باغ سبز مولانا


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


t.me/baghesabzeshgh

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


🌲🌳🌲🌳عبدالعلی_بازرگان

🖊 آیا کرونا عذابی الهی است یا امری طبیعی!؟

در قرآن آمده است ما همه شما را با نیک و بد آزمایش می‌کنیم، پس همه ما در همه لحظات با همه آنچه داریم یا نداریم، با سلامتی و بیماری، خیر و شرّ، رفتار با دیگران و... در معرض آزمون، یعنی در چالش در مسیر رشد و کمال خود هستیم. اما این که کرونا عذاب خداست یا امری طبیعی است، از این تصور ناشی می‌شود که میان آنها تفاوت قایل می‌شویم، کار طبیعت مطابق نظامات خدا و به فرمان اوست.

معنای واقعی عذاب هم محرومیت از آن چیز یا چیزهایی است که به آن احتیاج داریم، مثل احتیاج گیاه به آب، خاک، هوا، نور و غیره که محرومیت از هرکدام برای آن گیاه عذاب است. اما گیاهان مثل انسان اختیار ندارند و مطابق ژن‌های خود درست عمل می‌کنند. انسان چون مختار است و می‌تواند خلاف نظامات الهی عمل کند، بازتاب ظلم و زور و زیاده طلبی و خلاف و خطا و خیانتش موجب عذاب او می‌شود، هم در دنیا و هم در آخرت.

عملکرد انسان و جوامع انسانی در طبیعت اثر می‌گذارد و انسان تافته جدابافته‌ای از طبیعت نیست، پس ممکن است کرونا عذابی باشد که خود انسانها موجب آن شده اند، ولی چون خدا مسبب‌الاسباب است و همه تحولات عالم از او ناشی می‌شود، قرآن عذاب‌ها رابه خدا نسبت می‌دهد، وگرنه خدا هرگز کوچکترین ظلمی به بندگانش نمی‌کند و عامل هر عذابی خود انسان است.

حالت دوم این است که آن را مثل سیل و زلزله و طوفان و طاعون امری از امور طبیعت بدانیم که از چشم ما شرّ است ولی با نگاهی فرابشری، امری طبیعی و خیر است، چرا که اگر بشر مسئله و مشکلی نداشت، هنر و همتی هم نمی‌کرد و درجا می‌زد همان‌طور که تنازع بقاء در طبیعت موجب رشد و کمال آنها می‌شود. چنان که دریدن گوسفند توسط گرگ، از چشم گوسفند شر است و از چشم گرگ عین خیر و برکت. اگر گرگ را از جنگل‌ها حذف کنیم آهوان آن قدر زیاد می‌شوند که هر جوانه و حتی پوست درختان را می‌خورند و جنگل نابود می‌شود. اگر بشر دخالتی در طبیعت نکند تعادل میان گیاهان و حیوانات همچون میلیاردها سال گذشته بر قرار بوده و خواهد بود.

از نگاه مولوی:
عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد /
بوالعجب من عاشق این هر دو ضدّ

24 اسفند 98

🆔 @bazargan1
@baghesabzeshgh




🌲🌳🌲🌳

پس از وفات مولانا
سماع با پاره ای از قوانین و اصول پیوند یافت
سماع با مدح روح الهی آغاز می‌شود.
مدح روح الهی که از جهان مجرد به جهان مادی فرود آمده است.
تمام انسان های کامل انعکاس از این روح الهی یعنی خداوند هستند و تمام آنها یک پیام را تبلیغ می کنند.
ضرباهنگ مضاعف دف بیانگر فرمان باش است، که خداوند در زمان خلقت جهان صادر کرد و به دنبال آن نوای نی، نماد دم قدسی است.
که با این فرمان بعد از هبوط نور خداوند به جهان به جسم های بی جان، جان بخشید.
پس نوای نی صوفیان به عنوان جسم هایی که با این دم قدسی جان گرفته اند با دستهایشان زمین را لمس می کنند.
این عمل نشانه اراده آنها به انسان کامل شدن و تکمیل فرمان باش به عنوان انسان هایی است که قدم در راه حقیقت گذاشته اند.
معلمان روحانی به نمایندگی از مولانا بزرگترین راهنمایان مردم در راه کشف حقیقت هستند.

@baghesabzeshgh




🌲🌳🌲🌳🌲
استاد #شهرام_ناظری

تصنیف #گندم
غزل ۶۸۳ دیوان شمس
حضرت مولانا

ز خاک من اگر گندم برآید
از آن گر نان پزی مستی فزاید
خمیر و نانبا دیوانه گردد
تنورش بیت مستانه سراید
اگر بر گور من آیی زیارت
تو را خرپشته‌ام رقصان نماید
میا بی‌دف به گور من برادر
که در بزم خدا غمگین نشاید
زنخ بربسته و در گور خفته
دهان افیون و نقل یار خاید
بدری زان کفن بر سینه بندی
خراباتی ز جانت درگشاید
ز هر سو بانگ جنگ و چنگ مستان
ز هر کاری به لابد کار زاید
مرا حق از می عشق آفریده‌ست
همان عشقم اگر مرگم بساید
منم مستی و اصل من می عشق
بگو از می به جز مستی چه آید
به برج روح شمس الدین تبریز
بپرد روح من یک دم نپاید

@baghesabzeshgh


🌳🌲🌳🌲
حقیقت عرفان

عرفان ، راهى است به سوى حقيقت و خويشتن شناسى ، نه بهانه اى براى گريز از واقعيت هاى زندگى

گاهى عرفان را با موضوعاتى همچون جن گيرى ، احضار ارواح ، فال بينى، كف بينى ، ضميرخوانى ، هاله بينى ، درمانْگرى هاى غريب ، مسند نشينى هاى جاه طلبانه و امثال اينها اشتباه مى گيرند.

در حاليكه اين موضوعات هيچگونه پيوندى با عرفان ندارد. گذشته از خرافى بودنِ بسيارى از اين قضايا، و نيز گذشته از اينكه برخى از افراد ، چنين كارهايى را ابزار سودجويى كرده اند ، صِرفِ دانستنِ اين فنون ، كسى را به مرتبهء آدميت نمى رساند ، در حاليكه هدف عرفان ، تربيت اخلاقى جامعهء بشرى است .

اما عقل سطحى و شعبده پسندِ ما نمى تواند باور كند كه رهايى از صفاتى همچون حسادت ، كينه و بخل ، از هر كرامتى بالاتر است . مولانا و ساير عارفان بزرگ ، دعوت شان فقط بسوى فضيلت هاى اخلاقى بوده است و بس .

استاد كريم زمانى

@baghesabzeshgh




🌳🌲🌳🌲🌳#مولانا

مولانا که تا قبل از دیدار با شمس ،عالم دهر بود و در علم نحو ،فقه و منطق و فلسفه و ...سرآمد بود، در تولد دوباره ای که با شمس آغاز می کند و‌دور دوم زندگی او را شکل می دهد ،ناخواسته بنیانگذار مکتب موسیقی عرفانی می شود که تا امروز ،هرچند با تحریف باقی است
در عرفان طرب انگیز مولانا ،فرد سالک عارف ،خداوند را نه از روی ترس ،بلکه از روی عشق خواهان است .تمام‌جهان به آواز در آمده اند و‌در جشنی الهی به نغمه و سرمستی مشغول می باشند .از درون این نگاه تازه مولانا ،به خدا و جهان ،سماع بیرون می آید و این مجتهد دیروز ،به سماع و ساز رباب ،حدیث عاشقی می گوید.
مولانا سماع را آرام جان زندگان می داند، اما برای اهل حال ،و آن را برای هر تازه از راه رسیده و اهل هوا و‌هوسی ،مسموم می داند.
پس اگر رقص راستین ،از جانب عارف ِدل سلیم باشد ،به گمان مولانا و شمس ،بزم کائنات است و اگر من پر از شهوت و دروغ باشم در سماع ،آتش شهوت من افزون شود و جان و دلم را پر هوس تر نماید .

چرا که به باور شمس تبریزی :
رقص مردان خدا لطیف باشد
گویی برگ است که بر روی آب می رود .اندرون چون کوه و برون چون کاه .





#زهرا_غریبیان_لواسانی


@baghesabzeshgh




🌲🌳🌳🌲🌳چرا این قدر به دنبال تفریح و گشت و گذاریم؟ چرا از تنهایی فراری هستیم؟

✍مصطفی ملکیان

🔹 چرا اين قدر تفريح و گشت و گذار مي کنيم؟ چرا در زندگي انسان مدرن تفريح جايگاهي دارد که در زندگي انسان سنّتي ندارد؟ براي اين که انسان مدرن نمي‌تواند با خودش تفريح کند. يعني هروقت به خودش رجوع مي کند از خودش بدش مي ‌آيد. باغي در درون خودش ندارد که اگر ده سال هم مسافرت نرود هيچ وقت حوصله اش سر نرود.

🔹آدمي که تفكّر معنوي عميقي دارد، اگر صد سال هم مسافرت نرود يك لحظه نمي گويد حوصله ام سر رفت. چون دائماً مشغول سير در يك باغ دروني است . وقتي ما باغ دروني نداريم بايد برويم باغهاي بيروني را ببينيم.آدمي که خودش را نمي تواند تماشا کند چاره اي جز اين ندارد که برود و بيرون از خودش را تماشا کند.

اشخاص معنوي آن قدر درون خودشان چيزها ي نو کشف مي کنند و چيزهاي بسيار شاد کننده، اميدوارکننده و آرامش بخش مي يابند که هيچ وقت به سير و مسافرت بيروني احتياج پيدا نمي کنند. بنابراين يكي از دلايلي که ما اين قدر به مسافرت و تفريح نيازمنديم ، اين است که ما انسان هاي معنوي اي نيستيم.

🔹هر چه انسان معنوي تر باشد، کمتر احتياج پيدا مي کند به اين که منظره و تابلو راعوض کند، اين است که انسان جديد تابلوهاي خانه اش را هم بايد هر از چند مدّت عوض کند، مبلمان خانه اش را هم و... چون بعد از مدّتي اينها ديگر نمي توانند او را از خودش به بيرون از خودش عطف توجّه دهند. اگر همه ما شبيه #مولوي بوديم مسافرتهايمان هم بسيار کاهش پيدا مي کرد.

@baghesabzeshgh




🌲🌳🌲🌳

چه موقع آدمی از خود سیر می‌شود؟"

- هیچکس از خودش سیر نمی شود. ممکن است خیلی ها بگویند که از خودم سیرم، از زندگی سیرم، می خواهم خودکشی کنم. پاسخ مولانا به این افراد این است که آدمی از خود سیر نمی شود، از "ناخود" سیر می شود. هروقت که گفتی از خودم سیرم، بدان که یک ناخودی در شما نفوذ کرده است که "خود" تو نیست.
تا تو تاریک و ملول و تیره ای
دان که با دیو لعین همشیره ای

- مولانا معتقد است که آنچه وجود آدمی را زیر و رو می کند و او را از این ملال و از دیوی که در وجود او نفوذ کرده، نجات می دهد یکی "عشق" است و یکی "ایمان"، که این هردو از یک جنس و ماهیت اند و نزدیک ترین چیز هستند به وجود آدمی و بلکه انسان را از نو می سازند و وجود آدمی را دگرگون می کنند!

دکترعبدالکریم سروش


@baghesabzeshgh


🌲🌳🌲🌳راز عدد۱/۶۱۸

نسبت طلایی یا همان عدد ۱.۶۱۸ یکی از زیبایی های دنیای ریاضی است که در گوشه و کنار این دنیای بزرگ از اندام های بدن انسان تا آثار برجسته و مشهور هنری و معماری در سطح دنیا و حتی نحوه رشد دانه های گل آفتابگردان می توان ردپایی از آن پیدا کرد. بسیاری از کارشناسان بر این باورند هر اثر هنری که در آن نسبت طلایی رعایت شده باشد، منحصر به فرد است.

عدد ۱.۶۱۸ که به عدد یا نسبت طلایی یا نسبت فیبوناچی نیز شهرت دارد، حاصل تلاش دانشمندانی ازجمله اقلیدس، لوکاپاچیولی و لئوناردو فیبوناچی است. شما می توانید در حوزه های مختلف ردپایی از نسبت طلایی را پیدا کنید. یکی از این حوزه ها هندسه است. اگر در پاره خطی، نسبت قسمت بزرگ تر به کوچک تر برابر با نسبت کل خط به قسمت بزرگ باشد، این نسبت قطعا عدد طلایی است.

یکی دیگر از حوزه هایی که نشانی از نسبت طلایی در آن پیدا می کنید، دنباله فیبوناچی است. در این دنباله که عبارت است از ۱، ۱، ۲کنید، دنباله فیبوناچی است. در این دنباله که عبارت است از ۱، ۱، ۲، ۳، ۵، ۸، ۱۳، ۲۱ و... اگر اعداد پس از ۲ را در نظر بگیریم و هر کدام را به عدد ماقبل خود تقسیم کنیم، شاهد اعدادی بسیار نزدیک به عدد نسبت طلایی یا ۱.۶۱۸ خواهیم بود. هر چه بیشتر این تقسیم را ادامه دهید، عدد حاصل به نسبت طلایی نزدیک تر می شود.

گذشته از این در بسیاری از ساختارهای هستی می توانید نشانی از نسبت طلایی پیدا کنید؛ از مارپیچ های دی ان ای گرفته تا مارپیچ گوش انسان، حلزون، ساختار مارپیچی کهکشان ها و تمام زیبایی های طبیعت ازجمله برگ های درختان، خطوط و نقش و نگار روی پرهای طاووس و مارپیچ های آفتابگردان این نسبت رعایت شده است. این عدد در معماری باستان و معاصر ایران و جهان نیز کاربرد فراوانی داشته است. از آن جمله می توان به هرم جیزا در مصر، برج آزادی تهران، قلعه دالاهو در کرمانشاه، بنای بیستون کرمانشاه و مقبره ابن سینا در همدان اشاره کرد. برای مثال ابعاد بنای بیستون کرمانشاه پنج کیلومتر در سه کیلومتر ذکر شده که اعداد چهارم و پنجم دنباله فیبوناچی اند. با تقسیم این دو عدد به عدد ۱.۶ می رسیم که بسیار نزدیک به عدد طلایی است.
این عدد در بدن انسان نیز بسیار کاربرد دارد. زیبایی چهره، زیبایی خنده، تناسب اندام و خوش تیپی همه و همه از شاهکارهای الهی در آفرینش انسان است. اگر نگاهی به تاریخچه عدد طلایی بیندازید، می بینید لئوناردو داوینچی اولین نفری است که نسبت دقیق استخوان های انسان را اندازه گیری و ثابت کرد این نسبت ضریبی از عدد طلایی است. در سنجش تناسب اندام خود می توانید فاصله انگشتان پا تا ناف را بر فاصله ناف تا بالای سر تقسیم و حاصل را با عدد ۱.۶۱۸ مقایسه کنید. هر چه این عدد به ۱.۶۱۸ نزدیک تر باشد به این معنی است که شما تناسب اندام خوبی دارید. چنین نشانه هایی که در آنها می توان به نسبت طلایی رسید، در بدن انسان بسیار زیاد است. یکی از دیگر ویژگی های جالب توجه نسبت طلایی این است که اگر فاصله شهر مکه تا قطب شمال را بر فاصله این شهر تا قطب جنوب تقسیم کنیم، عددی بسیار نزدیک به عدد طلایی به دست می آید. بر این اساس می توان گفت شهر مکه در نقطه طلایی زمین قرار دارد. علاوه بر این، بررسی های انجام شده نشان داده است شهر مکه در نقطه طلایی عربستان و بنای کعبه در نقطه طلایی شهر مکه قرار دارد.

@baghesabzeshgh


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🌲🌳🌲🌳🌲

گریبانم دریــدی تو و
دامـانم کشــیدی تو

کدامم من چه نامم من
مرا جان تو مرا تن تو

#مولانای_جان

@baghesabzeshgh




سماع
قسمت چهارم

انسان کامل شدن یعنی دست کشیدن از تمام عادات و احساسات مثبت و منفی،
و اختیار کردن سرشتی نا شناخته و متفاوت با نفس این تغییر با شعله کشیدن نور الهی در قلب انسان آغاز می شود.
بر اساس نظریه های عرفانی رایج این امکان برای هر انسانی وجود دارد، که در یک بعد کاملا متفاوت از شعور و آگاهی باشد.
وقتی دانه یا نی شکافته می‌شود، ظاهرا درون آن چیزی نیست، اما همین هیچ جوهره درخت است.
این حالت که هیچ قانون یا تجربه مادی درمورد آن صادق نیست در صوفی گری تقدیر شخصی نامیده می‌شود،
که قابل درک توسط هیچ انسانی نیست ولی نمی‌تواند از محضر خدای تعالی مخفی باشد.
خداوند عاشق این جوهر شد و عشق را پراکند، و برای شناخت بیشتر این جوهر نور را آفرید و تبدیل به شعله همیشه جاوید زندگی شد.
در این نور همچنین روح انسان قرار دارد.
خداوند وقتی برای آفرینش چیزی اراده می‌کند فرمان می‌دهد :
#باش

@baghesabzeshgh


🌲🌳🌲🌳🌳
دیدار با مولانا

گفتگو با صدیق قطبی
قسمت پنجم


در نگاه مولانا، وقتی به حقیقت جان خویش واقف شدیم و آینه‌ی جان‌مان را صفا بخشیدیم، درمی‌یابیم که خدا، نه بیرون از ما، بلکه در عین جان ماست: «مجو بیرون مرا، در عینِ جانم». به تعبیری دیگر، همچون مریم که از نَفَس روح‌القدس باردار شد، ما نیز در ازل، از نفخه و دم خدا حامله‌ایم: «جان به هزار ولوله بهر تو گشت حامله» یا «خاتون خاطرم که بزاید به هر دمی / آبستن است لیک ز نور جمال تو». انگار در سلوک عرفانی که البته قرین درد زادن است، آن مسیح جان که روح خدا و کلمه‌ی اوست، از بطن و نهاد خود ما متولد می‌شود: «کیست که از دمدمه‌ی روحِ قُدس / حامله چون مریم ِ آبست نیست؟»

@baghesabzeshgh




🌲🌳🌲🌳

رقص آن‌جا کُن که خود را بِشْکَنی
پَنبه را از ریشِ شَهْوت بَرکَنی

رَقْص و جولان بر سَرِ میدان کُنند
رَقْص اَنْدَر خونِ خود مَردان کُنند

چون رَهَند از دستِ خود، دَستی زَنَند
چون جَهَند از نَقصِ خود، رَقصی کُنند

مُطرِبانْشانْ از دَرون دَف می‌ زَنَند
بَحْر ها در شورشان کَف می‌ زَنَند

تو نبینی لیکْ بَهْرِ گوش‌ شان
بَرگ‌ ها بَر شاخ‌ ها هم کَف‌ زَنان

تو نبینی بَرگ‌ ها را کَف زدن
گوشِ دل باید، نه این گوشِ بَدَن

مثنوی معنوی
جلال الدین مولانا

@baghesabzeshgh


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


🌲🌳🌲🌳🌲


مستی عشق و مولانا


اگر آدمی عاشق کسی شد بدی های او را نمی بیند امّا وقتی شما غیرعاشقانه با کسی روبرو می شوید سوداگرانه و حساب گرانه او را وارسی میکنید

از آن طرف اگر عاشق باشید یک چیزهایی می بینید که غیرعاشق آن ها را نمی بیند و اگر عاشق نباشید هم چیزهایی می بینید که عاشق نمی بینه

مولوی در عالم معرفت شناسی طرفدار نگاه عاشقانه است، یعنی فارغ دل نبودن و تعلق داشتن و معتقد است این نگاه می تواند درهای معرفت را به روی ما بهتر بگشاید و این نکته را می گوید که ما چشمِ مجنونیِ لیلا بین باید داشته باشیم تا این که زیبایی لیلا را ببینیم در غیر صورت نمی بینیم.

این که مولوی در جایی میگه؛

باده از ما مست شد نی ما از او
قالب از ما هست شد نی ما از او

خیلی حرف مهمی است، میگه در واقع ماییم که اجازه میدیم شراب ما رو مست کنه ما اگر ساختار فیزیولوژیک دیگری داشتیم شراب در ما اثر نمی کرد و ما مست نمی شدیم، در واقع ما به شراب مستی می بخشیم، از ما مسایل آغاز می شه گویی این جهان بیرون یک ماده بی صورت است و ما به او صورت می بخشیم نه زیباست نه زشت من و ما او را زشت یا زیبا می بینیم و آن گاه اگر منو شما دیگر شویم جهان هم چیز دیگری می شود

مولانا میگوید علی العموم ما آدمیان و تعلقات و پیش فرض های ما و تمایلات ماست که جهان راصورت می بخشه و ما واهب الصوریم، اگر ما نبودیم به جای ما جانوران دیگری زندگی می کردند اما ساختمان دیگری داستند این جهان می توانست جور دیگری خود را نشان دهد

کانت انقلاب کوپرنیکی که در فلسفه کرد دقیقا همین بود کانت آمد گفت ؛" فیلسوفان تا حال می گفتند ما می خواهیم جهان صورت خود را در ما نشان بدهد من به شما می گویم که ما به جهان صورت می بخشیم

این سخن فوق العاده بلند و فاخر در مقام معرفت شناسی است

در جای دیگری مولانا باز همین حرف را زیباتر می زند ؛

لطف شیر و انگبین عکس دل است
هر خوشی را آن خوش از دل حاصل است

شیر که لطیف است انگبین یعنی عسل که دوست داشتنی است این ها عکس دل است یعنی از انعکاس دل ماست ما جوری هستیم که شیر و عسل برامون لطیفه در حقیقت ما به او صفت خوشی می بخشیم

پس بُوَد جوهر و عالم عرض
سایه ی دل کی بود دل را غرض

از اینجا یک نتیجه فوق العاده مهم می گیرد و می گوید اینها تابع ماست به دلیل وجود ما اینها چنین خاصیتی پیدا کردند بعد می گوید عده ای عمرشون را گذاشتند دنبال شیر و انگبین یعنی تعلقات دنیوی بروند ما دنیا را دنیا کردیم تو دنبال تابع و خادم و سایه خودت می گردی اصل تویی
🌲🌳🌲🌳🌳

در معرفت شناسی مولانا آدمی و امیال و دلبستگی ها و تجاربش تاثیر در معرفت او می گذارد و امر گریز ناپذیری هم هست و گاهی نیکو و گاه بد است ؛

چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صدحجاب از دل به سوی دیده شد

این حجاب مانع درک شفاف شما می شود اما اگر روح شما یک ساختار ویژه ای پیدا کند آنگاه در اثر برخی تجارب حس تازه به شما افزوده می شود آن ها می توانند منظره ای از حقایق را به ما نشان بدهند که ما با پنج حس پیشین نمی توانستیم درک کنیم مولوی عشق را از این نوع تجارب نو می بیند

ما به نکته ای برخورد می کنیم و آن اینکه ؛
اراده مقدم معرفت است " شما باید بخواهید که چیزی را ببینید اگر اراده نکنید نمیتوانید ببینید اراده نقش مهمی دارد.

عبدالکریم سروش

@baghesabzeshgh

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

2 457

obunachilar
Kanal statistikasi