مرا نمیپذیرفت! مرا، سودی جانش را از خودش میراند! نگاهش غریبه بود و من میسوختم در این غربت جانسوز؛ اما ماندم و جنگیدم؛ تحمل این شرایط جدید وقتی سختتر میشد که فامیلهای از همهجا بیخبر که بعد از عروسیمان دیگر حتی یکبار هم ندیدهبودمشان، دوباره سر و کلهشان پیدا شده بود و برایم دل میسوزاندند! هر روز به بهانهای، خود را به خانهام میرساندند و نگاههای مشمئزکنندهی پر ترهمشان را نثار تمام زندگیام میکردند. تا به حال خیلیهایشان به من گفتهاند که "چرا میخواهی وقت و جوانیات را کنار یک تکه گوشت بیمصرف هدر دهی؟" اما من کوتاه نمیآمدم. با تمام توان نصفه نیمهام، با همهی حرص و خشمی که از یاوهگوییهایشان داشتم، میماندم و میجنگیدم. میماندم و حتی با خودش میجنگیدم. میماندم و صبوریم را به رخش میکشیدم. میماندم و به بیوفایی این روزهایش اعتنا نمیکردم. به جبران تمام آن صبوریهایش در مقابل بدقلقیهای خانوادهام، به جبران تمام آن چهارسالی که برای حفظ حرمت خانوادهام حضور فیزیکیام را در کنارش به کمترین حد ممکن رساندم و او با نجابتش به مکالمات تلفنی و پیامهای آخر شب، دل خوش میکرد.
با آنکه دیگر قدِ مثل سروش را نمیدیدم، با آنکه دیگر نگاه مشتاقش روی اجزای صورتم عاشقانه به گردش در نمیآمد و دیگر نمیتوانستم برای بلندتر نشان دادن خودم هنگامی که کنارش قدم میزنم، کفش پاشنه بلند بپوشم، اما باز هم برای این مرد میمیرم. حتی روی آن صندلی چرخدار! من حمامش میکنم. غذا در دهانش میگذارم و او را در رختخواب تمیز و معطر میخوابانم. برایش کتاب میخوانم و در کنارش عکس دو نفره میگیرم. زندگی را یک تنه میچرخانم و آنقدر صبوری میکنم تا شوهرم دوباره مرا به یاد بیاورد و تمام این خستگیها را جبران کند. عشق من به او تا ابد همچون نوبرانههای بهاری خوش طعم و لذّت بخش است!
#زهرانعمتبخش
#روز_از_نو_روزی_از_نو
با آنکه دیگر قدِ مثل سروش را نمیدیدم، با آنکه دیگر نگاه مشتاقش روی اجزای صورتم عاشقانه به گردش در نمیآمد و دیگر نمیتوانستم برای بلندتر نشان دادن خودم هنگامی که کنارش قدم میزنم، کفش پاشنه بلند بپوشم، اما باز هم برای این مرد میمیرم. حتی روی آن صندلی چرخدار! من حمامش میکنم. غذا در دهانش میگذارم و او را در رختخواب تمیز و معطر میخوابانم. برایش کتاب میخوانم و در کنارش عکس دو نفره میگیرم. زندگی را یک تنه میچرخانم و آنقدر صبوری میکنم تا شوهرم دوباره مرا به یاد بیاورد و تمام این خستگیها را جبران کند. عشق من به او تا ابد همچون نوبرانههای بهاری خوش طعم و لذّت بخش است!
#زهرانعمتبخش
#روز_از_نو_روزی_از_نو