Arghanun


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


ارغنون🌻
■من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم که از تراکم اندیشه های پست تهی باشد■
سبز خواهم شد . . . 🌱
@arghanunkarimi

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


-جانِ شیرینَم... dan repost
من یه چی میگم
چراغا رو
خاموش میکنم
میرم؛

دوستت دارم
نه تنها برای آنچه که هستی،
بلکه برای آنچه که هستم؛
هنگامی که با توام...:))💚🍃


-جانِ شیرینَم... dan repost
من از لبخند شیرینت،
جهان را سبز میبینم...:)


چشمهایش dan repost
:)


تـُرنــج🍋 dan repost
سرعت رحمت تو پیدا کردن دختر برای ازدواج از سرعت انتقال ویروس کرونا هم بیشتر بود! 😂


زندگی یعنی چکیدن dan repost
نگران چه هستی !
اینکه لابه لای موهایمان تاری
سپید پیدا شده؟
جانِ من ، چراغ این خانه دارد یکی یکی
روشن میشود ...


@zychekiidan🍃


فرهادُ دیدم
داشت جایِ کوه گور میکَند . . . !


ولیکن سبزم مثلِ سرو ام ..💪🌱


در سرد ترین حالت ممکن نشسته بود روی پله یِ بیخیالی نبشِ‌ کوچه یِ علی چپ درست بیرون از دنیای آدم ها چایی اش را سر می کشید و هر از چندی سیگاری دود می کرد با این حال به تنهایی هایش سرک می کشیدند آرامش او را می دریدند و هر لحظه سرگردان تر می شد ، آهسته و با احتیاط در پیِ روحِ خویش قدم می گذاشت ؛سعی داشت تکه هایِ رنگیِ پازل بر هم ریخته یِ زندگی اش را پیدا کند و آنها را به نظم کنار هم بچیند .
تنها یک خواسته را فریاد می کشید :
"رهایم کنید من به دنیایِ بی روحِ شما تعلق ندارم."




حالِ همه یِ ما خوب است
اما تو باور نکن . . . ! 🌱


قول میدم هیچوقت از شنیدنت خسته نشم خب ؟!



‏امروز: سیصد و هفتاد و چهارمین روز سال ۹۸


آن روز ها هر چه رنگ میزدم خاکستری می شد
انگار که نیرویی سخت مشغولِ بلعیدنِ رنگدانه های زندگیم بود . . . !




عصر روز چند شنبه چشم هایش را باز کرد .
ساکن تکیه داده به دیوارِ لغزنده
به امید های آینده رنگ؛ به حالِ متلاشی شده طبق عادت از جای بلند می شود و به سمتِ اتاقِ اصلی میرود، دهانِ کپک زده از مضراتِ تنهاییست؛ چگونه میشه از حجمِ این طلاق با احساساتِ خوب کاست !
کفِ زمین دستمال های مچاله شده که تختِ کودکانم بودند و ریه ی عزیزم که میزبانِ فستیوالِ ذراتِ توتون بهمن است .


شده خاطره هات آرزو شه ؟


ميگم شازده به نظرت يكي رو دوست داشته باشي بهتره يا يكي دوستت داشته باشه؟
ميگه يكي رو دوست داشته باشي و نتوني بگي بدتره يا يكي دوستت داشته باشه و نتونه بگه؟
ميگم اي منفي باف. نتوني چيه؟ اينا همش اداست، اگه يكي رو بخواي بايد بگي. ميگه تو گفتي؟ ميگم نه بابا من كسي رو دوست ندارم كه. ميگه داري. ميگم نه، كو؟ ميخنده.
ميگم سرده تو هم لختي بيا كنار از بغل پنجره. ميخنده ميگه نگراني سرما بخورم؟ خيال سرما نميخوره. ميگم خيال اگه برقصه و بخنده و حرف بزنه و همه چي رو بدونه، ممكنه سرما هم بخوره. ميگه قرص سبز صبحت روي ميزه. بعدم وايميسه لب پنجره، گنجيشك ميشه پر ميزنه ميره انگار نبوده هيچ وقت.
تا قرصم اثر كنه و برگردم به روزهاي ساده ممتد، به اين فكر ميكنم كه آدم تماشا بودن از همشون سخت تره. آدم خواستن و نگاه كردن و دم نزدن. بعدم وايميسم لب پنجره، گنجيشك ميشم و پر ميزنم و ميرم. هيچكس هيچ وقت تو اين خونه نبوده. يا توي دل من. يا توي آغوش تو.


🌱


آخرین چراغ را خاموش کرد و
زیر لب زمزمه کرد :
مِن بعد هر که خواست پیدایم کند ،
باید خود را بسوزاند .


[سبز شده ردِ به جامانده‌ی انگشتانت بر تنم.🌿]

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

208

obunachilar
Kanal statistikasi