgam2
@MasafGame


@attachbot dan repost
‍‍‍‍‍‍ ‍‍‍‍‍ ‍ ‍‍📌#آسیب_شناسی_بازیها_تخصصی

💠 نقد #بازیهای_رایانه ای #گشت_و_گذاری_در_برزخ؟

🎮 نام بازي: " #سایلنت_هیل۲ «  Silent Hill2»" قسمت ۷

🔰 داستان بازی #سایلنت_هیل۲:

⭕️ به این دیالوگ ها توجه کنید:

دختر کوچولو: خب، تو چیکار کردی؟ دزدی، قتل؟
ادی: نه، هیچکدوم از این کارارو نکردم.
دختر کوچولو: هان! تو فقط یه شکموی چاقالو هستی!
ادی: چطور می تونی اینو بگی؟
دختر بچه: فکر کنم گفتی که پلیس ها در تعقیبت هستن.
ادی: نه، من فرار کردم، چون ترسیده بودم. نمی دونم که پلیس ها دنبال چی هستن.
لورا: اما اگه تو کار بدی کرده باشی، چرا درست و حسابی عذرخواهی نمی کنی... فکر می کنم تا خیلی دیر نشده باید منم فرار کنم. 
ادی: اوضاع خوب نیست. اونا به حرفم گوش نمی دن. هیچکس منو نمی بخشه.

🔺 سپس جیمز وارد می شود و ادی را تنها می بیند:

ادی: تونستی خانومی رو که دنبالش بودی پیداش کنی... اسمش چی بود... مری؟
جیمز: ادی؟
ادی: اوه... بله...
جیمز: جیمز. ما همدیگه رو توی آپارتمان دیدم.
ادی: بله، یادم هست. اما...
جیمز: تو اینجا تنهایی، ادی؟
ادی: اوم... نه.
ناگهان دختربچه درحال خروج از ساختمان نمایش داده می شود و جیمز صدای او را می شنود.
دختر بچه: بای بای!
جیمز: صبرکن! برگرد! ادی! برو دنبالش!
ادی: هان؟ لورا؟ آخه واسه چی...؟
جیمز: لورا؟ اسمش اینه؟
ادی: خودش اینطور گفت.
جیمز: این شهر پر از هیولاست! چطور می تونی اینجا بشینی و پیتزا بخوری؟
ادی: اون گفت که مراقب خودش هست... اون گفت که یه چاقالو مثل من فقط سرعتش رو کند می کنه.
جیمز: فراموشت کرده بودم...
جیمز: اون دختر کیه؟
ادی: نمی دونم. تنها چیزی که می دونم، اسمشه. قسم می خورم.

⭕️ نکات مهم این بخش:

1⃣ لورا به صراحت مشخص می کند که علت حضور افراد در این شهر انجام جرمی است و در ادامه به برخی از مهمترین این جرایم اشاره می کند: دزدی و قتل.

2⃣ ادی باز هم همه چیز را کتمان می کند. مثل این که هنوز درحال بازجویی است.

3⃣ لورا به این نکته اشاره می کند که پلیس ها در تعقیب ادی هستند و باز هم ادی این موضوع را تکذیب می کند.

4⃣ لورا از ادی می خواهد که تا دیر نشده از کار زشتی که انجام داده عذرخواهی کند. لورا درمورد جیمز هم چنین راهنمایی را انجام می دهد. ظاهرا لورا در این شهر نقش مرشد، یادآورنده و راهنما را ایفا می کند.

5⃣ ادی در جواب لورا می گوید: اونا به حرفم گوش نمی دن. هیچکس منو نمی بخشه. این بدان معنی است که ادی پیش از این برای افرادی درمورد جرمش توضیح داده، ولی هیچکس حرف او را نپذیرفته و همه او را مقصر می دانند. و حالا چنین دیدگاهی باعث شده که ادی مدام درحال فرار و کتمان باشد.

6⃣ زمانی که جیمز وارد اتاق می شود ادی را تنها می بیند، درحالیکه تا لحظاتی پیش او صدای صحبت ادی با لورا را شنیده بود. این دلیل دیگری است که لورا درواقع می تواند یک صدای ذهنی، یا ندای درونی (همان مرشد و راهنما) باشد. هر دو نفر (و بعدا ماریا) لورا را می شناسند (درمورد وجدان آگاهی دارند) اما هیچگاه شخصیت های بازی نمی توانند در کنار یکدیگر لورا را ببینند. شما نمی توانید در هیچ سکانسی از بازی لورا را به همراه چندین شخصیت بازی ببینید و همیشه شخصیت های بازی به تنهایی او را مشاهده می کنند و با او حرف می زنند.

 7⃣ جیمز تاکید می کند که شهر پر از هیولاست و نباید اجازه داد دختربچه ای مثل لورا به تنهایی در شهر پرسه بزند. اما ادی درجواب او می گوید که لورا مراقب خودش است. همچنین او اضافه می کند که لورا گفته همراهی با ادی باعث کند شدن حرکت او می شود. 
این بخش دیالوگ برای شما آشنا نبود؟ نظیر این دیالوگ را آنجلا هم به جیمز گفته بود. 
آنجلا: من مراقب خودم هستم. گذشته از این ها، من باعث کندی تو هم می شم.
ادی: اون گفت که مراقب خودش هست... اون گفت که یه چاقالو مثل من فقط سرعتش رو کند می کنه.

8⃣ توجه داشته باشید که لورا، ادی را با عنوانی خطاب می کند (چاقالو) که در آینده متوجه می شویم که ادی به خاطر نسبت دادن این لقب به خود اقدام به قتل کرده است! می بینید که لورا از این موضوع هم آگاهی دارد و جالب اینجاست که ادی در مقابل این حرف لورا هیچگونه عکس العمل منفی ای از خود نشان نمی دهد! شاید به این علت باشد که لورا تنها یک صدای درونی است و هیچکس نمی تواند با ندای درونی خود درگیر شود.  

✍نویسنده: محمود بلالی

✅ کانال تلگرامی مصاف گیم👇
https://t.me/joinchat/AAAAAENBOfyDljq2gzGjEQ


🔆 امام على (ع) : پيامبر (ص) كسى را ديدند كه دو فرزند داشت. يكى را بوسيد و ديگرى را رها كرد. پيامبر خدا به او فرمودند: چرا ميان آنان يكسان عمل نكردى؟

📚 جعفريّات، ص ۵۵
#حدیث
@MasafGame


✨ بازی و جبران کاستی‌های کودک ✨

🔹 شیوه‌هایی که والدین برای تربیت کودکان انتخاب می‌کنند، تا حدودی بستگی دارد به عقایدشان درباره رشد و نیز خصوصیاتی که به اعتقاد آنان لازم است کودک کسب کند.

🔸 در سال‌های ابتدایی، اغلب والدین چنین خصوصیاتی را برای کودکان سه‌ساله ایده‌آل می‌دانند:
▫️ مهارت‌های شناختی
▫️ اجتماعی بودن
▫️ احساس امنیت عاطفی
▫️ اعتماد به نفس
▫️ اطاعت
▫️ کنترل پرخاشگری

🔹 در سال‌های بعد، والدین انتظار دارند کودک به چنین خصوصیاتی دست یابد:
▫️ استقلال
▫️ خودپیروی
▫️ انگیزش برای یادگیری
▫️ توانایی تنهاماندن
▫️ اشتیاق رقابت با دیگران
▫️ دفاع از خود در برابر تسلط یا تهدید دیگران

🔸 والدین معتقدند رشد سریع این خصوصیات، به کودکان آنان کمک می‌کند خود را با مسائل اجتماعی یا شناختی که در نوجوانی یا بزرگسالی درگیر آن خواهند شد، وفق دهند. بنابراین، وقتی رفتار کودک دوساله‌ای با استانداردهایی که والدینش برای این سن مناسب می‌شناسند مطابقت نکند، والدین ممکن است دست به عمل بزنند. مثلا اگر کودک دوساله‌ای بیش از حد خجالتی باشد، ممکن است مادرش سعی کند برای او بازی گروهی ترتیب دهد یا به مهدکودک بسپاردش. یا اگر کودک بیش از حد به مادرش وابستگی داشته باشد، تشویقش کند جدا از مادر بازی کند.

🔹 والدین برای اجتماعی‌کردن کودکان خود، بر دو مبنای مکمل یکدیگر عمل می‌کنند:
▫️ بر مبنای تغییر در روند رفتار کودک
▫️ بر این مبنا که کدام رفتار را برای کودک خود در مرحله خاصی از رشد ایده‌آل می‌دانند؛ که این تا حدودی بستگی دارد به اینکه آرمان‌ها و ایده‌آل‌های والدین برای آینده فرزندشان چیست.

🔸 بازی‌های مختلف، می‌توانند کاستی‌های مختلفی را که کودک با آنها مواجه است، جبران کنند. بازی، بستر مناسبی برای رشد خصوصیات شخصیتی در کودکان است؛ اما زمانی بیشترین کارایی را دارد که از طرف بزرگترها به شکل آگاهانه انتخاب شود و از طرف کودکان به شکل آزادانه و بی‌تکلف انجام شود. کودک نباید مجبور شود؛ بلکه صرفا امکان انجام بازی‌هایی که برایش مفید است، لازم است توسط بزرگترها برایش فراهم شود.

#آموزشی
منبع: همبازی
@MasafGame


‍‍‍‍‍‍ ‍‍‍‍‍ ‍ ‍‍📌#آسیب_شناسی_بازیها_تخصصی

💠 نقد #بازیهای_رایانه ای #گشت_و_گذاری_در_برزخ؟

🎮 نام بازي: " #سایلنت_هیل۲ «  Silent Hill2»" قسمت ۶

🔰 داستان بازی #سایلنت_هیل۲:

⭕️ ادامه داستان...
🔺 جیمز در ادامه داستان با دختر بچه ای مرموز ملاقات می کند. در اولین برخورد، دختر کلیدی را که جیمز درصدد به دست آوردن آن است، از دسترس او دور می کند (کلید پشت میله هایی قرار دارد و زمانی که جیمز سعی می کند آن را به دست آورد، دختر بچه با لگد آن را از دسترس جیمز دور می کند). در اینجا کلید نماد آگاهی است و دور کردن آن از جیمز، به معنی دور کردن حقیقت و آگاهی از جیمز است.

🔺 ظاهرا جیمز برای پی بردن به حقیقت و کسب آگاهی (درمورد علت حضورش در این شهر و پی بردن به راز مری) به زمان بیشتری نیاز دارد و دختر بچه با دور کردن کلید از او، به این موضوع تاکید می کند. این دختر بچه تنها فردی است که از علت اصلی حضور جیمز در این شهر به درستی آگاهی دارد. اما این دختر کیست و چرا در این شهر حضور دارد؟ آیا او نیز به دلیلی به این شهر فراخوانده شده است؟ 

🔺 دیدیم که ادی و آنجلا به دلایلی که ظاهرا ارتکاب به جرمی بوده به این شهر فراخوانده شده بودند (آنجلا مدام ابراز تاسف می کرد و ادی قسم می خورد که کاری نکرده) آیا این موضوع درمورد جیمز و لورا (دختر بچه) هم صادق است؟ 
برای پی بردن به این موضوع لازم است تا با دقت به دیالوگ های بازی نگاهی بیندازیم و با کنار هم قرار دادن آن ها نتیجه گیری کنیم. در اولین برخورد جیمز با لورا این دیالوگ ها میان آن ها رد و بدل می شود:

جیمز: خودتی؟ تو همونی هستی که دست منو لگد کرد؟
دختر کوچولو: (با خنده) نمی دونم... شاید من بودم...
جیمز: یه دختر بچه مثل تو اینجا چیکار می کنه؟
دختر کوچولو: هان؟ تو کوری، چیزی هستی؟
جیمز: اون نامه چیه؟
دختر بچه: به تو ربطی نداره. تو هیچوقت مری رو دوست نداشتی!
جیمز: صبر کن! تو از کجا اسم مری رو می دونی؟

🔺 نکات مهم این بخش:

1⃣ دلیل حضور لورا در این شهر کاملا معلوم است، اما جیمز از درک آن عاجز است. توجه داشته باشید که لورا چیزی را می بیند که جیمز از دیدن آن عاجز است، یا آن را به شکل دیگری می بیند (دختر کوچولو: هان؟ تو کوری، چیزی هستی؟). بازهم تاکیدی بر مجازی بودن شهر و تغییر حقیقت در نگاه افرادی که به آن فراخوانده شده اند.

2⃣ لورا به خوبی جیمز و همسرش را می شناسد و درمورد علت حضور جیمز در این شهر اطلاع دارد. او به جیمز تاکید می کند که هیچوقت مری را دوست نداشته است. این حرف درست در مقابل ادعایی است که جیمز از ابتدای داستان مدام آن را تکرار می کرد. 

🔺 البته نقش لورا در داستان چیزی فراتر از همه این مضامین است. او نه تنها از علت حضور جیمز در این شهر اطلاع دقیقی دارد، بلکه درمورد ادی و شاید آنجلا هم چیزهای زیادی می داند. به عنوان مثال در جای دیگری از بازی، جیمز، صدای صحبت های ادی و لورا را می شنود. این بخش یکی از کلیدی ترین بخش های داستان به شمار می رود و علت حضور افراد را در این شهر تا حد زیادی روشن می سازد. 

✍نویسنده: محمود بلالی

✅ کانال تلگرامی مصاف گیم👇
https://t.me/joinchat/AAAAAENBOfyDljq2gzGjEQ


استودیو بازی سازی موسسه مصاف در نظر دارد به منظور تمرکز زدایی و افزایش بهره وری آموزش بازی سازی, کلاس های آموزش بازی سازی به صورت آنلاین برگزار کند. آیا در کلاس های آنلاین شرکت می کنید؟

بله – 363
👍👍👍👍👍👍👍 82%

خیر – 80
👍👍 18%

👥 443 people voted so far.




🔆 امام سجاد (ع) : وَأعِنّي عَلى تَربِيَتِهِم و بِرِّهِم

🔅 خدايا ! مرا در تربيت و نيكى به فرزندان يارى فرما

📚 الصحيفة السجّاديّه ، ص 135
#حدیث
@MasafGame


‍‍‍‍‍‍ ‍‍‍‍‍ ‍ ‍‍📌#آسیب_شناسی_بازیها_تخصصی

💠 نقد #بازیهای_رایانه ای #گشت_و_گذاری_در_برزخ؟

🎮 نام بازي: " #سایلنت_هیل۲ «  Silent Hill2»" قسمت ۵

🔰 داستان بازی #سایلنت_هیل۲:

⭕️ ادامه داستان...

🔺 در ادامه داستان جیمز یکبار دیگر با دختری که در قبرستان دیده بود مواجه می شود. اینبار دختر درون اتاقی که آینه بزرگی در آن قرار دارد روی زمین دراز کشیده و درحالیکه چاقویی در دست دارد به تصویر خودش در آینه خیره شده است. درست مانند حالتی که جیمز در اولین سکانس بازی داشت. پیش تر توضیح دادم که آینه نمادی از خودشناسی است و در اینجا هم وجود این آینه تاکیدی بر این موضوع دارد.

🔺جیمز با دختر شروع به صحبت می کند، اما نکته مهم در این سکانس تاکید کارگردان بازی به نمایش هوشمندانه تصاویر جیمز و دختر درون آینه است. هر زمان که جیمز در حال صحبت است ما تصویر او را در آینه می بینیم (جسم او کمتر نشان داده می شود) و جسم دختر را جلوی آینه می بینیم، نه تصویر او را و هر زمان که دختر درحال صحبت است ما تصویر او را درون آینه می بینیم (جسم او کمتر نشان داده می شود) و جسم جیمز روبروی آینه است.

🔺 نمایش چنین صحنه های هوشمندانه ای تاکیدی دوباره به مبحث خودشناسی در این بازی دارد. حال می دانیم که علاوه بر جیمز، دختر (آنجلا) و احتمالا جوان چاق (ادی) هم درحال خودشناسی هستند. پس می توان شهر سایلنت هیل را به نوعی مکانی برای خودشناسی افرادی دانست که به آن فراخوانده می شوند. به این دیالوگ ها توجه کنید:

دختر: اوه... تویی.
جیمز: بله... اسم من جیمزه.
دختر: آنجلا...
جیمز: آنجلا... خوبه. نمی دونم چه نقشه ای تو سر داری... اما همیشه یه راهی وجود داره.
آنجلا: واقعا؟ اما... تو هم مثل منی. این راحت تر از فرار کردنه. گذشته از این، این چیزیه که ما سزاوارشیم.
جیمز: نه... من مثل تو نیستم.
جیمز: تونستی مادرتو پیدا کنی؟
آنجلا: هنوز نه... اون هیچ کجا نیست.
جیمز: اون توی این آپارتمان زندگی می کرده؟
آنجلا: نمی دونم...
جیمز: پس تنها چیزی که می دونی اینه که اون توی این شهر زندگی می کرده.
آنجلا: از کجا فهمیدی؟ چطور اینو می دونستی؟ 
جیمز: خب... من فقط حدس زدم، چون تو توی این شهر دنبالش می گردی. 
آنجلا: بله...
جیمز: درست گفتم؟
آنجلا: من خیلی خسته ام...
جیمز: پس چرا به این شهر اومدی؟
آنجلا:... من، من متاسفم. تو تونستی پیدا کنی... کسی رو که دنبالش می گشتی؟
جیمز: نه هنوز.
آنجلا: من فقط می خوام مامیم رو پیدا کنم...
جیمز: می تونم باهات بیام؟ این شهر خیلی خطرناکه. حالا فهمیدم که چرا توی قبرستون بودی.
آنجلا: من مراقب خودم هستم. گذشته از این ها، من باعث کندی تو هم می شم.
جیمز: اون چیه؟ (اشاره به چاقوی در دست آنجلا)
آنجلا: می تونی اون برای من نگه داری؟
جیمز: حتما. مشکلی نیست.
آنجلا: اگه من اونو نگه دارم... نمی دونم ممکنه که باهاش چیکار کنم.

⭕️ نکات مهم درمورد آنجلا و این بخش:

1⃣ جیمز آنجلا را خطاب قرار می دهد و به او می گوید که: 
جیمز: نمی دونم چه نقشه ای تو سر داری... اما همیشه یه راهی وجود داره. 
به چاقویی که در دست آنجلا قرار دارد توجه کنید. ظاهرا جیمز حدس زده که آنجلا قصد دارد با استفاده از چاقو خودکشی کند. برای همین هم به او می گوید که از انجام این کار منصرف شود، زیرا همیشه راهی وجود دارد!! این جمله، شباهت زیادی به دیالوگی دارد که معمولا افراد در مواجهه با فردی که قصد خودکشی دارد آن را به زبان می آورند. 
2⃣ آنجلا در تمام دیدارهایی که با جیمز دارد همواره ابراز تاسف می کند. اما طبق چیزی که در بازی نمایش داده می شود، در تمام این برخورد ها، خطایی از آنجلا سر نزده که بابت آن شرمنده و متاسف باشد! پس چرا آنجلا این همه ابراز تاسف می کند؟ ظاهرا او از انجام کاری پشیمان است و احساس شرمندگی می کند.
3⃣ آنجلا در پاسخ به جیمز می گوید که :
آنجلا: تو هم مثل منی. این راحت تر از فرار کردنه. گذشته از این، این چیزیه که ما سزاوارشیم.
او جیمز را همانند خود می داند. اما این به چه معنی است؟ آیا منظور آنجلا این نیست که جیمز هم مانند او به خودکشی فکر می کند؟ یا حتی اقدام به خودکشی کرده؟ او به جیمز می گوید که که این کار (خودکشی) راحت تر از فرار کردن است. فرار از چه؟ پس ظاهرا جیمز درحال فرار از موضوعی است که آنجلا هم از آن اطلاع دارد! 
اما این چه موضوعی است که به واسطه آن، آنجلا سرنوشت کنونی خود و جیمز را عادلانه دانسته و خودشان را سزاوار گرفتاری در آن می دانند؟ (به این سوال در ادامه پاسخ داده خواهد شد.)

✍نویسنده: محمود بلالی

✅ کانال تلگرامی مصاف گیم👇
https://t.me/joinchat/AAAAAENBOfyDljq2gzGjEQ


‍‍‍‍‍‍ ‍‍‍‍‍ ‍ ‍‍📌#آسیب_شناسی_بازیها_تخصصی

💠 نقد #بازیهای_رایانه ای #گشت_و_گذاری_در_برزخ؟

🎮 نام بازي: " #سایلنت_هیل۲ «  Silent Hill2»" قسمت ۴

🔰 داستان بازی #سایلنت_هیل۲:

⭕️کله هرمی قرمز:

🔺جیمز اولین بار کله هرمی را درحال کشتن هیولایی می بیند (به نظر می رسد که او درحال قتل یا تجاوز! به هیولایی مونث باشد) سپس در ادامه داستان بارها او را درحال انجام این کار می بینیم و در بخش های پایانی داستان، جای هیولاها (مقتولان او) با ماریا تعویض می شود. 

🔺 اگر این دو حقیقت را در کنار یکدیگر قرار دهیم، می توان اینطور نتیجه گرفت که کله هرمی مسئول کشتن هیولا ها در بازی است، اما چرا او پس از ورود ماریا به داستان فقط اقدام به کشتن وی می کند(چیزی حدود سه مورد) و دیگر با هیولا ها کاری ندارد؟ پس ممکن است هیولاهایی که به دست او کشته می شوند تجسمی از ماریا باشند که جیمز آن ها را بدین شکل می دیده؟ (درباره تغییر ماهیت حقایق در این شهر پیش تر توضیح داده شد). شاید کارگردان بازی با این کار قصد داشته ذهن بیننده (جیمز) را برای حوادث آینده بازی آماده کند! درضمن لازم است به این نکته هم توجه داشته باشید که به غیر از جیمز و ماریا هیچکس دیگری نمی تواند کله هرمی را ببیند.

🔺 اما درمورد شکل ظاهری این موجود تا به حال بحث های زیادی صورت گرفته است. اما محتمل ترین بحث این است که سابقا در زندانی که در این شهر وجود داشته، ماموران اعدام از کلاهی هرمی شکل در زمان اجرای مراسم استفاده می کردند. اما این که چرا مامور اعدام زندان سایلنت هیل با این شکل و شمایل به دنبال جیمز است و چرا هیولاها و ماریا را می کشد، نکاتی هستند که سعی می کنم در ادامه به آن ها پاسخ دهم.

✍نویسنده: محمود بلالی

✅ کانال تلگرامی مصاف گیم👇
https://t.me/joinchat/AAAAAENBOfyDljq2gzGjEQ


‍‍‍‍‍‍ ‍‍‍‍‍ ‍ ‍‍📌#آسیب_شناسی_بازیها_تخصصی

💠 نقد #بازیهای_رایانه ای #گشت_و_گذاری_در_برزخ؟

🎮 نام بازي: " #سایلنت_هیل۲ «  Silent Hill2»" قسمت ۳

🔰 داستان بازی #سایلنت_هیل۲:

⭕️ ادامه داستان...

🔺 جیمز وارد شهر می شود و آن را خالی از سکنه می یابد. در همین ناگهان صدایی توجه جیمز را به خودش جلب می کند و در اینجا او برای اولین بار با موجودی (هیولایی) عجیب روبرو می شود. موجود، ظاهری انسانی دارد و سعی می کند به جیمز نزدیک شود. اما جیمز بلافاصله او را از پا در می آورد. 

🔺 به عکس العمل جیمز پس از کشتن هیولا توجه کنید:
جیمز: مرده؟! این دیگه چیه؟ آدم نیست...
جیمز تاکید می کند که این موجود آدم نیست. گفتن این جمله بدان معنی است که جیمز هم در ماهیت این موجود شک دارد، اما با گفتن جمله آخر سعی می کند که خودش را قانع نماید. پس می توان اینطور نتیجه گیری کرد که ممکن است ماهیت وقایع (حتی موجودات و اشیاء) در شهر سایلنت هیل آنگونه که در نگاه اول به نظر می رسند نباشند و حقیقت همه چیز دستخوش تغییر شده باشد (اشاره ای صریح به مجازی بودن این دنیا و به عبارت بهتر شهر سایلنت هیل) 

🔺 جیمز شروع به جستجو در شهر می کند و سرانجام به شکلی اتفاقی درون آپارتمانی با مرد جوان و چاقی روبرو می شود. درون آشپزخانه آپارتمان جنازه انسانی روی زمین افتاده و مرد به شدت دچار حالت تهوع شده است. ظاهرا دیدن این صحنه او را به این روز انداخته است. به دیالوگ هایی که بین جیمز و مرد چاق رد و بدل می شود توجه کنید:

جیمز: چطور ممکنه...؟ کی اینکارو کرده...
مرد: اون من نیستم! من اون کارو نکردم!
جیمز: کدوم کار؟
مرد: من هیچکاری نکردم، قسم می خورم. وقتی اینجا رسیدم اون همینطوری بود...
جیمز: ها... اسم من جیمزه. جیمز ساندرلند.
مرد: هوم... ادی.
جیمز: ادی، اون مردی که توی آشپزخونه مرده کیه؟
ادی: من اینکارو نکردم. قسم می خورم که من کسی رو نکشتم.
جیمز: تو با اون موجود قرمز هرمی شکل دوستی؟
ادی: موجود قرمز هرمی شکل؟ نمی دونم داری درمورد چی صحبت می کنی؟ صادقانه می گم. اما من تعداد زیادی هیولاهای عجیب و غریب دیدم. اونا منو می ترسونن، خب منم فرار کردم اینجا...
جیمز: خب، من حدس می زنم که اینجا هم چندان امن نباشه. اینجا چه اتفاقی افتاده؟
ادی: آه، گفتم که چیزی نمی دونم. من اهل این شهر نیستم. من فقط... من فقط...
جیمز: پس تو هم همینطور، هان. یه چیزی تو رو به اینجا کشونده، درسته؟
ادی: هان... بله. میشه اینطور گفت...
جیمز: خب، فکر می کنم که تو باید هر چه سریعتر اینجا رو ترک کنی.
ادی: بله، درست می گی. تو می خوای چیکار کنی؟
جیمز: منم به محض این که کارم تموم بشه این شهر رو ترک می کنم. ادی... مراقب باش.
ادی: جیمز، من... من... آه... تو هم مراقب خودت باش.

🔺 و اما نکات مهم درمورد ادی و این بخش:

1⃣ ادی مدام درحال کتمان کردن موضوعی است. او مدام تاکید دارد که کاری نکرده و بیگناه است. مدام قسم می خورد و کتمان می کند، مثل این که درحال بازجویی است! 
2⃣ او درمورد هیولای قرمز کله هرمی چیزی نمی داند، اما او هم مانند جیمز تعداد زیادی از هیولا ها را درون شهر دیده است. پس می توان نتیجه گرفت که برخی هیولاها فقط برای جیمز قابل رویت هستند و برخی فقط برای ادی. این بدان معنی است که شهر برای هر فرد، شمایل و قوانین متفاوتی دارد (باز هم تاکید بر مجازی بودن این شهر)
3⃣ جیمز درمورد علت حضور ادی در این شهر جمله عجیبی به کار می برد: 
پس تو هم همینطور، هان. یه چیزی تو رو به اینجا کشونده، درسته؟ 
این جمله جیمز به این معنی است که شهر افراد مختلف را به دلایلی به درون خود فراخوانده است. دختر درون قبرستان را که به خاطر دارید، او هم به دلایلی وارد این شهر شده بود.

✍نویسنده: محمود بلالی

✅ کانال تلگرامی مصاف گیم👇
https://t.me/joinchat/AAAAAENBOfyDljq2gzGjEQ


🔆 پيامبر اکرم (ص) : فرزندانتان را در رحم مادرانشان تربيت كنيد. پرسیدند: چگونه، اى رسول خدا؟ فرمودند: با خوراندن غذاى حلال (به مادرانشان)

📚 جُنگ مهدوى، ص 132
#حدیث
@MasafGame


✨ باید اثر ناامنی تاریخی را خنثی کرد ✨

🔹 یکی از دلایلی که ناامنی ذهنی شکل می‌گیرد، بستر تاریخی کشور ماست. تاریخ ما بسیار تاریخ ناامنی است که در قالب خصوصیات به ما و فرزندان ما منتقل شده است.

🔸 ما تنها کشوری در دنیا هستیم که 1200 جنگ را پشت سر گذاشته‌ایم؛ که آخرینش جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است. ما در حال حاضر تاوان ناامنی‌های جنگ را می‌دهیم. و در این حالت هیچ چیزش را شما مقصر نیستید. هر جامعه‌ای که این مراحل را می‌گذراند، جامعه‌شناسان و متفکرینش باید در مورد مسائل و تبعات آن کار کنند؛ که متأسفانه ما اصلا به جامعه‌شناسی نمی‌پردازیم و همه مسائل را از روان‌شناسی می‌خواهیم و نمی‌دانیم که در مسئله امنیت، روانشناسی حرفی برای گفتن ندارد. می‌تواند اثرات ناامنی در ذهن را بررسی کند و آسیب‌های ذهنی ناشی از آن را درمان کند، ولی در ایجاد امنیت و سلب امنیت هیچ نقشی ندارد. امنیت، در حوزه روانشناسی نیست؛ اما ما برای هر اتقاقی می‌رویم سراغ روانشناسی.

🔹 رفتار والدین با کودک هم می‌تواند از عوامل شکل‌گیری ناامنی باشد. اولین پدیده‌ای که در کودک آسیب می‌بیند، امنیت اوست. در نتیجه، همه آباء و اجداد ما بدون اینکه مقصر باشند، قربانی هستند. قربانی ناامنی تاریخی، که همراه ما آمده است. و حالا امروز ما می‌خواهیم به بچه‌های‌مان امنیت بدهیم.

📸 yon.ir/tDefz
💭 #استاد_سلطانی
#آموزشی
📚منبع: همبازی
@MasafGame

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

6 917

obunachilar
Kanal statistikasi