📜یکی از قدیمیترین منابعی که به هزارافسان ایرانی اشاره میکند و آن را منبع هزارویکشب معرفی مینماید، کتاب "مروج الذهب و معادن الجوهر" مسعودی است. وی چنین آورده که:
📃"وقد ذکر کثیر من الناس ممن له معرفه باخبارهم ان هذه اخبار، موضوعه من خرافات مصنوعه، نظمها مَن تقرب للملوک بروایتها، وصال غلی اهل عصره بحفظها و المذکره بها، و ان سبیلها الکتب المنقوله الینا والمترجمه لنا من الفارسیه و الهندیه والرومیه، وسبیل تالیفها مما ذکرنا مثل کتاب هزار افسانه، وتفسیر ذلک من الفارسیه الی العربیه الف خرافه، والخرافه بالفارسیه یقال لها افسانه، والناس یسمون هذالکتاب الف لیله ولیله، وهو خبر الملک والوزیر و ابنه وجاریتها و هما شیرزاد و دینازاد و مثل کتاب فرزه و سیماس و ما فیه من اخبار ملوک الهند والوزاء، و مثل کتاب السندباد، و غیرها من الکتب فی هذا المعنی."
ترجمه:
📄"و بسیاری از مردم آنان را افسانه هایی ساختگی می دانند که توسط نزدیکان به پادشاهان ترتیب یافته است و به واسطه نگهداری و بازگویی آن به مردم زمانهشان رسیدهاند و در کتاب ها نقل شده اند و از فارسی و هندی و رومی به عربی ترجمه شدهاند و نمونه آن کتاب هزارافسان است، و معنای آن از فارسی به عرابی هزار "خرافه" است و "خرافه" در فارسی "افسانه" نامیده میشود، و مردم این کتاب را هزارویکشب مینامند و روایت پادشاهی است و وزیرش و پسرش و دخترانش، و این دختران شیرزاد (شهرزاد) و دینازاد نام دارند و همچون کتاب فرزه و سیماس که در آن حکایات پادشاهان هند و وزیرانشان آمده و یا مثل کتاب سندباد است و کتابهای دیگری که از این دست هستند."
مروج الذهب و معادن الجوهر / مسعودی (متوفی به سال 346 هجری قمری)، جز الثانی، انتشارات دارلفکر، بیروت، ص 260
نکتهای که در این سطرها مستتر است، نبودن داستان سندباد در نسخه حاضر به زمان نگارش این سطور توسط مسعودی، یعنی اوایل قرن چهارم هجری است. این خود شاهدی است بر این مدعا که بسیاری داستانهای هزار و یکشب از پس قرنها افزوده و کاسته شده اند و همواره مورد دخل و تصرف کاتبان بوده است.
https://t.me/Shabe1001/205
📃"وقد ذکر کثیر من الناس ممن له معرفه باخبارهم ان هذه اخبار، موضوعه من خرافات مصنوعه، نظمها مَن تقرب للملوک بروایتها، وصال غلی اهل عصره بحفظها و المذکره بها، و ان سبیلها الکتب المنقوله الینا والمترجمه لنا من الفارسیه و الهندیه والرومیه، وسبیل تالیفها مما ذکرنا مثل کتاب هزار افسانه، وتفسیر ذلک من الفارسیه الی العربیه الف خرافه، والخرافه بالفارسیه یقال لها افسانه، والناس یسمون هذالکتاب الف لیله ولیله، وهو خبر الملک والوزیر و ابنه وجاریتها و هما شیرزاد و دینازاد و مثل کتاب فرزه و سیماس و ما فیه من اخبار ملوک الهند والوزاء، و مثل کتاب السندباد، و غیرها من الکتب فی هذا المعنی."
ترجمه:
📄"و بسیاری از مردم آنان را افسانه هایی ساختگی می دانند که توسط نزدیکان به پادشاهان ترتیب یافته است و به واسطه نگهداری و بازگویی آن به مردم زمانهشان رسیدهاند و در کتاب ها نقل شده اند و از فارسی و هندی و رومی به عربی ترجمه شدهاند و نمونه آن کتاب هزارافسان است، و معنای آن از فارسی به عرابی هزار "خرافه" است و "خرافه" در فارسی "افسانه" نامیده میشود، و مردم این کتاب را هزارویکشب مینامند و روایت پادشاهی است و وزیرش و پسرش و دخترانش، و این دختران شیرزاد (شهرزاد) و دینازاد نام دارند و همچون کتاب فرزه و سیماس که در آن حکایات پادشاهان هند و وزیرانشان آمده و یا مثل کتاب سندباد است و کتابهای دیگری که از این دست هستند."
مروج الذهب و معادن الجوهر / مسعودی (متوفی به سال 346 هجری قمری)، جز الثانی، انتشارات دارلفکر، بیروت، ص 260
نکتهای که در این سطرها مستتر است، نبودن داستان سندباد در نسخه حاضر به زمان نگارش این سطور توسط مسعودی، یعنی اوایل قرن چهارم هجری است. این خود شاهدی است بر این مدعا که بسیاری داستانهای هزار و یکشب از پس قرنها افزوده و کاسته شده اند و همواره مورد دخل و تصرف کاتبان بوده است.
https://t.me/Shabe1001/205